تهديدها و آسيبهاي انساني - آینده نگری امام خمینی و آسیب های انقلاب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آینده نگری امام خمینی و آسیب های انقلاب - نسخه متنی

جواد منصوري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ماركسيسم با ارائه نظريه «ماترياليسم تاريخي» براي تمام ملتها برنامه انقلابي ارائه كرد، و مي‌خواست جهاني آزاد از قيد «فئوداليسم، كاپيتاليسم و امپرياليسم» بسازد و خلقهاي جهان را از قيد فلسفه‌هاي غيرعلمي برهاند و كليه نظامهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي را مغلوب ماركسيسم نمايد. اما به علت عدم واقع‌بيني و عدم درك منطقي از روند تحولات، نه تنها ماركسيسم بلكه دهها انقلاب ناسيوناليستي، نهضت استقلال‌طلبانه و مذهبي يكي بعد از ديگري شكست خوردند و از حركت باز ماندند. هر يك از جريانهاي سياسي و مكتبهاي فلسفي بر مبناي ديدگاه خود در اين زمينه نظريه و تحليلي ارائه كردند.

هر يك از انقلابها و نهضتها در شرايطي خاص شكل گرفتند و پس از طي مراحلي بعضي از آنها شكست خوردند و سقوط كردند. همچنانكه حضرت امام فرموده‌اند: «مسأله انقلابات در دنيا و انقلابهايي كه در ايران شده است، اصل انقلاب بسياري از وقتها به نتيجه ابتدائي رسيده، لكن در ادامه اشكال پيدا شده است. مي‌گويند كشورگيري آسان است لكن كشورداري مشكل.»[4]

اگرچه شكل ظهور و سقوط انقلابها متفاوت است، ولي قطعاً مشتركات زيادي دارند كه مي‌تواند مبناي تحليل و عبرت‌گيري باشد، زيرا محور تمامي اوضاع و احوال جوامع و تحولات آنها انسان است. به همين دليل شناخت انسان براي شناخت تحولات و دلايل آن ضروري است. گرچه در علوم انساني امروز غالباً آثار اعمال انسانها كه در واقع معلول خصلتها و روحيات مي‌باشند بيشتر بحث و بررسي مي‌شود، و در نتيجه بسياري از نظريه‌ها در عمل اعتبار خود را از دست مي‌دهد. در فلسفه اجتماعي و سياسي حضرت امام خميني عنايت ويژه‌اي به انسان، حالات نفساني، ابعاد روحي و دگرگوني آن وجود دارد. بعضي تصور مي‌كنند بيان ويژگيها و آثار رفتاري و دروني انسان توسط وي صرفاً بحثي اخلاقي و فردي است.

در ديدگاه امام تمامي آنچه در صحنه اجتماعي واقع مي‌شود محصول انسان و اعمال اوست و بعد از هرگونه تغيير و تحول در انسان‌ها، بايد شاهد تغيير و تحول در جامعه بود. همان طوري كه اين را درباره تأثير گذاري دانشگاهيان فرمودند:

«... شما دانشگاهيان كوشش كنيد كه انسان درست كنيد. اگر انسان درست كرديد مملكت خودتان را نجات مي‌دهيد.»[5]

هرقدر انسجام و هماهنگي مردم و دولت بيشتر باشد به همان نسبت اقتدار و دوام حكومت بيشتر و طولاني‌تر خواهد بود

ميزان وابستگي دولتها ارتباط معكوسي با پايگاه مردمي و پاسخگويي به نيازهاي جامعه دارد

تهديدها و آسيبهاي انساني

هر يك از خصلتهاي مثبت و منفي در تحولات اجتماعي نقش خاصي دارند، و لذا شناخت آنها مي‌تواند در ارائه وضعيت آينده مؤثر و براي مقابله با آسيبها و تهديدات سازنده و مفيد باشد. در اينجا به چند خصلت كه در تحليل و شناسائي آينده نقش مهمي دارند اشاره مي‌شود.

1ـ كفران و نسيان

فراموشي و بي‌توجهي نسبت به گذشته و عدم شكر و سپاس نعمات موجود و غفلت از هدف و آينده‌نگري، از خصلتهاي مشترك غالب انسانها مي‌باشد. چنين افرادي زماني كه از شرايط سخت و فشارهاي سنگين رها مي‌شوند، به جاي آنكه آزادي و رسيدن به قدرت و نعمات را قدر بدانند و خدا را شكرگزار باشند، با فراموشي گذشته و كفران موقعيت موجود و بي‌توجهي به آينده، به تدريج خصلتهاي گذشتگان در آنان شكل مي‌گيرد، انسان جديدي مي‌شوند كه با گذشته آنان به كلي متفاوت و حتي به نقطه مقابل آن تبديل مي‌گردند و بدين سبب است كه حضرت امام خطاب به جمعي از مسؤلين چنين فرمودند:

«همه اينهائي كه فاسد هستند به تدريج فاسد شدند، هيچكس يكدفعه فاسد نشده است، و هيچ يك از ما هم بايد تصور نكنيم كه مأمون از اين هستيم كه فاسد بشويم، همه در معرض فساد هستيم، همه ما دست به گريبان شيطان، و خصوصاً شيطان نفس، همه گريبانمان به دست اوست. هيچ‌كس هم از ابتدا فاسد فاسد نبوده و هيچ‌كس هم مأمون نيست از اينكه به فساد و به دام شيطان نيفتد.»[6]

امام بارها در سخنان و نوشته‌هاي خود تأكيد بر حفظ انقلاب و اسلاميت آن داشته‌اند و متذكر شده‌اند كه بي‌توجهي و فراموشي اين نعمت بزرگ و موهبت عظيم الهي خسارات و مشكلات زيادي را به دنبال دارد.

2ـ دنياگرايي و زياده‌طلبي

آنانكه در جريان فعاليتها و مبارزات براي تغيير حكومتها و رژيمها شركت و فداكاري مي‌كنند، تحت تأثير خصلت مثبت كمال‌طلبي، عدالت‌جويي و در شكل تكامل يافته و عالي آن خداخواهي مي‌باشند. ولي پس از پيروزي و كسب قدرت، غالباً با در اختيار گرفتن امكانات، و موقعيتهاي برتر اجتماعي و سياسي، زياده‌طلبي، برتري‌جويي و بدتر از آن ثروت‌اندوزي و مصرف‌زدگي را در پيش مي‌گيرند.


[1] . صحيفه امام، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1378، چاپ اوّل، ج 21، ص 403.

[2] . دكتر منصوري، رضا: «ايران 1427»، ناشر طرح نو، تهران، 1377، صفحه 241.

[3] . «و كذلك جعلناكم امه وسطاً لتكونوا شهداء علي الناس و يكون الرسول عليك شهيدا» (سوره بقره، آيه 143)

[4] . صحيفه امام، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1378، چاپ اوّل، جلد 15، ص 336.

[5] . همان، ج 8، ص 67.

[6] . همان، ج 14، ص 369.

/ 8