حماسه حسینی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حماسه حسینی - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


مبارزه با او ( نه مبارزه با شخص او بلكه مبارزه با كار زشت او ) و براي اينكه او را از كار زشتش باز داريد ، از او اعراض مي كنيد ، وي را مورد هجر قرار مي دهيد . يعني با او قطع رابطه مي كنيد . به عنوان مثال ، شخصي رفيق و دوست شماست ، با يكديگر صميمي و محشور و معاشر هستيد، روابطتان با يكديگر دوستانه است ، رفت و آمد داريد ، با هم گرم مي گيريد ، مسافرت مي رويد ، ميانتان هدايايي مبادله مي شود . يك وقت اطلاع پيدا مي كنيد كه همين رفيق و دوست صميمي شما دچار فلان عمل زشت شده است ، فلان كار زشت را مرتكب مي شود ، فلان گناه قطعي و مسلم را مرتكب مي شود . يكي از درجات و مراتب امر به معروف و نهي از منكر و در واقع يكي از اقسام تنبيه كه در مواردي بايد اجرا شود اينست كه شما نسبت به او سردي نشان دهيد ، بي اعتنايي كنيد و آن صميميتي را كه سابقا به او نشان مي داديد بعد از اين نشان ندهيد .

اين خود ، نوعي تنبيه است . البته انسان بايد در باب امر به معروف و نهي از منكر منطق به كار ببرد ، عمل او منطبق با منطق باشد . اين در موردي است كه اگر شما به آن شخصي كه با او صميميت داريد قطع رابطه كنيد و نسبت به او سردي نشان دهيد ، اين عمل شما نسبت به او تنبيه باشد و تنبيه تلقي شود .

يعني تحت يك زجر و شكنجه روحي قرار گيرد و اين عمل شما در جلوگيري از كار بد او تاثير داشته باشد ، و الا مواردي هم هست كه كسي ، فرزند شما ، دوست شما ، جواني ، مبتلا به عادت زشتي شده است و رابطه او با شما روي عادتي است كه از گذشته داشته است . چه بسا از اينكه شما با او قطع رابطه كنيد استقبال مي كند تا او هم با شما قطع رابطه كند و آزادتر دنبال منكرات و كارهاي زشت برود . در اينجا قطع رابطه شما با او نه تنها اثر تنبيهي ندارد بلكه اثر تشويقي نيز دارد . يعني او را بيشتر در كار خود آزاد مي گذاريد و عملا به آن كار تشويق مي كنيد . در چنين مواردي اين كار درست نيست .

پس اين كه علما مي گويند يكي از درجات امر به معروف و نهي از منكر اعراض و هجر است ، در موردي است كه كار شما اثر بگذارد و اثر آن هم تنبيه طرف باشد . البته اعراض و هجر ديگري نيز هست كه نهي از منكر نيست و عنوان ديگري دارد . شما با خانواده اي محشور بوده ايد ،رابطه دوستي و احيانا خويشاوندي داشته ايد ، مي بينيد اين خانواده فاسد شده است . به خاطر حفظ خود و خانواده تان ( براي اينكه معاشرت با بيمار ، بيماري مي آورد :

مي رود از سينه ها در سينه ها از ره پنهان صلاح و كينه ها افراد به طور مخفي در يكديگر اثر مي گذارند ) و براي اينكه عادت زشت آنها در خانواده شما سرايت نكند ، با آنها قطع رابطه مي كنيد . حساب اين مورد از موارد ديگر جداست . پس در مواردي كه انسان خود بهتر تشخيص مي دهد ، در مواردي كه انساني دچار عادت زشتي شده است كه اگر شما دوستي خود با او را ادامه دهيد به منزله تشويق اوست ، ولي اگر با او قطع رابطه كنيد ، زجر روحي مي كشد و تنبيه مي شود ، قطعا بر شما واجب است كه با اين شخص قطع رابطه كنيد ، از او اعراض كنيد . اين يك درجه است . درجه دومي كه علما و دانشمندان براي نهي از منكر ذكر كرده اند ، مرحله زبان است ، مرحله پند و نصيحت و ارشاد است . يعني بسا هست آن بيماري كه دچار منكري هست و عمل زشتي را مرتكب مي شود ، به خاطر جهالت و ناداني او است ، تحت تاثير يك سلسله تبليغات قرار گرفته است ، احتياج به مربي دارد ، احتياج به هادي و راهنما و معلم دارد ، احتياج به روشن كننده دارد ، احتياج به فردي دارد كه با او تماس بگيرد ، با كمال مهرباني با او صحبت كند ، موضوع را با او در ميان بگذارد ، معايب و مفاسد را براي او تشريح كند تا آگاه شود و باز گردد .

