مراقبات ماه رمضان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مراقبات ماه رمضان - نسخه متنی

محمد محمدی ری شهری با همکاری رسول افقی؛ مترجم: جواد محدثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ص: 7  (شماره صفحات مطابق متن چاپ هفتم، سال 1389، انتشارات دارالحدیث)




پيش‌گفتار


ستايش


، از آنِ پروردگار جهانيان است. و سلام و درود بر بنده برگزيده‌اش محمّد، و دودمان پاك و اصحاب نيك و خجسته او باد!


از نگاه اسلام، فلسفه خلقت انسان و هدفِ در نظر گرفته شده براى او، رسيدن به كمال مطلق است. از اين رو، آنچه در منابع و متون اسلامى به عنوان رمز و راز بعثت پيامبران الهى آمده است (همچون: عدالت، علم و آزادى)، مقدّمه تربيت انسان و رسيدن او به مرتبه «انسان كامل» است.


بر پايه اين شناخت، براى آنان كه اسلام را باور دارند و به اين آيينْ دل‌بسته‌اند، سزاوار است كه از هر فرصتى براى رسيدن به اين هدف والا، بهره بگيرند. در اين ميان، ماه رمضان براى خداجويان سالك، فرصتى است بى‌همتا، كه اگر به خوبى مورد استفاده قرار بگيرد، به تعبير قرآن كريم كه مى‌فرمايد:


«لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»؛


شب قدر، بهتر از هزار ماه است.


مى‌توان يك‌شبه، راه هزار ماهه را پيمود.


خداوند سبحان، در اين ماه بافضيلت، ميهمانى ويژه‌اى را براى تربيت روح ترتيب داده است، به گونه‌اى كه مى‌تواند در حيات معنوى انسان تحوّلى پديد آورد كه او را به سعادت ابدى برساند و كاميابى هميشگى را برايش تضمين كند.


نكته مهم در اين مسير، آن است كه انسانى كه تصميم دارد به دنياى اين‌


ص: 8  (شماره صفحات مطابق متن چاپ هفتم، سال 1389، انتشارات دارالحدیث)


ضيافت گسترده وارد شود، بداند: به كجا مى‌رود؟ معناى ميهمانى الهى چيست و چگونه بايد وارد آن شود؟ چه بايد انجام دهد و چگونه مسئوليّت خويش را ادا كند؟ و چگونه از آن بيرون آيد؟


شناخت همه اينها ضرورى است تا انسان از اين ميهمانى، به نحو شايسته بهره‌مند گردد.


پاسخ تفصيلى به پرسش‌هاى ياد شده با بهره‌گيرى از قرآن كريم و احاديث اسلامى در كتابى به نام «ماه خدا» در اختيار پژوهشگران قرار گرفت، اما از آنجا كه همه علاقمندان، فرصت كافي براى مطالعه آن مجموعه را ندارند اينك گزيده آن با نام «مراقبات ماه رمضان» تقديم مى‌گردد.


گفتنى است كه اين گزيده شامل همه تحليل‌ها و مطالب اصلى كتاب «ماه خدا» است و تنها شمارى از احاديثى كه مضمون آنها تقريبا در احاديث موجود يافت مى‌شود و نيز شمارى از دعاها از كتاب حاضر حذف گرديده است.


لازم مى‌دانم مراتب سپاس خود را از همه فضلاى گرانقدرى كه در پديد آوردن و ارائه اين اثر نفيس تلاش داشته‌اند به ويژه فاضل ارجمند جناب آقاى رسول افقى كه در تأليف و تلخيص آن مرا يارى دادند، ابراز دارم و از خداوند منّان براى همه اين عزيزان پاداشى در خور فضل خود مسئلت مى‌نمايم.


رَبَّنا! تَقَبَّل مِنّا؛ إنَّكَ أنتَ العَزيزُ الحَكيمُ.


محمّدى رى‌شهرى‌


15 ربيع الثانى 1426


2 خرداد 1384


 


ص: 9  (شماره صفحات مطابق متن چاپ هفتم، سال 1389، انتشارات دارالحدیث)




درآمد


واژه «رمضان» از ريشه «رَمَضَ» است، به معناى بارانى كه اوّل پاييز مى‌بارد و هوا را از خاك و غبارهاى تابستان پاك مى‌كند و يا به معناى داغىِ سنگ از شدّت گرماى آفتاب.


