دوازده امام تا آخر دنيا - گزارش لحظه به لحظه از واقعه غدیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گزارش لحظه به لحظه از واقعه غدیر - نسخه متنی

محمدباقر انصاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


دوازده امام تا آخر دنيا


در سومين بخش، امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرين روز دنيا اعلام فرمودند تا همه ى طمعها يكباره قطع شود. براى درك عميق از اهميت مسئله فرمودند: اى مردم، اين آخرين بارى است كه در چنين اجتماعى بپا مى ايستم. پس بشنويد و اطاعت كنيد و در مقابل امر خداوند پروردگارتان سر تسليم فرود آوريد.

از نكات مهم در سخنرانى حضرت، اشاره به عموميت ولايت آنان بر همه ى انسانها و در طول زمانها و در همه ى مكانها و نفوذ كلماتشان در جميع امور بود، كه به اين صورت اعلام فرمودند: خداوند عزوجل صاحب اختيار شما و معبود شما است، و بعد از خداوند رسولش و پيامبرش كه شما را مخاطب قرار داده، و بعد از من على صاحب اختيار شما و امام شما به امر خداوند است، و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزى كه خدا و رسولش را ملاقات خواهيد كرد.

نيابت ائمه عليهم السلام از خدا و رسول در حلال و حرام و جميع امور دنيا و آخرت از نكات بسيار مهم خطبه بود كه آن را با كلماتى دقيق بيان فرمودند:

حلالى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان "امامان" حلال كرده باشند، و حرامى نيست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان "امامان" بر شما حرام كرده باشند. خداوند عزوجل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از كتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده ام.

پس از بيان اين همه عظمت، مردم را از مخالفت برحذر داشتند و فرمودند: اى مردم، او از طرف خداوند امام است، و هركس ولايت او را انكار كند خداوند هرگز توبه اش را نمى پذيرد و او را نمى بخشد.
اى مردم، بخدا قسم پيامبران و رسولان پيشين به من بشارت داده اند، و من بخدا قسم خاتم پيامبران و مرسلين و حجت بر همه ى مخلوقين از اهل آسمانها و زمينها هستم. هر كس در اين مطالب شك كند مانند كفر جاهليت اول كافر شده است. و هر كس در چيزى از اين گفتار من شك كند در همه ى آنچه بر من نازل شده شك كرده است، و هر كس در يكى از امامان شك كند در همه ى آنان شك كرده است، و شك كننده درباره ى ما در آتش است.

بدانيد كه جبرئيل از جانب خداوند اين خبر را براى من آورده است و مى گويد: ''هركس با على دشمنى كند و ولايت او را نپذيرد لعنت و غضب من بر او باد''.

در اينجا حضرت مى خواستند حساس ترين قسمت سخنرانى را كه برنامه اى عملى نيز همراه داشت بيان كنند. لذا براى آمادگى مردم فرمودند: بخدا قسم، باطن قرآن را براى شما بيان نمى كند و تفسيرش را برايتان روشن نمى كند مگر اين شخصى كه من دست او را مى گيرم و او را بسوى خود بالا مى برم و بازوى او را مى گيرم و با دو دستم او را بلند مى كنم و به شما مى فهمانم كه:

هر كس من صاحب اختيار اويم اين على صاحب اختيار او است؛ و او على بن ابى طالب برادر و جانشين من است، و ولايتِ او از جانب خداوندِ عزوجل است كه بر من نازل كرده است.

سپس تصوير زيبايى از ارتباط دو ركن اعظم اسلام ارائه نمودند و فرمودند: اى مردم، على و پاكان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اكبر است. هر يك از اين دو از ديگرى خبر مى دهد و با آن موافق است. آنها از يكديگر جدا نمى شوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند. بدانيد كه آنان امين هاى خداوند بين مردم و حاكمان او در زمين هستند.

در اين مرحله با قاطعيتى تمام هرگونه تعرض به مقام صاحب غدير را حرام شمردند و فرمودند: بدانيد كه اميرالمؤمنينى جز اين برادرم نيست. بدانيد كه ''اميرالمؤمنين'' بودن بعد از من براى احدى جز او حلال نيست.

من كنت مولاه فهذا على مولاه


در بخش چهارم خطبه، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله پس از مقدمه چينى هاى قبل و ذكر مقام خلافت و ولايتِ اميرالمؤمنين عليه السلام، براى آنكه تا آخر روزگار راه هر گونه شك و شبهه بسته باشد و در اين راه هر تلاشى در نطفه خنثى شود، آنچه بطور لسانى فرموده بودند به صورت عملى انجام دادند.

