باب سوم: در آداب غذا دادن به برادرانى كه به ديدن انسان مىآيند - آداب غذا خوردن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آداب غذا خوردن - نسخه متنی

ملا محسن فیض کاشانی؛ اقتباس: سید محمد صادق عارف

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باب سوم: در آداب غذا دادن به برادرانى كه به ديدن انسان مىآيند

بدان، غذا دادن به برادران فضيلت زيادى دارد، امام جعفر بن محمّد عليه السلام مىفرمايد: «وقتى كه با برادران كنار سفره نشستيد، زمان غذا خوردن را طولانى كنيد، زيرا آن ساعت از عمرتان حساب نمى شود.»

مى گويم:

اين حديث با اندكى تغيير و به صورت عام از طريق خاصه (شيعه) نقل شده در صفحات پيش گذشت.

غزالى گويد:

«پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: فرشتگان وقتى كه سفره غذا در برابر شما گسترده است همواره به شما درود مىفرستند تا وقتى كه سفره را بردارند.» (104)

از يكى از علماى خراسان نقل كرده اند، آنقدر براى برادران دينى اش غذا مىآورد كه نمى توانستند، همه را بخورند و مىگفت: از رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم رسيده است كه فرمود:(105)

«برادران وقتى كه دست از غذا كشيدند، مازاد آن غذا را هركس بخورد، محاسبه نمى شود» از اين رو من دوست دارم غذاى زياد براى شما حاضر كنم، تا مازاد آن را خود بخورم!»

در خبر است: «بنده خدا بر آنچه با برادرانش بخورد، محاسبه نمى شود.»

از اين رو بعضى از صحابه هنگامى كه با جمعى بودند زياد غذا مىخورند، اما تنها كه بودند، كم مىخورند.»

و در خبر است: «سه چيز است كه بنده خدا درباره آنها محاسبه نمى شود: سحرى خوردن، افطار كردن و آنچه با برادران مىخورد.» (106)

على عليه السلام فرمود: «اگر برادرانم پيرامون يك صاع از غذا جمع شوند براى من محبوب تر از آن است كه برده اى آزاد كنم.» (107)

اصحاب پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم بارها مىگفتند كه جمع شدن بر سر سفره غذا از جمله مكارم اخلاق است. وقتى كه براى خواندن قرآن جمع مىشدند متفرق نمى شدند، مگر چيزى بچشند؛ و گفته اند: جمع شدند برادران به تعداد كافى همراه با انس و الفت از امور دنيا حساب نمى شود. در خبر است: «خداى متعال در روز قيامت به بنده اش مىگويد:

فرزند آدم! گرسنه شدم، غذايم ندادى! مىگويد: پروردگارا! چگونه به تو غذا مىدادم در حالى كه تو پروردگار جهانيانى؟ مىفرمايد: برادر مسلمانت گرسنه بود و تو به او غذا ندادى و اگر به او غذا داده بودى گويا مرا غذا داده بودى.» (108)

پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم مىفرمايد: «هرگاه كسى به ديدار شما آمد او را گرامى بداريد.»

(109) و نيز فرمود: «در بهشت غرفه هايى است كه از بيرون داخل آنها و از داخل، خارج آنها ديده مىشود، اين غرفه ها متعلق به كسى است كه سخن نرم گويد، و به ديگران اطعام كند، و موقعى كه مردم خوابيده اند نماز شب بخواند».(110)

و نيز پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: «بهترين فرد شما آن كسى است كه ديگران را اطعام كند.» (111)

و نيز فرمود: «كسى كه برادر مؤمنش را آن قدر اطعام كند كه سير شود و آب دهد تا او را سيراب كند، خداوند او را به مقدار هفت خندق از آتش دوزخ دور سازد كه فاصله هر خندق با ديگرى پانصد سال راه است.» (112)

مى گويم:

از طريق راويان شيعه، رواياتى از امام صادق عليه السلام - به شرح زير - نقل مىكنيم: «خصلتهاى نجات دهنده عبارتند از: غذا دادن، سلام را واضح ادا كردن، و نماز شب خواندن در آن وقتى كه مردم خوابيده اند.» (113)

و نيز فرمود: از جمله «محبوب ترين اعمال در پيشگاه خداى عز و جل، سير كردن مؤمن گرسنه و برطرف كردن غم و اداى دين اوست.» (114)

از آن بزرگوار نقل شده كه فرمود: «خداوند عز و جل غذا دادن در راه خود و كسى را كه در راه وى غذا مىدهد، دوست مىدارد و تاءثير بركت در خانه او سريع تر از تاءثير كارد تيز در كوهان شتر است.» (115)

و نيز از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: «رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: هرگاه در غذا چهار خصوصيت باشد كامل است: حلال باشد، دستهاى زيادى به سمت آن دراز شود، در اولش نام خدا و در آخرش حمد خداى عز و جل گفته شود.» (116)

از آن حضرت روايت شده است: «رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: غذاى يك نفر براى دو تن بس است و غذاى دو تن، براى سه نفر كافى است و غذاى سه تن، براى چهار نفر كافى است».(117)

اخبار ديگرى در اين باره، آن جا كه در فضيلت مهمانى سخن مىگويم - ان شاء اللّه خواهد آمد.

غزالى گويد:

آداب غذا خوردن

بعضى از آداب مربوط به ورود به مجلس غذا و بعضى مربوط به غذا دادن است. اما ورود به مجلس غذا؛ خلاف سنت است كه كسى آهنگ قومى كند و منتظر وقت غذا خوردن آنان بماند و سرانجام به هنگام خوردن وارد شود چرا كه اين عمل ناگهانى است و از آن نهى شده است. خداى متعال مىفرمايد:

««لاتدخلوا بيوت النبى الا ان يؤذن لكم الى طعام غير ناظرين إ ناه» (118). يعنى: منتظر آماده شدن و پختن آن نباشيد».

در خبر است كسى كه بى دعوت به طرف غذايى برود، تبهكارانه رفته و غذاى حرام خورده است.(119)

مى گويم:

در كتاب كافى از امام صادق عليه السلام رسيده است: «هر كس بدون دعوت غذايى را بخورد، در حقيقت پاره آتشى را خورده است».(120)

از آن حضرت است: «هرگاه يكى از شما را به غذايى دعوت كردند، نبايد فرزندش را با خودش ببرد، اگر چنين كند، غذاى حرام خورده و مرتكب معصيت شده است.» (121)

در مكارم الاخلاق آمده است: «از فضل بن يونس روايت كرده اند كه گفت: روزى در منزلم بودم، خدمتگزار وارد شد و گفت: مردى پشت در ايستاده، كنيه اش ابوالحسن، موسوم به موسى بن جعفر است. گفتم: اى غلام! او اگر همان كسى باشد كه من تصور مىكنم، تو در راه خدا آزادى، مىگويد: با شتاب بيرون رفتم ديدم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام است، عرض كردم: بفرماييد! تشريف آورد و وارد مجلس شد. رفتم تا آن حضرت را بالاى خانه بنشانم، فرمود: اى فضل! صاحب منزل، سزاوارتر به نشستن در بالاى مجلس است، مگر اين كه در ميان حاضران مردى از بنى هاشم باشد. عرض كردم: فدايت شوم، بنابراين شما سزاواريد. آنگاه گفتم: خداوند مرا فداى شما سازد غذايى براى اعضاى خانواده حاضر است. اگر ميل داريد، بفرماييد. فرمود: اى فضل! مردم به چنين غذايى، غذاى بى خبر مىگويند و آن را بد مىدانند اما من اشكالى نمى بينم. اين بود كه دستور دادم، خدمتگزار آفتابه لگن آورد، نزديك آن حضرت كه رسيد، فرمود: «سپاس خدا را كه براى هر چيزى حد و مرزى تعيين كرده است. عرض كردم: فدايت شوم، حد و مرز غذا خوردن چيست فرمود: آن است كه صاحب خانه شروع كند تا روى ميهمانها باز شود و هرگاه آفتابه لگن بياورند، بسم اللّه بگويد و چون بردارند، الحمدللّه گويد»، تا پايان خبر.(122)