امّا درباره اين كه چرا اين نام بر يكى از ماه‌هاى سال، گذاشته شده است، زمخشرى (م 528 ق) گويد:


اگر گويى: «چرا ماه رمضان را به اين نام ناميده‌اند؟»، گويم: روزه در ماه رمضان، عبادتى ديرين است، و گويا عرب‌ها اين نام را به خاطر داغ شدنشان از حرارت گرسنگى و چشيدن سختى آن، نهاده‌اند، همچنان كه به آن «ناتق (رنج‌آور)» هم گفته‌اند؛ چون سختى روزه، آنان را به رنج و زحمت مى‌افكند.


و گفته‌اند: چون نام ماه‌ها را از زبان قديم نقل كرده‌اند، آنها را با زمان‌هايى كه در آنها قرار داشتند، ناميده‌اند و اين ماه، در روزهاى گرم و داغ بوده است.


شمارى از روايات، اين نام‌گذارى را به سبب نقشى دانسته‌اند كه ماه رمضان در پاكسازى آئينه جان از آلودگى‌هاى گناهان و پاكسازى روان از زنگار خطاها دارد. از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت است:


ص: 10


إنّما سُمِّيَ رَمَضانُ؛ لِأَنَّهُ يُرمِضُ الذُّنوبَ؛


اين ماه را رمضان ناميده‌اند: چون گناهان را مى‌زدايد.


اين وجه در نام‌گذارى، از يك سو با ريشه لغوىِ «رمضان» و از سوى ديگر با بركات، رهاوردها و آثار آن، هماهنگ و متناسب است.


آيا «رمضان» نام خداست؟


شمارى از احاديث شيعه و اهل سنّت، صراحت دارند كه «رمضان» از نام‌هاى خداى سبحان است. از اين رو، نهى شده كه آن را بدون افزودنِ واژه «ماه» به كار برند، همان گونه كه سزاوار نيست انسان بگويد: اين، رمضان است؛ رمضان آمد؛ رمضان رفت؛ رمضان را روزه گرفتم؛ و ... و هر كه چنين بگويد، بايد به عنوان كفّاره اين سخن، صدقه بدهد و روزه بگيرد.


ليكن اين روايات، با مشكلات متعدّدى رو به رويند؛ زيرا هم سندشان مخدوش است و هم دلالتشان نارساست، با اين توضيح كه:


اوّلًا، هيچ يك از روايات مورد اشاره، از نظر سند، معتبر نيستند.


ثانيا، با مراجعه به رواياتى كه به شمارش نام‌هاى خداوند پرداخته‌اند، ديده مى‌شود كه چنين نامى در ميان آنها نيست.


ثالثا، در بسيارى از رواياتى كه از پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام نقل شده است، كلمه «رمضان» بدون آن كه واژه «ماه» در اوّل آن باشد، به كار رفته است و بسيار بعيد است كه راويان، از پيش خود، مضاف را از همه اين روايات، حذف كرده باشند.


ص: 11


نام‌هاى ماه رمضان‌


احاديث اسلامى، «ماه رمضان» را با نام‌ها و صفات متعدّدى توصيف كرده‌اند كه همه آنها عظمت اين ماه را نشان مى‌دهند و بيانگر نقش مثبت، ژرف و سازنده آن در رشد، بالندگى و فراهم آوردن سعادت دنيوى و اخروى انسان‌اند. از جمله اين نام‌ها و صفات، موارد زيرند:


1. ماه خدا، 2. ماه بزرگ‌تر خدا، 3. ماه ميهمانى خدا، 4. ماه نزول قرآن، 5. ماه تلاوت قرآن، 6. ماه روزه گرفتن، 7. ماه مسلمانى، 8. ماه پاك‌كننده، 9. ماه خالص‌سازى، 10. ماه نماز، 11. ماه آزادسازى، 12. ماه صبر، 13. ماه مواسات (همدردى)، 14. ماه بركت، 15. ماه آمرزش، 16. ماه رحمت، 17. ماه توبه، 18. ماه بازگشت، 19. ماه استغفار، 20. ماه دعا، 21. ماه عبادت، 22. ماه اطاعت، 23. ماه مبارك،


ص: 12


24. ماه بزرگ، 25. ماهى كه خداوندْ [در آن،] روزىِ مؤمن را مى‌افزايد، 26. سَرور ماه‌ها، 27. عيد اولياى خدا، 28. بهار قرآن، 29. بهار فقيران، 30. بهار مؤمنان، 31. ماه مسابقه، و 32. ماه روزى‌يافته.


ويژگى‌ها و بركات ماه رمضان‌


ماه رمضان، ويژگى‌هاى مهمّى دارد كه ريشه بركات بزرگ اين ماه و پايه نعمت‌هاى بى شمار آن هستند.


