بیشترلیست موضوعات مقدمه بخش چهارم عنصر امر به معروف و نهي از منكر در نهضت حسيني جلسه اول عوامل موثر در نهضت حسيني جلسه دوم ارزش هر يك از عوامل جلسه سوم شرايط امر به معروف و نهي از منكر جلسه چهارم مراحل و اقسام امر به معروف و نهي از منكر جلسه پنجم ارزش امر به معروف و نهي از منكر از نظر علماي اسلام جلسه ششم كارنامه ما در امر به معروف و نهي از منكر جلسه هفتم تاثير امر به معروف و نهي از منكر اهل بيت امام پس از حادثه كربلا بخش پنجم شعارهاي عاشورا بخش ششم تحليل واقعه عاشورا بخش هفتم ماهيت قيام حسيني توضیحاتافزودن یادداشت جدید و لا مال دنبال آن عبادتهائي هستند كه نه به جان ، نه به مال و نه به حيثيتشان ضرر مي زند ، مثل نماز و روزه ، اما اگر وظيفه اي ، ضرري به جايي مي زند ، ديگر آن را قبول ندارند . تا آنجا كه مي فرمايد اگر نماز هم به كار يا حيثيت يا جانشان ضرر مي زند ، آن را رها مي كردند كما رفضوا اسمي الفرائض و اشرفها . همان طوري كه عاليترين و شريفترين فريضه ها را رها كردند ، نماز را هم رها مي كردند . آن عاليترين و شريفترين فريضه ها كدام است ؟ ان الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فريضه عظيمه بها تقام الفرائض فريضه بزرگي است كه ساير فرائض به وسيله آن بپا مي شود . بايد امر به معروف و نهي از منكر باشد تا نمازي باشد ، تا زكاتي باشد ، تا حجي باشد ، تا خمسي باشد ،تا معاملاتي باشد ، تا قانوني باشد ، تا اخلاقي باشد . باز قسمتي از حديث را حذف مي كنم ، فرمود : ان الامر بالمعروف و النهي عن المنكر سبيل الانبياء همانا امر به معروف و نهي از منكر ، راه همه پيامبران است ، منهاج الصلحاء ، بها تقام الفرائض و تامن المذاهب واجبات خدا به اين وسيله بپا داشته مي شود و راهها به اين وسيله امن مي گردد ، كسبها به اين وسيله حلال ، و مظالم به اين وسيله باز مي گردد ، زمين به اين وسيله آباد مي شود . شما از اينجا بفهميد كه حوزه امر به معروف و نهي از منكر تا كجا است ، تا حدود آباد شدن زمين . خدا مي داند آدم گاهي كه يك چيزهائي را مي بيند و در تاريخ اسلام مطالعه مي كند ، دود از كله اش بلند مي شود كه ما چه بوديم و چه شديم . دلم مي خواهد اين كتاب " الاحكام السلطانيه " ماوردي را كه يكي از معتبرترين كتابهاي اسلامي است و مخصوصا اروپائيها و مستشرقين روي آن خيلي حساب مي كنند ، مطالعه كنيد . اين كتاب نظامات اجتماعي اسلام را در حدود هزار سال پيش بيان كرده است .ببينيد چه نظاماتي در دنياي اسلام بوده است و اصلا امر به معروف و نهي از منكر ، چه معني اي داشته و چه مي كرده است . از آن مهمتر كتابي است به نام " معالم القربه في احكام الحسبه " كه خوشبختانه اين كتاب را ظاهرا يك مستشرق فرهنگي ( باز هم خدا پدر اين فرنگيها را بيامرزد كه اقلا مي روند اين كتابهاي نفيس خطي ما را از كتابخانه ها در مي آورند و چاپ مي كنند ، ما كه اين عرضه را هم نداريم ) از يكي از كتابخانه هاي تركيه در آورده و چاپ كرده است . اين كتاب در قرن نهم نوشته شده . " حسبه " در آنجا يعني همان امر به معروف و نهي از منكر . اصطلاحي بوده كه از قرن دوم هجري ، امر به معروف و نهي از منكر را " حسبه " مي گفته اند.