اين مرحله نيز يك درجه از " نهي از منكر " است ، به اين معني كه در مواردي كه كسي با ما تماس دارد و نيز به يك عمل منكر و زشتي ابتلا دارد و ما مي توانيم با منطقي روشنگر او را به ترك آن عمل قانع كنيم ، بر ما واجب است كه با چنين منطقي با آن شخص تماس بگيريم .

مرحله سوم ، مرحله عمل است . گاهي طرف در درجه اي و در حالي است كه نه اعراض و هجران ما تاثيري بر او مي گذارد و نه مي توانيم با منطق و بيان و تشريح مطلب ، او را از منكر باز داريم ، بلكه بايد وارد عمل شويم . اگر وارد عمل شويم ، مي توانيم .

چطور وارد عمل شويم ؟ وارد عمل شدن مختلف است . معناي وارد عمل شدن تنها زور گفتن نيست ، كتك زدن و مجروح كردن نيست . البته نمي گويم در هيچ جا نبايد تنبيه عملي شود . بله مواردي هم هست كه جاي تنبيه عملي است . اسلام ديني است كه طرفدار حد است ، طرفدار تعزير است ، يعني ديني است كه معتقد است مراحل و مراتبي مي رسد كه مجرم را جز تنبيه عملي چيز ديگري تنبيه نمي كند و از كار زشت باز نمي دارد . اما انسان نبايد اشتباه كند و خيال كند كه همه موارد ، موارد سختگيري و خشونت است .

علي عليه السلام درباره پيغمبر اكرم اينطور تعبير مي كند : طبيب دوار بطبه قد احكم مراهمه و احمي مواسمه ( 1 ) . مي فرمايد : او طبيب بود . پزشكي بود كه بيمارها و بيماريها را معالجه مي كرد . بعد به اعمال اطبا تشبيه مي كند كه اطبا ، هم مرهم مي نهند و هم جراحي مي كنند و احيانا داغ مي كنند .

مي گويد پيغمبر دو كاره بود ، پزشكي بود هم مرهم نه و هم جراح و داغ كن . مقصود اينست كه پيغمبر دو گونه عمل مي كرد . يك نوع عمل پيغمبر ، مهرباني و لطف بود . اول هم احكم مراهمه را ذكر مي كند . يعني عمل اول پيغمبر هميشه لطف و مهرباني بود ، ابتدا از راه لطف و مهرباني معالجه مي كرد ، با منكرات و مفاسد و مبارزه مي كرد . اما اگر به مرحله اي مي رسيد كه ديگر لطف و مهرباني و احساس و نيكي سود نمي بخشيد ، آنها را به حال خود نمي گذاشت . اينجا بود كه وارد عمل جراحي و داغ كردن مي شد .

هم مرهمهاي خود را بسيار محكم و موثر انتخاب مي كرد و هم آنجا كه پاي داغ كردن و جراحي در ميان بود ، عميق داغ مي كرد و قاطع جراحي مي نمود . سعدي ما هم اين را مي گويد ولي بدون آنكه حق تقدمي براي مهرباني قائل شده باشد . مي گويد :

1 - نهج البلاغه ، خطبه . 107

/ 95