شُكوه، عظمت و بركات مادّى و معنوى‌اى كه از اين ماه، نصيب اهل ايمان مى‌شود، از نگاه احاديث اسلامى، قابل توصيف نيستند و اگر مسلمانان شناخت درستى از بركات اين ماه بافضيلت داشتند و مواهب و دستاوردهاى بزرگ آن را مى‌دانستند، آرزو مى‌كردند كه سراسر سال، رمضان باشد. حديث پيامبر خدا در اين مورد، چنين است:


لَو يَعلَمُ العِبادُ ما فى رَمَضانَ، لَتَمَنَّت أن يَكُونَ رَمَضانُ سَنَةً؛


ص: 13


اگر بندگان بدانند كه در رمضان، چه [نعمت‌ها و آثارى‌] هست، آرزو مى‌كنند كه رمضان، يك سال باشد.


از ميان ويژگى‌هاى فراوانى كه اين ماه دارد، به اختصار به دو نمونه به خاطر اهمّيتى كه دارند اشاره مى‌كنيم و يادآور مى‌شويم كه اين كتاب، در واقع، شرح و تفصيل همين دو ويژگى است:


1. آغاز سال‌


از ويژگى‌هاى مهمّ ماه رمضان، كه در روايات اهل بيت عليهم السلام بر آن تأكيد شده، اين است كه اين ماه، آغاز سال است. در پرتو اين نكته، دو سؤال پيش مى‌آيد:


اوّل. معناى «آغاز» سال و مقصود از آن چيست؟


دوم. عرب‌ها، «محرّم» را آغاز سال قرار داده‌اند و سنّت آنان، هم‌اكنون نيز بر اين جارى است؛ كه محرّم را آغاز رسمى سال هجرى مى‌شمارند. با اين همه، چرا در روايات اسلامى، ماه رمضان به عنوان آغاز سال، شناخته شده است؟


سيّد ابن طاووس (م 664 ق) در اين زمينه مى‌نويسد:


بدان كه من روايات را درباره اين كه «محرّم، آغاز سال است يا ماه رمضان؟» مختلف يافتم؛ ليكن آنچه از عمل علماى بزرگ و معتبرمان و تأليفات علماى گذشته دريافتم، اين است كه به طور مشخّص، آغاز سال، «ماه رمضان» است. شايد ماه روزه (رمضان)، آغاز سال در مورد عبادات اسلامى است و محرّم، آغاز سال در مورد تاريخ‌ها و كارهاى مهمّ مردم.


ليكن ما به روايتى برنخورديم كه محرّم را آغاز سال بدانند. از اين رو، آنچه در سخن سيّد ابن طاووس درباره تعارض ميان دو دسته روايات (كه برخى، آغاز سال را محرّم و برخى ماه رمضان مى‌دانند) آمده است، درست به نظر نمى‌رسد.


ص: 14


آرى، طبق گفته علّامه مجلسى، مشهور ميان عرب‌ها، آن است كه آغاز سالشان «محرّم» است؛ امّا اين كه چرا روايات اهل بيت عليهم السلام با اين سنّت جارىِ عرب‌ها مخالفت كرده و «ماه رمضان» را آغاز سال دانسته‌اند، پس از روشن شدن معناى «آغاز سال»، روشن مى‌شود.


معناى آغاز سال‌


ظاهرا «آغاز سال» معناى حقيقى ندارد، بدين معنا كه شروع زمان به صورت تكوينى، لحظه خاصّى ندارد تا تنها همان لحظه، آغاز سال به شمار آيد و نه لحظات ديگر. به نظر مى‌رسد كه اين «آغاز»، از جمله امور اعتبارى است كه در پى تنوّع و تعدّد اعتبارها، معانى گوناگونى مى‌يابد.


با اين حساب، هر روزى به اعتبارى خاص مى‌تواند آغاز سال يا پايان آن باشد و آنچه ميان اقوام مختلف به عنوان آغاز سالشان وجود دارد و با هم مختلف است، اين گونه تفسير مى‌شود. به عنوان نمونه، ايرانيان باستان، نخستين روز از ماه فروردين (برابر با 21 مارس ميلادى) را آغاز سال، برگزيده و آن را عيد شمرده‌اند و اين سنّت، هنوز هم داير است، در حالى كه عرب‌ها، روز اوّل محرّم را آغاز سال خود دانسته‌اند و مسيحيان نيز روز ميلاد حضرت مسيح عليه السلام را آغاز سالشان قرار داده‌اند.