غزالى گويد:

«اما اگر گرسنه باشد و يكى از برادران ايمانى اش بخواهد به او غذا دهد و او در انتظار وقت غذا خوردن آنان نباشد، بى اشكال است؛ و وارد شدن در چنين حالتى كمك به آن برادر مسلمان است به خاطر ثواب غذا دادن كه راه و رسم پيشينيان است.

عون بن عبداللّه مسعودى، سيصد و شصت دوست داشت كه در طول سال با آنها دوره داشت و سى دوست ديگر داشت كه در مدت يك ماه بين آنها دور مىزد و هفت دوست ديگر كه با آنها روز جمعه انجمن داشت. اين برادران به جاى كسب و كار به يكديگر كمك مىكردند و اين كمك و مساعدت و قصد تبرك، براى آنها عبادتى بود. پس اگر وارد شود و صاحبخانه را نبيند اما اطمينان به دوستى او داشته باشد و بداند كه او از ورود اين مهمان و غذا خوردنش خوشحال است، حق دارد كه بدون اجازه او غذا بخورد؛ زيرا مقصود از اجازه رضايت است. بخصوص در مورد خوردنيها كه جريان در اين موارد ساده تر است. چه بسا مردى بصراحت اجازه مىدهد و قسم هم مىخورد در صورتى كه او ناراضى است؛ از اين رو خوردن غذاى او كراهت دارد و چه بسا فردى كه خود حضور ندارد و اجازه هم نداده اما خوردن غذاى او پسنديده است. از اين رو خداوند عز و جل فرموده است: «او صديقكم.» (123)

پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم به منزل بريره وارد شد و با اينكه بريره حضور نداشت، پيامبر غذا ميل كرد.(124) اين عمل پيامبر بدان سبب بود كه مىدانست بريره خوشحال مىشود. بنابراين جايز است كسى بدون كسب اجازه وارد منزلى بشود، و به همين مقدار كه بداند صاحبخانه راضى است اكتفا كند، اما اگر نداند ناچار بايد اول كسب اجازه كند سپس وارد شود.

مى گويم:

در كتاب كافى به سند صحيح رسيده است كه از امام صادق عليه السلام ، از تفسير آيه شريفه ««ليس عليكم جناح ان تاءكلوا من بيوتكم»» تا آخر آيه پرسيدند: ««او صديقكم»» چه معنى دارد؟ فرمود: به خدا قسم، همان است كه مردى وارد خانه دوستش مىشود و بدون اجازه او چيزى مىخورد.» (125)

در روايت ديگرى آمده است: «زن حق دارد بخورد، صدقه دهد و دوست حق دارد كه از منزل برادر مسلمانش بخورد و صدقه دهد.» (126)

آداب پذيرايى

1 - اما آداب پذيرايى آن است كه اولا تكلف را ترك كند و هرچه در خانه موجود است پيش مهمان بگذارد و اگر چيزى حاضر نبود و مالى در اختيار نداشت نبايد براى پذيرايى قرض بگيرد و خودش را به زحمت بيندازد. اگر موجودى به مقدارى است كه براى خوراك لازم خودش مورد نياز است و در باطن راضى به دادن آن نباشد؛ نبايد براى مهمان بياورد. فضيل، بارها مىگفت: همين تكلفها باعث جدايى بين مردم مىشود، كسى برادر مؤمنش را دعوت مىكند و در پذيرايى خود را به تكلف مىاندازد، همان تكلف باعث مىشود كه دوباره نيايد. يكى از بزرگان مىگويد: من باكى ندارم، هر كس از برادران به خانه من بيايند، زيرا خودم را به زحمت نمى اندازم، بلكه هرچه دارم با آن پذيرايى مىكنم در صورتى كه اگر براى او خودم را به زحمت بيندازم از آمدن او ناراضى و ملول خواهم بود.

