حماسه حسینی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حماسه حسینی - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


شهيد شد ؟ برويم شام مركز خلافت تا ببينيم قضيه از چه قرار بوده ؟ يك هيئت هفت هشت نفري را مامور اين كار مي كنند . مي روند به هشام مدتي در آنجا مي مانند ، تحقيق مي كنند ، حتي با خليفه ملاقات مي كنند ، اوضاع و احوال را كاملا مي بينند و بر مي گردند .

وقتي مردم از آنها مي پرسند قضيه از چه قرار بود ، مي گويند : نپرسيد كه ما در مدتي كه در شام بوديم ، مي ترسيديم كه از آسمان سنگ ببارد و ما هم از بين برويم . ( تازه آن حرفي را كه اباعبدالله ( ع ) گفت : و علي الاسلام السلام اذ قد بليت الامه براع مثل يزيد ( 1 ) مي فهمند و اعتراف مي كنند كه راست گفت حسين بن علي . ) گفتند : مگر چه قضيه اي بود ؟

گفتند : همينقدر به شما بگوييم كه ما از نزد كسي آمده ايم كه علنا شراب مي نوشد ، علنا سگ بازي مي كند ، يوز بازي مي كند ، هر فسقي را انجام مي دهد ( و حتي آنها در تعبير خودشان گفتند ) و با مادر خود زنا مي كند ، با محارم خود زنا مي كند . تازه پيش بيني اباعبدالله را فهميدند كه حسين از روز اول اينها را مي دانست .

در عاشورا هم فرمود كه اينها مرا خواهند كشت اما من امروز به شما مي گويم كه بعد از كشتن من ، اينها ديگر نخواهند توانست به حكومت خودشان ادامه دهند ، آل ابي سفيان ديگر رفتند . آل ابو سفيان كه خيلي زود رفتند ، بلكه آل اميه نتوانستند به حكومت خود ادامه دهند چرا كه بعد بني العباس بر همين اساس آمدند و خلافت را از آنها تصاحب كردند و پانصد سال خلافت

1 - مقتل مقرم ص . 146

/ 95