آغاز سال و تجديد حيات معنوى‌


وقتى مفهوم «آغاز سال» را در پرتو فرهنگ اسلامى بررسى مى‌كنيم، چنين مى‌يابيم كه اين پديده، به اعتبارهاى گوناگونى وابسته است. برخى از متون دينى تأكيد دارند كه ماه رمضان، آغاز سال است؛ برخى از آنها «شب قدر» را آغاز سال‌


ص: 15


دانسته‌اند؛ و برخى نيز «عيد فطر» را اوّل سال، تعيين كرده‌اند.


همچنان كه آغاز فروردين، شروع سال طبيعى است (چون در اين هنگام، زمين، جامه نو مى‌پوشد و درختان، سبز مى‌شوند)، ماه رمضان هم آغاز سال انسانيّت از نگاه اسلام است؛ چرا كه در اين ماه عزيز، حيات معنوىِ اهل سير و سلوك، تجديد مى‌شود و آنان كه در مسير حركت به سوى كمال مطلق‌اند، جانشان شكوفا شده، آماده ديدار خداوند مى‌شوند.


از اين رو، مى‌توان گفت كه «فروردين»، آغاز تجديد حيات مادّى براى گياهان در دنياى طبيعت و «ماه رمضان»، آغاز تجديد حيات معنوىِ انسان در عالم انسانيّت است.


امّا روايتى كه «شب قدر» را آغاز سال مى‌داند، به اين اعتبار است كه آن شب، آغاز سالِ تقدير است و همه مقدّرات يك سال، در آن رقم زده مى‌شود.


روايتى هم كه «عيد فطر» را آغاز سال مى‌شمارد، به اين اعتبار است كه آن روز، اوّلين روز سالى است كه خوردن و نوشيدن در آن حلال مى‌شود آن گونه كه در متن روايت، تصريح شده است و يا براى اين است كه عيد فطر، آغاز دور تازه‌اى از زندگى انسان و از سرگيرى اعمال است، پس از اين كه گناهانش در كوره گداخته روزه ذوب گرديده و از پرونده اعمالش كاملًا زدوده و ريشه‌كن شده‌اند.


2. ميهمانى الهى‌


دومين ويژگى برجسته‌اى كه در فضاى اين ماه بافضيلت جلوه‌گر است، وجود زمينه‌ها و ظرفيت‌هايى است كه براى ميهمانى خداى سبحان فراهم آمده‌اند، آن گونه كه پيامبر خدا در توصيف اين ويژگى فرمود:


هُوَ شَهرٌ دُعيتُم فيهِ إلى ضِيافَةِ اللّهِ، وَ جُعِلتُم فيهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللّهِ؛


ص: 16


ماهى است كه در آن به ميهمانى خدا دعوت گشته‌ايد و از اهل كرامت خدا قرار داده شده‌ايد.


در حقيقت، اين ويژگى، ريشه ويژگى اوّل، بلكه سرچشمه همه ويژگى‌ها و بركات اين ماه مبارك است. به عبارت ديگر، مى‌توان گفت كه ميهمانى الهى در اين مقطع زمانى، و غذاهاى معنوى ويژه‌اى كه خداوند براى پذيرايى از ميهمانانش در چنين ضيافتى فراهم ساخته است، ريشه تحوّلات ژرف معنوى‌اى است كه در اين ماه بافضيلت، بر زندگى انسان سايه مى‌افكنند، و سفره‌اى است گسترده براى همگان كه هر كس، مى‌تواند از بركات بى‌شمار آن برخوردار شود.


معناى ميهمانى خدا


نخستين سؤالى كه درباره دومين ويژگىِ اين ماه مطرح است، معناى ميهمانى خداى سبحان در اين ماه و ميزبانى او از دوستانش است. مگر همه مردم در همه اوقات، ميهمانان خدا نيستند كه بر سر سفره الهى فرود آمده‌اند؟


به علاوه، پايه ميهمانى، همان خوردنى و آشاميدنى‌اى است كه ميزبان براى ميهمان فراهم مى‌كند. پس، اين چه ضيافتى است كه پرهيز از خوردن و آشاميدن، نخستين شرط آن است؟


پاسخ اين سؤال، از تحليل واقع‌بينانه حقيقت انسان و شناخت بنيادهاى وجودى او به دست مى‌آيد. انسان از نگاه اسلام، تركيبى از جسم و جان است. همان گونه كه جسم انسان براى تداوم وجود خويش نيازمند غذاهاى مادّى است، هويّت و حقيقت انسانىِ او نيز نيازمند غذاهاى معنوى از سنخ خود است.