يكى از بزرگان نقل مىكند: به منزل برادر مسلمانى وارد مىشدم و او خودش را به زحمت مىانداخت، گفتم: برادر! نه تو تنها كه هستى چنين غذايى را مىخورى و نه من؛ پس چرا وقتى به هم مىرسيم غذاى غير معمولى بخوريم بنابراين يا بايد اين تكلف را از ميان بردارى و يا من از آمدن خوددارى كنم. اين بود كه او تكلف را ترك كرد و بدين وسيله ديدار ما پايدار ماند.

از موارد تكلف آن است كه هر چه در خانه باشد همه را براى مهمان بياورد و به افراد خانواده اجحاف و ستم كند و دل آنها را بيازارد، نقل شده است كه مردى، حضرت على عليه السلام را دعوت كرد، آن حضرت فرمود: با سه شرط دعوت تو را مىپذيرم و مىآيم:

1 - از بازار چيزى نياورى،

2 - اگر چيزى در خانه هست مضايقه نكنى

3 - به اعضاى خانواده ستم روا ندارى

بعضى از بزرگان از آنچه در خانه داشتند، مقدارى براى مهمان مىآوردند و هيچ نوع خوردنى نبود، مگر اين كه مقدارى از آن را حاضر مىكردند.

شخصى مىگويد: به اتفاق چند نفر بر جابر بن عبداللّه وارد شديم، جابر مقدارى نان و سركه براى ما آورد و گفت: «اگر ما را از تكلف، منع نكرده بودند، براى شما خودم را به تكلف مىانداختم.» (127)

شخص ديگرى مىگويد: «هرگاه كسى به ديدن تو آمد، هرچه موجود بود براى پذيرايى او حاضر كن، اما اگر تو، به ديدن كسى رفتى، زياد نمان و موجبات اذيت او را فراهم نكن.»

سلمان - رضى اللّه عنه - مىگويد؛ «رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم به ما امر كرد كه براى آن كه چيزى در خانه نداريم تا از مهمان پذيرايى كنم خودمان را به مشقت نيندازيم و بايد با آنچه موجود است از او پذيرايى كنيم.» (128)

در حديث يونس - على نبينا و عليه السلام - آمده است كه دوستانش به ديدن او آمدند، پاره نانى و مقدارى سبزى كه خود كاشته بود، چيد و براى ايشان حاضر كرد، سپس گفت: «بخوريد، اگر خداوند عز و جل متكلفان را لعنت نكرده بود، من خودم را براى شما به زحمت مىانداختم.»

مى گويم:

در كتاب كافى به سندى حسن، از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «مؤمن از برادر مؤمنش شرم نمى كند و نمى داند كار كدام يك از آن دو نفر شگفت انگيزتر است آن كه وقتى بر برادرش وارد مىشود وى را وادار مىكند تا به خاطر پذيرايى از او به زحمت بيفتد و يا كسى كه خود را به خاطر مهمان به مشقت مىاندازد؟».(129)

از آن حضرت است كه فرمود: «كسى كه آنچه در خانه موجود است براى مهمان حاضر كند، و آن را ناچيز شمارد اهل هلاكت است؛ همچنين مهمانى كه هرچه برادر ميزبانش آورد ناچيز شمارد در هلاكت است.» (130)

در حديث صحيح از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: «مرد مسلمانى موجودى در خانه را براى پذيرايى از مهمان ناچيز شمارد، در هلاكت خواهد بود.» (131)

در حديث حسن از قول آن حضرت نقل شده كه فرمود: «وقتى كه برادر مؤمن به خانه تو آمد، هرچه موجود دارى براى او بياور ولى اگر دعوت كردى خودت را به زحمت بينداز.» (132)

