ديباچه - گلشن راز نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گلشن راز - نسخه متنی

محمود شبستری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ديباچه





  • به نام آن كه جان را فكرت آموخت
    ز فضلش هر دو عالم گشت روشن
    توانايى كه در يك طرفةالعين
    چو قاف قدرتش دم بر قلم زد
    از آن دم گشت پيدا هر دو عالم
    در آدم شد پديد اين عقل و تمييز
    چو خود را ديد يك شخص معين
    ز جزوى سوى كلى يك سفر كرد
    جهان را ديد امر اعتبارى
    جهان خلق و امر از يك نفس شد
    ولى آن جايگه آمد شدن نيست
    به اصل خويش راجع گشت اشيا
    تعالى الله قديمى كو به يك دم
    جهان خلق و امر اينجا يكى شد
    همه از وهم توست اين صورت غير
    يكى خط است از اول تا به آخر
    در اين ره انبيا چون ساربانند
    وز ايشان سيد ما گشته سالار
    احد در ميم احمد گشت ظاهر ز احمد تا احد يك ميم فرق است
    ز احمد تا احد يك ميم فرق است



  • چراغ دل به نور جان برافروخت
    ز فيضش خاك آدم گشت گلشن
    ز كاف و نون پديد آورد كونين
    هزاران نقش بر لوح عدم زد
    وز آن دم شد هويدا جان آدم
    كه تا دانست از آن اصل همه چيز
    تفكر كرد تا خود چيستم من
    وز آنجا باز بر عالم گذر كرد
    چو واحد گشته در اعداد سارى
    كه هم آن دم كه آمد باز پس شد
    شدن چون بنگرى جز آمدن نيست
    همه يك چيز شد پنهان و پيدا
    كند آغاز و انجام دو عالم
    يكى بسيار و بسيار اندكى شد
    كه نقطه دايره است از سرعت سير
    بر او خلق جهان گشته مسافر
    دليل و رهنماى كاروانند
    هم او اول هم او آخر در اين كار
    در اين دور اول آمد عين آخر جهانى اندر آن يك ميم غرق است
    جهانى اندر آن يك ميم غرق است


/ 96