روشن است كه خداوند سبحان، ميهمانى رمضان را براى پذيرايى از جسم و وجود مادّىِ دوستانش فراهم نساخته است؛ چرا كه بدن‌هاى آنان، مثل همگان، در ضيافت هميشگى خدايند، و به تعبير سعدى شيرازى:
















اديم زمين، سفره عام اوست‌


 

چه دشمن بر اين خوان يغما، چه دوست‌


   

 


ص: 17


اين، در حالى است كه اغلب دشمنان خدا از اين سفره گسترده، بيش از ديگران بهره مى‌برند. نتيجه، اين كه: ارزش پذيرايى از جسم و تأمين خواسته‌هاى مادّى، هرگز به پاى تأمين نيازهاى معنوى نمى‌رسد، بخصوص كه قرآن كريم تصريح مى‌كند: اگر بيم آن نبود كه همه مردم به كفر بگروند، كافر به بالاترين امكانات مادّى، نايل مى‌شد:


«وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ* وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَيْها يَتَّكِؤُنَ* وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ كُلُّ ذلِكَ لَمَّا مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ»؛


اگر بيم آن نبود كه مردم [در، گم‌راهى‌] امّتِ واحد شوند، براى خانه‌هاى كسانى كه به خداوندْ كافر مى‌شوند، سقف‌هايى از نقره و نردبان‌هايى قرار مى‌داديم كه از آن بالا بروند* و براى خانه‌هايشان درها و تخت‌هايى كه بر آن تكيه زنند، قرار مى‌داديم* و [نيز] انواع زيورها را. همانا همه اينها كالاى زندگى دنيايى است و سراى آخرت نزد پروردگارت براى تقواپيشگان است.


در حديث پيامبر صلى الله عليه و آله نيز آمده است:


لَو أنَّ الدُّنيا كانَت تَعدِلُ عِندَ اللّهِ عز و جل جَناحَ بَعُوضَةٍ، ما سَقَى الكافِرَ، وَ الفاجِرَ مِنها شَربَةً مِن ماءٍ؛


اگر نبود اين كه دنيا در نزد خدا برابر با بال پشه‌اى هم نيست، هرگز در آن، يك جرعه آب نيز به كافر و فاجر نمى‌نوشاند!


خداى متعال در ميهمان‌سراى رمضان، جان‌ها و روح‌هاى دوستانش را به ضيافت فرا خوانده است، نه بدن‌ها و وجود مادّى آنان را، و اين، ضيافتى است كه‌


ص: 18


جز او، كسى ارزش آن را نمى‌داند. از اين رو خداى سبحان فرموده است:


الصوم لى و أنا أجزى به؛


روزه، از آنِ من است و من خود، پاداش آن را مى‌دهم.


از سوى ديگر، شرايط و آداب اين ميهمانى، بايد هماهنگ با ضيافت جان باشد و طعام و نوشيدنى آن، هماهنگ با ضيافت روح و هدف از آن نيز پديد آوردن تحوّل روحى و تجديد حيات معنوى انسان و تقويت بنيه روانى او.


در اين زمينه، عالم ربّانى مرحوم شيخ رضا (فرزند فقيه و فيلسوف و عارف بزرگوار، شيخ محمّدحسين اصفهانى) در الرسالة المجديّة در شرح اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه: «در اين ماه، به ميهمانى الهى دعوت گشته‌ايد و از اهل كرامت الهى قرار داده شده‌ايد»، چه زيبا نوشته است كه:


بدان! اين ميهمانى، پذيرايى از جسم نيست و بدن تو به اين ميهمانى دعوت نشده است؛ چرا كه تو در ماه رمضان، در همان خانه‌اى ساكن هستى كه در ماه شعبان ساكن بودى و غذاى تو، همان نان و آبگوشتى است كه در ماه‌هاى ديگر سال مى‌خوردى، [با اين تفاوت كه‌] در روزهاى اين ماه، از خوردن آن منع شده‌اى؛ بلكه روح توست كه ميهمان اين ضيافت است و به منزل و غذايى ديگر دعوت شده است كه روحانى و هماهنگ با روح است.


دعوت به ماه رمضان، دعوت به بهشت است و غذاهاى اين ميهمانى نيز از نوع غذاهاى بهشتى است. هر دو، ميهمان خانه خدايند؛ ليكن نام ميهمان‌سرا در اينجا «ماه رمضان» است و نامش در آنجا «غرفه‌هاى بهشتى». اينجا غيب است و آنجا مشهود و عيان؛ اينجا تسبيح و تهليل است و آنجا چشمه سلسبيل؛ اينجا نعمت‌هاى پوشيده و اندوخته هستند و آنجا «ميوه‌اى از آنچه بر مى‌گزينند* و گوشت بريان پرنده‌اى‌


ص: 19


كه ميل دارند».