از آن بزرگوار نقل شده است: «رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: از گراميداشت شخص نسبت به برادر مؤمنش آن است كه هديه او را بپذيرد و در مقابل به او هديه دهد، اما خودش را به زحمت نيندازد؛ و رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده: من متكلفان را دوست ندارم.» (133)

2 - آداب مربوط به مهمان كسى كه به ديدن كسى مىرود، نبايد از او چيزى بخواهد و در مورد چيزى كاملا به دلخواه خود عمل كند. بسا كه براى صاحبخانه حاضر كردن آن چيز مشكل باشد، و اگر برادر (ميزبان) مهمان را بين دو نوع غذا مخير كند، بايد نوعى را كه براى ميزبان آسان تر است انتخاب كند. سنت اسلامى چنين است

در خبر است: «رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم بين دو چيز هميشه آن را كه آسان تر بود اختيار مىكرد.» (134)

اعمش از ابووائل نقل مىكند: «روزى با دوستم به ديدار سلمان رفتيم سلمان يك نان جو و مقدارى نمك ساييده آورد. دوستم گفت: اگر با اين نمك مقدارى آويشن (مرزه) مهيا مىشد بهتر بود. سلمان از خانه بيرون رفت و آفتابه خود را به گرو گذاشت و مقدارى آويشن گرفت و آورد. وقتى كه غذا را خورديم، دوستم گفت: سپاس خدا را كه به آنچه روزى داده، ما را قانع ساخته است. سلمان رو به او كرد و گفت: اگر تو به روزى خود قانع بودى آفتابه من به گرو نمى رفت.(135)

البته در صورتى بايد از چنين حالتى دوى جست كه شخص احتمال دهد براى برادر مؤمنش ممكن نيست و يا ناراضى است؛ اما اگر بداند كه او از پيشنهاد مهمان خوشحال مىشود و فراهم آوردنش آسان است، پيشنهاد عيبى ندارد.

يكى از بزرگان مىگويد: «غذا خوردن، سه نوع است: با مستمندان ايثارگونه، با برادران با چهره باز و با دنياداران مؤدبانه!».

3 - ديگر از آداب مهمانى آن است كه ميزبان از برادر مهمانش بخواهد و خواهش كند تا هر چه ميلش مىكشد پيشنهاد دهد كه اين كار خوبى است و اجر و فضيلت فراوانى دارد. پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: «كسى كه با برادر مؤمنش با ميل و رغبت روبرو شود، آمرزيده است.» (136) «و هر كس برادر مؤمنش را شادمان كند چنان است كه خداى عز و جل را شادمان كرده است.» (137)

پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در روايتى كه جابر نقل كرده، فرموده است: «كسى كه به برادر مؤمنش غذاى لذيذى بدهد، خداوند، هزار هزار حسنه براى او بنويسد و هزار هزار بدى را از نامه عمل او محو كند و هزار هزار درجه او را بالا ببرد و از سه بهشت، بهشت فردوس، بهشت خلد و بهشت عدن، او را طعام دهد.» (138)

4 - ديگر آن كه ميزبان نبايد به مهمان بگويد: آيا غذا بياورم بلكه شايسته است اگر غذا آماده است بياورد. مهمان اگر خواست مىخورد و اگر نه ميزبان آن را بر مىدارد، و در صورتى كه نمى خواهد به مهمانها غذا دهد، سزاوار نيست كه اظهار و يا براى مهمانها از غذايى تعريف كند.

يكى از صوفيه مىگويد: «هرگاه فقرا بر شما وارد شدند بر ايشان غذا بياوريد و هر گاه فقها وارد شدند از آنها مسئله اى بپرسيد و هرگاه قاريان قرآن وارد شدند آنها را به محراب عبادت راهنمايى كنيد.»

مى گويم:

در كتاب كافى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «هرگاه برادر مؤمنت بر تو وارد شد، غذا برايش حاضر كن؛ اگر ميل نكرد، آب خوردن تعارف كن؛ اگر نخورد پيشنهاد وضو كن!».(139)

/ 8