ابتدا به اميرالمؤمنين عليه السلام كه بر فراز منبر كنارشان ايستاده بودند، فرمودند: ''نزديكتر بيا''. آن حضرت نزديكتر آمدند و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از پشت سر دو بازوى او را گرفتند. در اين هنگام اميرالمؤمنين عليه السلام دست خود را باز كردند تا دستهاى هر دو به سوى آسمان قرار گرفت.

سپس پيامبر صلى اللَّه عليه و آله اميرالمؤمنين عليه السلام را- كه يك پله پايين تر قرار داشت- از جا بلند كردند تا حدى كه پاهاى آن حضرت محاذى زانوهاى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله قرار گرفت و مردم سفيدى زير بغل ايشان را ديدند كه تا آن روز ديده نشده بود. در اين حال فرمودند:
مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.

هر كس من نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر بوده ام اين على هم نسبت به او صاحب اختيارتر است. خدايا دوست بدار هر كس على را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس او را يارى كند، و خوار كن هر كس او را خوار كند.

در اين قسمت از خطبه، نزول وحى درباره ى كمال دين با ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام را اعلام نمودند كه بسيار احساس برانگيز بود. حضرت فرمودند: پروردگارا، تو هنگام روشن شدن اين مطلب و منصوب نمودن على در اين روز، اين آيه را درباره ى او نازل كردى: ''الْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لكُمُ الْإِسْلامَ ديناً''. [ سوره ى مائده: آيه ى 3. ] ''و مَنَ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي اْلآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ''، [ سوره ى آل عمران: آيه ى 85. ] ''امروز دين شما را برايتان كامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را بعنوان دين شما راضى شدم''، ''هر كس دينى غير از اسلام انتخاب كند هرگز از او قبول نمى شود و در آخرت از زيانكاران خواهد بود''. پروردگارا، تو شاهدى كه من ابلاغ نمودم.

دين خدا كامل شد


در بخش پنجم حضرت صريحاً فرمودند: ''اى مردم، خداوند دين شما را با امامت او كامل نمود. پس هر كس اقتدا نكند به او و به كسانى كه جانشين او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قيامت و روز رفتن به پيشگاه خداوند عزوجل، چنين كسانى اعمالشان در دنيا و آخرت از بين رفته و در آتش دائمى خواهند بود''.
سپس براى آنكه مردم قدر چنين نعمتى را بدانند فرمودند: پيامبرتان بهترين پيامبر و وصيتان بهترين وصى و فرزندان او بهترين اوصياء هستند. اى مردم، نسل هر پيامبرى از صلب خود او هستند ولى نسل من از صلب اميرالمؤمنين على است.

بعد از آن ضمن بيان شمه اى از فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: بدانيد كه با على دشمنى نمى كند مگر شقى و با على دوستى نمى كند مگر با تقوى، و به او ايمان نمى آورد مگر مؤمن مخلص. در اينجا با توجه به آيه ى ''رضيت لكم الاسلام ديناً'' فرمودند:

اى مردم، من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم، و بر عهده ى رسول جز ابلاغ روشن چيزى نيست. اى مردم از خدا بترسيد آنطور كه بايد ترسيد، و از دنيا نرويد مگر آنكه مسلمان باشيد.

ماجراى سقيفه


مرحله ششم از سخنان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله جنبه ى غضب الهى را نمودار كرد. حضرت با تلاوت آيات عذاب و لعن از قرآن فرمودند:

منظور از اين آيات عده اى از اصحاب من هستند كه مأمور به چشم پوشى از آنان هستم، ولى بدانند كه خداوند ما را بر معاندين و مخالفين و خائنين و مقصرين حجت قرار داده است، و چشم پوشى از آنان در دنيا مانع از عذاب آخرت نيست.

در اين مرحله به خلقت نورانى خود واهل بيت اشاره كردند و فرمودند: اى مردم، نور از جانب خداوند عزوجل در من نهاده شده و سپس در على بن ابى طالب و بعد در نسل او تا مهدى قائم؛ كه حق خداوند و هر حقى كه براى ما باشد مى گيرد.
سپس به امامانِ گمراهى كه مردم را به جهنم مى كشانند اشاره كرده فرمودند: اى مردم، بعد از من امامانى خواهند بود كه به آتش دعوت مى كنند و روز قيامت كمك نمى شوند. اى مردم، خداوند و من از آنان بيزار هستيم. اى مردم، آنان و يارانشان و تابعينشان و پيروانشان در پائين ترين درجه ى آتش اند و چه بد است جاى متكبران!