پس نعمت‌ها در هر جهان با پوشش همان جهان، آشكار مى‌شوند و گاهى هم هست كه نعمت‌ها در همين دنيا براى پيامبران و معصومان، به شكل آن جهانى، آشكار مى‌شوند. آنچه در روايات بسيارى آمده كه: پيامبر خدا براى فاطمه زهرا عليها السلام يا امام حسن و امام حسين عليهما السلام ميوه‌اى از ميوه‌هاى بهشت يا جامه‌اى از جامه‌هاى بهشت آورد، گواه اين مطلب است.


بلكه بالاتر از اين، گاهى اين امور براى شيعيان خاص نيز فراهم مى‌آيد، البتّه به تناسب وسعت وجود و مرتبه‌اى از كمال كه به آن رسيده‌اند. بارها و بارها از نزديك‌ترين خويشانِ سببى و نسبى خود شنيده‌ام كه مى‌گفت:


«در يكى از روزهاى ماه رمضان، مشغول خواندن‌زيارت" امين اللّه" در مرقد امير مؤمنان در نجف بودم. چون به اين عبارتِ زيارت رسيدم كه: «مائده‌هاى رحمت براى آنانى كه از خوان نعمتت روزى مى‌طلبند، آماده است و سرچشمه‌هاى سيرابى براى تشنگان، پُر آب است»، در همان حال كه در معناى آن تأمّل و انديشه مى‌كردم، ناگهان سفره‌اى برايم آشكار شد كه طعام‌ها و نوشيدنى‌هاى گوناگون بر آن چيده شده بود، آن چنان كه تا آن زمان، تصوّرش را هم نكرده بودم. من مشغول خوردن از غذاى آن بودم و در همان حال به يك مسئله فقهى نيز مى‌انديشيدم. حالتى شگفت و دهشت‌زا بود! در واقع، حقيقت غذا [ى روح‌]، همين است كه روزه را باطل نمى‌كند ...».


شراب طهور در زندگى دنيا، محبّت خداست و بهترين وقتى كه براى فراهم ساختن آن مغتنم است، همين ضيافتى است كه ساقى‌اش، همان ميزبانش است.


هرگز مپندار كه تعبيرات اين بنده، خيالات و اوهام شاعران يا شطحيّات صوفيان افراطى است. هرگز مباد كه از زبان قرآن و حديث، فراتر روم يا در اعتقاداتم از آنچه خداوند و پيامبر صلى الله عليه و آله گفته و به آن فرمان داده‌اند،


ص: 20


پيش‌تر روم؛ بلكه مقصود، سخنِ همان خدايى است كه در سوره «هل أتى» مى‌فرمايد: «خداوند به آنان شراب طهور مى‌نوشاند».


از چنين نگاهى به ضيافت رمضان و ميهمانى خدا در اين ماه شريف، مباحث كتابى كه پيش روى شماست، به پنج بخش تقسيم مى‌شود، به نحوى كه هم اكنون بدان اشاره مى‌كنيم:


بخش اوّل: اهمّيت ميهمانى الهى‌


بخش نخست كتاب، به بررسى اهمّيت ضيافت رمضان و ارزش اين ميهمانى از نگاه اسلام، پرداخته است. پژوهشگر، از مباحث اين بخش، شناختى اجمالى به ويژگى‌ها و بركات اين ميهمانى پيدا مى‌كند. همچنين فصل چهارم اين بخش، آثار منفى محروميّت از بركات اين ماه و پيامدهاى ويرانگرى را كه شخص محروم‌مانده از بهره اين ميهمانى را فرا مى‌گيرد، بيان مى‌كند.


بخش دوم: آمادگى براى ورود به ميهمانى خدا


روشن است كه انسان، بدون داشتن آمادگى‌هاى لازم و شرايط و زمينه‌هاى ضرورى براى ورود به اين ميهمانى، نمى‌تواند به اين ضيافت الهى وارد شود و از آن در جهت تجديد حيات معنوى كه اصلى‌ترين هدف خلقت انسان و نقطه اوج فلسفه وجودى اوست بهره‌مند گردد.


بررسى اين آمادگى‌ها و شرايط و زمينه‌هاى لازم براى ورود به ميهمانى الهى، هدف اصلى در بخش دوم كتاب است.


