/ سوره نمل / آيه هاى 75 - 66 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 20

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

/ سوره نمل / آيه هاى 75 - 66

66 . بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْ آخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ.

67 . وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ.

68 . لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ.

69 . قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ.

70 . وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ.

71 . وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ.

72 . قُلْ عَسى أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ.

73 . وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ.

74 . وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ.

75 . وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ.

ترجمه

66 - [نه، آن گونه كه آنان مى پندارند نيست،] بلكه دانش [و آگاهى ] آنان در مورد سراى واپسين [اندك و] نارساست، بلكه [واقعيت اين است كه ] آنان در مورد آن [روز سهمگين و آمدنى ] ترديد دارند، بلكه آنان درباره آن [به خاطر نينديشيدن درست و غفلت و مستى ] كورند.

67 - و آن كسانى كه كفر ورزيدند، گفتند: آيا [به راستى ] هنگامى كه ما و پدرانمان [مرديم و] خاك شديم، [دگرباره آفرينشى دركار است و از گورها زنده ] بيرون آورده خواهيم شد؟!

68 - اين [سخن ] را پيش از اين [نيز] به ما و پدرانمان وعده داده اند، [امّا به باور ما] اين جز افسانه هاى پيشينيان [چيز ديگرى ] نيست.

69 - [هان اى پيامبر!] بگو: در زمين بگرديد و بنگريد كه سرانجامِ گناهكاران چگونه بود!

70 - و [تو اى پيامبر!] بر آنان [كه حق ستيزى پيشه ساخته اند، ]اندوه مخور و از آنچه نيرنگ مى كنند تنگدل [و ناراحت ]مباش!

71 - و [شرك گرايان ] مى گويند: اگر راست مى گوييد، اين وعده [فرا رسيدن روز رستاخيز] چه زمانى خواهد بود؟!

72 - بگو: شايد پاره اى از آنچه را [كه در آمدنش ] شتاب مى كنيد در پى شما باشد [و گريبانتان را بگيرد].

73 - و بى گمان پروردگار تو بر مردم داراى بخشش [و كرامت ]است، اما بيشتر آنان سپاس [او و نعمت هايش را] نمى گزارند.

74 - و به يقين پروردگارت آنچه را سينه هايشان نهفته مى دارد و آنچه را آشكار مى دارند، [همه را] مى داند.

75 - و هيچ نهانى در آسمان و زمين نيست، جز اينكه در كتاب روشن [و روشنگر علم خدا] است.

نگرشى بر واژه ها

«ردف»: به مفهوم قرار گرفتن پديده ها يا انسان ها پشت سرهم، و نيز به معناى پيوستن و نزديك شدن به هم آمده است.

«تُكِنُّ»: نهان مى دارد.

اين واژه از ريشه «كنّ» بر گرفته شده و به مفهوم چيزى است كه پديده ها را در آن نهان مى دارند؛ و در آيه شريفه منظور رازها و نقشه هاى ظالمانه اى است كه كفرگرايان و بيدادگران در دل نهان مى دارند.

«غائبة»: حقيقت نهفته و نهان.

تفسير -

در زمين بگرديد و فرجام كار حق ستيزان را بنگريد!

در آيات پيش پس از زنجيره اى از نشانه هاى يكتايى و قدرت خدا سخن به معاد و جهان پس از مرگ كشيد و فرمود: شرك گرايان در نمى يابند كه چه زمانى بر انگيخته مى شوند، اينك در ادامه سخن روشنگرى مى كند كه آنان در روز رستاخيز حقيقت آن را خواهند دانست. در اين مورد مى فرمايد:

بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْ آخِرَةِ

اين شرك گرايان آگاهى درستى در مورد رستاخيز ندارند و در سراى آخرت است كه دانش و آگاهى آنان در اين مورد كامل مى گردد و آن را در مى يابند و به فرارسيدن آن به يقين مى رسند؛ اما به باور و يقينى كه ديگر برايشان سودبخش نيست.

بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ.

آرى، آنان نه تنها در مورد آن آگاهى درستى ندارند و ناروا مى بافند، بلكه در اين سرا در مورد آن دچار ترديدند؛ دچار ترديدى هستند كه سر انجام زدوده شده و يقين و اطمينانِ به رستاخيز و آمدنش جاى آن را مى گيرد.