سپس اشاره اى رمزى به ماجراى سقيفه نمودند كه نطفه ى آن توسط منافقان در حجة الوداع با امضاى صحيفه ى ملعونه در مكه منعقد شده بود، و فرمودند: ''بدانيد كه آنان اصحاب صحيفه هستند. پس هر يك از شما در صحيفه ى خود نظر كند''!!

وقتى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نام ''اصحاب صحيفه'' را آورد اكثر مردم منظور حضرت از اين كلام را نفهميدند و برايشان سؤال انگيز شد، و فقط مجريان سقيفه و عده ى كمى كه توسط آن حضرت از ماجرا مطلع بودند، مقصود حضرت را فهميدند.

احساس رساندن پيامى بزرگ توسط بزرگِ پيامبران، سنگينى آن را از دوش حضرت برداشته بود. اين بود كه كلماتى حاكى از اين رضايت قلبى بر لسان مبارك حضرت جارى شد و فرمودند:

من رسانيدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم، تا حجت باشد بر حاضر و غائب، و بر همه ى كسانى كه حضور دارند يا ندارند، به دنيا آمده اند يا نيامده اند. پس حاضران به غائبان، و پدران به فرزندان تا روز قيامت برسانند.

در اينجا با صراحت بيشترى درباره ى سقيفه فرمودند: ''بزودى امامت را بعد از من بعنوان پادشاهى و با ظلم و زور مى گيرند. خداوند غاصبين و تعدى كنندگان را لعنت كند''.
سپس مسئله ى امتحان الهى و عاقبت غاصبين را چنين مطرح كردند: ''اى مردم، خداوند عزوجل شما را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند، و خداوند شما را بر غيب مطلع نمى كند. اى مردم، هيچ سرزمينِ آبادى نيست مگر آنكه خداوند اهل آن را در اثر تكذيبِ آيات الهى قبل از روز قيامت هلاك خواهد كرد و آن را تحت حكومت مهدى در خواهد آورد، و خداوند وعده ى خود را عملى مى نمايد''.

ولايت و محبت اهل بيت


در بخش هفتم، حضرت تكيه ى سخن را بر اثراتِ ولايت و محبت اهل بيت عليهم السلام قرار دادند و سوره ى حمد را- كه همه روزه تمام مسلمانان آن را مى خوانند- قرائت كردند و فرمودند: ''اين سوره درباره ى من نازل شده، و بخدا قسم درباره ى ايشان "امامان" نازل شده است. بطور عموم شامل آنهاست و بطور خاص درباره ى آنان است''. و بيان كردند كه اصحاب صراط مستقيم در سوره ى حمد شيعيان اهل بيت عليهم السلام هستند.

سپس آياتى از قرآن درباره ى اهل بهشت تلاوت فرمودند و آنها را به شيعيان و پيروان آل محمدعليهم السلام تفسير فرمودند. آياتى هم درباره ى اهل جهنم تلاوت كردند و آنها را به دشمنان آل محمدعليهم السلام معنى كردند. از جمله فرمودند:

بدانيد كه دوستان ايشان كسانى اند كه با سلامتى و در حال امن وارد بهشت مى شوند، و ملائكه با سلام به ملاقات آنان مى آيند و مى گويند: ''سَلامٌ عَلَيْكُمْ، طِبْتُمْ، فَادْخُلُوها خالِدينَ''. ''سلام بر شما، پاكيزه شديد، پس براى هميشه داخل بهشت شويد''.
نسل امامت، مسئله ى ديگرى بود كه با لسانى ديگر در اين بخش مورد تأكيد حضرت قرار گرفت و فرمودند: اى مردم، بدانيد كه من پيامبرم و على امام و وصى بعد از من است، و امامان بعد از او فرزندان او هستند. بدانيد كه من پدر آنانم و آنها از صلب او بوجود مى آيند.

حضرت مهدى


در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره ى حضرت بقية اللَّه الاعظم حجة بن الحسن المهدى ارواحنا فداه فرمودند و مفصلاً اوصاف و شئون خاص حضرتش را مطرح كردند و آينده اى پر از عدل و داد به دست امام زمان عجل اللَّه فرجه را به جهانيان مژده دادند. سخنان بلند حضرت براى جمعيتى كه در آغاز راه اسلام بودند بسيار تعجب انگيز بود كه فرمودند:

بدانيد كه آخرينِ امامان، مهدى قائم از ماست. اوست غالب بر اديان، اوست انتقام گيرنده از ظالمين، اوست فاتح قلعه ها و منهدم كننده ى آنها، اوست غالب بر هر قبيله اى از اهل شرك و هدايت كننده ى آنان.