شناخت، نخستين شرط اساسى براى ورود به محدوده ضيافت الهى است. اين شناخت، افق گسترده‌اى دارد كه از شناخت معناى ميهمانى خدا آغاز مى‌شود و تا شناختِ: فلسفه روزه، ارزشى كه روزه و روزه‌دار از آن برخوردارند، نقش روزه در


ص: 21


حيات مادّى و معنوى انسان، و نيز مراتب اين ضيافت ربّانى، امتداد مى‌يابد. ميهمانان خدا، بدون شناخت و آگاهى از اين مسائل، نمى‌توانند براى بهره‌مندى از ضيافت الهى و برخوردارى از دستاوردهاى آن، آماده شوند.


اهمّيت اين شناخت، در محدوده‌اى گسترده و در بر دارنده تمام اين مسائل، فصل اوّل از بخش دوم كتاب را با عنوان «شناخت ميهمانى خدا»، به خود اختصاص داده است.


نكته مهمّ ديگرى كه اهمّيت بسيار دارد، ضرورت برنامه‌ريزى براى آماده‌سازى مسلمانان جهت ورود به ميهمان‌سراى رمضانى است. بررسى سيره اهل بيت عليهم السلام در اين زمينه، نشان مى‌دهد كه آن بزرگواران به اين موضوع، توجّهى خاص داشته‌اند.


براى اثبات اين مدّعا و محتواى اين انديشه، ملاحظه خطبه‌هاى پيامبر خدا و امام على عليه السلام كه در آستانه ماه رمضان و با هدفِ آماده‌سازى و استقبال از آن بيان كرده‌اند، كافى است. فصل سوم اين بخش، به اين سخنان اختصاص دارد. مطالعه اين خطبه‌ها، مسئوليّت رهبران سياسى، دينى و فرهنگى را در كشورهاى اسلامى در مورد آماده ساختن مسلمانان براى ورود به ميهمان‌سراى الهى و بهره‌گيرى از بركات و آثار آن، دو چندان مى‌كند.


افزون بر اين، براى آمادگى جهت ضيافت الهى، تنها شناخت، كافى نيست؛ بلكه مجموعه‌اى از اعمال و دعاهايى كه به همين خاطر بيان شده‌اند و اين هدف را تأمين مى‌كنند، ضرورى‌اند. در دو فصلِ: سوم و چهارم از بخش دوم، به اين مسئله پرداخته شده است.


بخش سوم: آداب ميهمانى خدا


آداب ميهمانى الهى را مى‌توان به سه دسته زير تقسيم كرد:


دسته اوّل. آدابى كه توجّه و پايبندى به آنها، شرط حتمى براى ورود به ميهمانى الهى است. اين دسته، عبارت است از پرهيز از مفطِرات روزه به قصد قربت.


جايگاه بررسى اين دسته از آداب (احكام)، فقه است و چون «رساله‌هاى عمليّه»


ص: 22


آنها را به نحو مبسوط بيان كرده‌اند، نيازى به طرح تفصيلى اين مباحث در اين مجموعه نيست.


دسته دوم. آدابى كه رعايت آنها، شرط ضرورى براى بهره‌بردارى انسان از اين ضيافت الهى در جهت تجديد حيات معنوى خويش و رسيدن به تكامل روحى است.


بخش سوم اين كتاب، بيان اين گونه آداب را، پيش از بازگو نمودن ساير آداب روزه‌دارى، در ذيل عنوان «مهم‌ترين آداب» عهده‌دار است.


آنچه جامع همه آداب اين دسته است، پرهيز از محرّمات الهى است. از اين رو، در گزارش خطبه معروفى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آستانه ماه رمضان فرمود، آمده است كه امام على عليه السلام در اثناى آن پرسيد:


يا رَسولَ اللّهِ، ما أفضَلُ الأَعمالِ في هذَا الشَّهرِ؟


اى پيامبر خدا! بهترينِ كارها در اين ماه چيست؟


پيامبر خدا پاسخ داد:


الوَرَعُ عَن مَحارِمِ اللّهِ؛


«پرهيز از محرّمات الهى».


در تبيين پاسخ پيامبر، مى‌توان گفت كه گناهان، آفاتى هستند كه حيات معنوى انسان را تهديد مى‌كنند و مانع شكوفايى آن مى‌شوند. از اين رو، با وجود گناهان كه مانع رشد معنوى انسان‌اند روزه هرگز نمى‌تواند موجب تحوّل معنوى در انسان شود. بنا بر اين، روزه‌دارِ مبتلا به آفت گناه، از روزه‌اش بهره نمى‌برد و به تعبير پيامبر خدا:


رُبَّ صائِمٍ حَظُّهُ مِن صِيامِهِ الجوعُ وَ العَطَشُ، و رُبَّ قائِمٍ حَظُّهُ مِن قِيامِهِ السَّهَرُ؛


چه‌بسا روزه‌دارى كه بهره‌اش از روزه خويش، گرسنگى و تشنگى است و چه‌بسا نمازخوانى كه بهره‌اش از سحرخيزى، بيدار ماندن است!


