تهديدها و آسيبهاي انساني
هر يك از خصلتهاي مثبت و منفي در تحولات اجتماعي نقش خاصي دارند، و لذا شناخت آنها ميتواند در ارائه وضعيت آينده مؤثر و براي مقابله با آسيبها و تهديدات سازنده و مفيد باشد. در اينجا به چند خصلت كه در تحليل و شناسائي آينده نقش مهمي دارند اشاره ميشود.1ـ كفران و نسيان
فراموشي و بيتوجهي نسبت به گذشته و عدم شكر و سپاس نعمات موجود و غفلت از هدف و آيندهنگري، از خصلتهاي مشترك غالب انسانها ميباشد. چنين افرادي زماني كه از شرايط سخت و فشارهاي سنگين رها ميشوند، به جاي آنكه آزادي و رسيدن به قدرت و نعمات را قدر بدانند و خدا را شكرگزار باشند، با فراموشي گذشته و كفران موقعيت موجود و بيتوجهي به آينده، به تدريج خصلتهاي گذشتگان در آنان شكل ميگيرد، انسان جديدي ميشوند كه با گذشته آنان به كلي متفاوت و حتي به نقطه مقابل آن تبديل ميگردند و بدين سبب است كه حضرت امام خطاب به جمعي از مسؤلين چنين فرمودند:«همه اينهائي كه فاسد هستند به تدريج فاسد شدند، هيچكس يكدفعه فاسد نشده است، و هيچ يك از ما هم بايد تصور نكنيم كه مأمون از اين هستيم كه فاسد بشويم، همه در معرض فساد هستيم، همه ما دست به گريبان شيطان، و خصوصاً شيطان نفس، همه گريبانمان به دست اوست. هيچكس هم از ابتدا فاسد فاسد نبوده و هيچكس هم مأمون نيست از اينكه به فساد و به دام شيطان نيفتد.»[6]امام بارها در سخنان و نوشتههاي خود تأكيد بر حفظ انقلاب و اسلاميت آن داشتهاند و متذكر شدهاند كه بيتوجهي و فراموشي اين نعمت بزرگ و موهبت عظيم الهي خسارات و مشكلات زيادي را به دنبال دارد.2ـ دنياگرايي و زيادهطلبي
آنانكه در جريان فعاليتها و مبارزات براي تغيير حكومتها و رژيمها شركت و فداكاري ميكنند، تحت تأثير خصلت مثبت كمالطلبي، عدالتجويي و در شكل تكامل يافته و عالي آن خداخواهي ميباشند. ولي پس از پيروزي و كسب قدرت، غالباً با در اختيار گرفتن امكانات، و موقعيتهاي برتر اجتماعي و سياسي، زيادهطلبي، برتريجويي و بدتر از آن ثروتاندوزي و مصرفزدگي را در پيش ميگيرند.[1] . صحيفه امام، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1378، چاپ اوّل، ج 21، ص 403.[2] . دكتر منصوري، رضا: «ايران 1427»، ناشر طرح نو، تهران، 1377، صفحه 241.[3] . «و كذلك جعلناكم امه وسطاً لتكونوا شهداء علي الناس و يكون الرسول عليك شهيدا» (سوره بقره، آيه 143)[4] . صحيفه امام، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1378، چاپ اوّل، جلد 15، ص 336.[5] . همان، ج 8، ص 67.[6] . همان، ج 14، ص 369.