بدانيد كه اوست گيرنده ى انتقام هر خونى از اولياء خدا. اوست يارى دهنده ى دين خدا.

بدانيد كه اوست استفاده كننده از دريايى عميق. اوست كه هر صاحب فضيلتى را بقدر فضلش و هر صاحب جهالتى را بقدر جهلش نشانه مى دهد. اوست انتخاب شده و اختيار شده ى خداوند. اوست وارث هر علمى و احاطه دارنده به هر فهمى.

بدانيد كه اوست خبر دهنده از پروردگارش، و بالا برنده ى آيات الهى. اوست هدايت يافته ى محكم بنيان. اوست كه كارها به او سپرده شده است.

اوست كه پيشينيان به او بشارت داده اند، اوست كه بعنوان حجت باقى مى ماند و بعد از او حجتى نيست. هيچ حقى نيست مگر همراه او، و هيچ نورى نيست مگر نزد او.

بدانيد او كسى است كه غالبى بر او نيست و كسى بر ضد او كمك نمى شود. اوست ولىِّ خدا در زمين و حكم كننده ى او بين خلقش و امين او بر نهان و آشكارش.

پيمان وفادارى با غدير


در بخش نهم مسئله ى بيعت را مطرح كردند و ارزش و پشتوانه ى آن را چنين بيان فرمودند: بدانيد كه من بعد از پايان خطابه ام شما را به دست دادن با من بعنوان بيعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرامى خوانم. بدانيد كه من با خدا بيعت كرده ام و على با من بيعت كرده است، و من از جانب خداوند براى او از شما بيعت مى گيرم.

در اين باره به قرآن استناد كردند و فرمودند: خداوند مى فرمايد:

اِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ اِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ، يَدُ اللَّهِ فَوْقَ اَيْدِيهِمْ، فَمَنْ نَكَثَ فَاِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتيهِ اَجْراً عَظيماً: [ سوره ى فتح: آيه ى 10. ]

كسانى كه با تو بيعت مى كنند در واقع با خدا بيعت مى كنند، دست خداوند بر روى دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد.

احكام الهى جاودانه است


در دهمين بخش، حضرت درباره ى احكام الهى سخن گفتند كه مقصود بيانِ چند پايه ى مهم عقيدتى بود:

يكى پيش بينى آينده ى مسلمين در مشكلات كه فرمودند: اگر زمان طويلى بر شما گذشت و كوتاهى نموديد يا فراموش كرديد، على صاحب اختيار شما است و براى شما بيان مى كند. او كه خداوند عزوجل بعد از من بعنوان امين بر خلقش او را منصوب نموده است. او از من است و من از اويم. او و آنانكه از نسل من اند از آنچه سؤال كنيد به شما خبر مى دهند و آنچه را نمى دانيد براى شما بيان مى كنند.
سپس مسئله ى ثابت بودن احكام الهى تا ابد را با عباراتى بلند بيان فرمودند:

اى مردم، هر حلالى كه شما را بدان راهنمايى كردم و هر حرامى كه شما را از آن نهى نمودم، هرگز از آنها بر نگشته ام و تغيير نداده ام. اين مطلب را بياد داشته باشيد و آن را حفظ كنيد و به يكديگر سفارش كنيد، و آن را تبديل نكنيد و تغيير ندهيد.

نكته ى ديگر مسائل جديدى بود كه در آينده براى مسلمين پيش مى آمد كه در اين باره فرمودند: مأمورم كه از شما بيعت بگيرم و با شما دست بدهم بر اينكه قبول كنيد آنچه از طرف خداوند عزوجل درباره ى اميرالمؤمنين على و جانشينان بعد از او آورده ام كه آنان از نسل من و اويند، "و آن موضوع" امامتى است كه فقط در آنها بپا خواهد بود، و آخر ايشان مهدى است تا روزى كه خداى مدبِّرِ قضا و قدر را ملاقات كند.

ديگر اينكه بالاترين امر به معروف و نهى از منكر را تبليغ پيام غدير اعلام كردند و فرمودند:

بدانيد بالاترين امر به معروف آنست كه سخن مرا بفهميد و آن را به كسانى كه حاضر نيستند برسانيد و او را از طرف من به قبولش امر كنيد و از مخالفتش نهى نمائيد، چرا كه اين دستورى از جانب خداوند عزوجل و از نزد من است، و هيچ امر به معروف و نهى از منكرى نمى شود مگر با امام معصوم.

/ 6