محتسب كه شما مي بينيد در اشعار ما آمده است ، يعني آمر به معروف و ناهي ازمنكر . آن تشكيلاتي كه در كشورهاي اسلامي به نام تشكيلات حسبه اي يا احتسابي بوده است ، افرادش يعني آمرين به معروف و ناهين از منكر را مي گفتند " محتسب " كه در اصطلاح شعراي ما زياد آمده است .مولوي ، حافظ و سعدي ، اين لغت را استعمال كرده اند . سعدي مي گويد : " چندان كه مرا شيخ اجل شمس الدين ابوالفرج بن الجوزي . . . " مي گويد استادم ابوالفرج بن الجوزي به من كه جوان بودم مي گفت نرو در اين مجالس ، اينجا نرو ، آنجا نرو ، و من حرف اين شيخ و استاد را نمي شنيدم چون جوان بودم ، و گاهي مسخره اش مي كردم ، مي گفتم : قاضي اربا ما نشيند ، برفشاند دست را محتسب گر مي خورد ، معذور دارد مست را به هر حال ، اسم اين كتاب " معالم القربه في احكام الحسبه " است . وقتي انسان اين كتاب را مطالعه مي كند كه اصلا امر به معروف و نهي از منكر چه مفهومي داشته ، مي بيند سراسر زندگي را در بر مي گيرد . تمام كارهائي كه امروز شهرداريها انجام مي دهند ، جزء امر به معروف و نهي از منكر بوده است ، تمام كارهائي كه شهرباني انجام مي دهد نيز در حوزه احتسابي بوده است .در همين كتاب آمده است كه يكي از وظائف محتسب اينست كه وقتي دم دكان بقالي مي رود و مي بيند روي ظرفهاي ماست باز است و مگس مي نشيند ، بايد بقال را موظف كند كه روي ظرف ماست خودش را بپوشاند ، لباسهاي آن بقال را نگاه كند كه كثيف نباشد ، آن پيشبندي كه مي بندد ،چند روز يك بار يا مثلا روزي يك بار ، عوض كند ، بشويد ، در حمامها چه بكنند ، در مسجدها چه بكنند و . . . وقتي آدم اينها را مي بيند ، مي گويد خدايا ! اين ما بوديم كه چنين روزي داشتيم و اين ما هستيم كه به چنين روزي گرفتار هستيم ؟ ! خدايا اين ما هستيم كه در روايات كافي ما و در تمام كتب فقهي ما مي گويدامر به معروف ، آني است كه زمين بدان آباد مي شود : و تعمر الارض ، و ينتصف من الاعداء با امر به معروف و نهي از منكر مي شود از دشمن انتقام گرفت . يعني امر به معروف و نهي از منكر را زنده كن تا بتواني در مقابل اسرائيل بايستي . اگر در مقابل اسرائيل ناتواني ، ريشه اش را از چند صد سال پيش پيدا كن كه امر به معروف و نهي از منكر را از ميان بردي و در نتيجه دشمن بر تو مسلط شد . و يستقيم الامر ، بدين وسيله است كه كارها همه بر روي اساس استواري قرار مي گيرد . فانكروا بقلوبكم ، و الفظوا بالسنتكم ، و صكوا بها جباههم ، و لا تخافوا في الله لومه لائم ، فان اتعظوا و الي الحق رجعوا فلا سبيل عليهم " انما السبيل علي الذين يظلمون الناس و يبغون في الارض بغير الحق ، اولئك لهم عذاب اليم " ( 1 ) ديگر فرصت ترجمه اين قسمت و ذكر قسمتهاي ديگر نيست .يك فريضه اي كه در اسلام چنين مقام و ارزشي را دارد ، آيا مي شود احتمال داد كه درباره اش گفته اند اگر يك روزي ديدي اتفاقا ، تصادفا ، يك نيروئي ، يا قدرتي داري انجام بده و اگر قدرت نداري ديگر تكليف ساقط است . اين تكليف ساقط است ،يعني اسلام ساقط است . چون امر به معروفي كه اسلام براي ما معرفي مي كند ، به منزله پايه خيمه اسلام است . چطور ممكن است كه خود اسلام بگويد اگر تصادفا ديدي مي تواني اسلام را نگه داري ، نگه دار ، اگر تصادفا ديدي نه ، نمي تواني ، ديگر نمي خواهد ، خيالت راحت باشد !