حماسه حسینی جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
پيدا شدن جنبشها و حركتها و همدرديها و همدليها و طغيانها عليه دستگاه اموي همان . اولين كسي كه اين كار را كرد ، يك زن بود ، زن يكي از لشكر كفار . در عصر عاشورا وقتي كه ديد لشكر مي خواهند به طرف خيمه هاي حرم حسين بن علي حمله كنند ، دويد و چوب خيمه اي را برداشت و در جلوي خيمه ها ايستاد ، قبيله بكر بن وائل را صدا زد : يا آل بكر بن وائل ! قبيله من ! خويشاوندان من ! كجائيد ؟ بيائيد ! كار به اينجا كشيده است كه مي خواهند لباس از تن حرم پيغمبر بكنند ! منظره اي كه به نظر من خيلي با شكوه و پر جلال است ، اينست : مي دانيم اباعبدالله وقتي آمد براي وداع با اهل بيتش كه ديگر احدي از كسانش زنده نبود . آن وداع هم خيلي جانسوز و جانگداز است . ولي به علت خاصي اباعبدالله براي نوبت دوم به وداع آمده و نوشته اند علتش اين بود كه در حملاتي كه كرد ، يك نوبت موفق شد لشكر دشمن را عقب بزند و داخل شريعه فرات بشود.اينها ناراحت بودند كه مبادا اباعبدالله آب بياشامد ، زيرا اگر آب بياشامد ، نيرو مي گيرد . در همان وقت كسي فريادي كرد ، كه اباعبدالله ديگر غيرتش به او اجازه نداد كه اين حرف را ( خواه راست باشد خواه دروغ ) بشنود و او مشغول نوشيدن آب باشد . وقتي دست برد زير آب تا مقداري بردارد ، كسي فرياد كرد حسين ! تو مي خواهي آب بنوشي ؟ ! ريختند به خيام حرمت . فورا بيرون آمد . من نمي دانم گفته او راست بود و واقعا مي خواستند حمله بكنند يا نه ، ولي حمله سريع و بيرون آمدن به وقت اباعبدالله ديگر مجالي نداد . آقا وقتي كه آمد ، حمله اي به خيام حرم فرزند علي است هذا ابن قتال العرب اين فرزند همان كسي است كه عرب را كشت . مي خواست تعصب عربيت را عليه حضرت تحريك كرده باشد .