ص: 23


امام على عليه السلام نيز در اين زمينه مى‌فرمايد:


كَم مِن صائِمٍ لَيسَ لَهُ مِن صِيامِهِ إلَّا الجوعُ وَ الظَّمَأُ، و كَم مِن قائِمٍ لَيسَ لَهُ مِن قِيامِهِ إلَّا السَّهَرُ و العَناءُ، حَبَّذا نَومُ الأَكياسِ و إفطارُهُم؛


چه‌بسا روزه‌دارى كه از روزه‌اش جز گرسنگى و تشنگى، بهره‌اى ندارد و چه‌بسا نمازخوانى كه از نمازش جز بيدارى و رنج، بهره‌اى نمى‌برد. خوشا خواب و خوراكِ خردمندان هوشيار!


بنا بر اين، پرهيز از مفطِرات روزه، شرط ورود به ميهمانى الهى است و پرهيز از گناهان، شرط بهره‌ورى از بركات آن.


دسته سوم. آدابى كه مراعات آنها، شرط رسيدن به بهره‌ورى كامل از ميهمانى الهى است. اگر از بخش سوم، باب اوّل را استثنا كنيم، ابواب ديگر اين بخش كه بيشترين مقدار از حجم كتاب را تشكيل داده‌اند به اين دسته از آداب مى‌پردازند. تلاش شده تا همه عناصرى كه در متون و منابع اسلامى، به تحقّق اين نوع بهره‌ورى از ميهمانى الهى نقش دارند، گردآورى شوند؛ ليكن بايد توجّه داشت كه اينها آداب استحبابى‌اند و هر كس مى‌تواند به اندازه توان و حال و فرصتى كه دارد، از آنها بهره‌مند گردد.


بخش چهارم: بهترين شب‌هاى ميهمانى خدا


شب قدر، برترين، سودمندترين و بابركت‌ترين شب ماه مبارك رمضان است. قرآن كريم، اين شب را چنين توصيف مى‌كند:


«لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ؛


ص: 24


شب قدر، بهتر از هزار ماه است».


اين آيه قرآن، دلالت مى‌كند كه اين شب ارزشمند، بركات و بخشش‌هاى زيادى براى اهل مراقبت دارد؛ بركاتى كه بالاتر از بركات كارهاى شايسته در هزار ماه (يعنى كمى بيشتر از عمر متوسّط يك انسان) هستند. از اين رو، پيامبر خدا فرمود:


شَهرُ رَمَضانَ سَيِّدُ الشُّهورِ، و لَيلَةُ القَدرِ سَيِّدَةُ اللَّيالى؛


ماه رمضان، سرور ماه‌هاست و شب قدر، سرور شب‌هاست.


بر اين اساس، در اين مجموعه، بخشى مستقل با هدف بيان معارف مربوط به اين شب و آداب آن، اختصاص يافته است.


بخش پنجم: آداب خروج از ميهمان‌سراى الهى‌


خروج از ميهمان‌سراى الهى نيز آداب خاصّى دارد، همان گونه كه ورود به دايره اين ميهمانى ارجمند، آدابى دارد. مراعات اين آداب و پايبندى به آنها، در جبران كاستى‌هايى كه در طول اقامت انسان در اين ميهمان‌سرا وجود داشته، سهم دارد و نقاط ضعف و كمبودهاى آن را جبران مى‌كند و امكان بيشترى در بهره‌مندى از بركاتش به او مى‌دهد تا در خدمت تقويت بُعد روحى و بنيه معنوى خويش باشد.


بخش پنجم كتاب، به بيان و شرح اين آداب، اختصاص دارد. آنچه در اين زمينه توجّه‌برانگيز و داراى درس‌ها و نكات آموزنده است، سيره اهل بيت عليهم السلام در وداع با ماه ميهمانى الهى است.


با توجّه به اين نكات و ديدگاه‌ها، اين كتاب با الهام از آيات و آموزه‌هاى قرآن كريم و احاديث شريف، براى پرداختن به اين ماه ضيافت الهى و مبارك، شكل كلّى و چارچوب مسائل را در پنج بخش يادشده سامان داده است.

/ 7