به باور پاره اى منظور اين است كه: اگر انسان خردمند، خرد خويش را درست به كارگيرد، در مورد رستاخيز به باور و يقين مى رسد، چرا كه خرد سالم بيهودگى و بى هدفى انسان را در اين نظام آفرينش زشت و ناروا مى نگرد، از اين رو بايد برنامه و وظيفه و تكليف باشد و آن نيز پاداش و كيفرى در پى دارد؛ و از آنجايى كه در اين جهان پاداش و كيفر كاملى نيست، به ناگزير بايد جهان ديگرى از پى اين جهان باشد كه انسان ها در آنجا به پاداش و كيفر كارهاى خويش برسند.

برخى مى گويند: اين آيه شريفه از سه گروه خبر مى دهد:

1 - از گروهى كه به فرارسيدن رستاخيز زبان به اقرار مى گشايند.

2 - از گروهى كه در مورد آن دستخوش ترديدند.

3 - و از گروه ديگرى كه در مورد آن ترديدافكنى مى نمايند، كه قرآن در اين مورد مى فرمايد:

بل كذبوا بالحق لمّا جائهم فهم فى امر مريج.(121)

نه، اين گونه نيست، بلكه آنان حق را - آن گاه كه به سويشان آمد دروغ شمردند و آنان در كارى سردرگم مانده اند.

در دومين آيه مورد بحث منطق سست آنان را مى آورد و مى فرمايد:

وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ.

و آن كسانى كه كفر ورزيدند، گفتند: آيا هنگامى كه ما و پدرانمان مُرديم و به مشتى خاك تبديل شديم، به راستى ما را از گورها بر مى آورند و زندگى ديگرى خواهد بود؟

منظور آنان اين بود كه: چنين چيزى دور از انتظار است و نخواهد شد.

و مى افزودند كه:

لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ

اين وعده اى است كه از پيش هم به ما و پدرانمان داده شده است، امّا چيزى باوركردنى نيست و تا كنون نشانه هاى آن نمايان نشده است.

إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ.

اين هشدارها و سخنان، چيزى جز افسانه هاى پيشينيان نيست.

در چهارمين آيه مورد بحث روى سخن را به پيامبر گرامى نموده و مى فرمايد:

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ.

هان اى محمد صلى الله عليه وآله به آنان بگو: در روى زمين بگرديد و نيك بنگريد كه فرجام كار آن كسانى كه كفر ورزيدند و نافرمانى خدا را كردند چگونه شد، و خدا چگونه آنان را به كيفر كارشان نابود ساخت و شهر و ديارشان را ويران كرد!

و آن گاه در راه آرامش خاطر بخشيدن به پيامبر مى فرمايد:

وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ

و بر كفرگرايى و پافشارى آنان بر نافرمانى خدا، بر آنان اندوه مخور!

وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ.

و از نيرنگ هاى آنان نگران مباش كه خدا يار و نگهبان توست.

در ششمين آيه مورد بحث دگرباره به بهانه جويى هاى شرك گرايان باز مى گردد و مى فرمايد:

وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ

و كفرگرايان مى گويند: اين وعده عذاب و كيفرى كه بما مى دهى - اگر راست مى گوييد - چه زمانى خواهد بود؟

هان اى پيامبر بگو: آن عذابى كه شما در آمدنش شتاب مى ورزيد و با شتاب آن را مى خواهيد نزديك شما و در كنارتان مى باشد.

قُلْ عَسى أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ.

واژه «عسى» در مورد غير خدا به مفهوم شايد آمده، امّا هنگامى كه خدا آن را به كار مى برد، منظور اين است كه آن كار شدنى است و دلالت بر وجوب مى نمايد. با اين بيان تفسير آيه اين است كه: بى ترديد شما گرفتار عذاب جنگ «بدر» شده و پس از مرگ نيز عذاب هاى ديگرى در انتظار شماست.

و مى فرمايد:

وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ

و بى گمان پروردگار تو با ارزانى داشتن نعمت هاى مادى و معنوى و مواهب اين جهان و آن جهان نسبت به بندگانش بخشايش بسيارى دارد و در حق آنان كرامت مى كند.

به باور پاره اى منظور اين است كه: به آنان مهلت مى دهد تا به خود آيند و توبه كنند.

«فضل خدا»، عبارت از بسيارى نعمت هاى اوست كه سپاسگزارى را لازم مى سازد؛ و «عدل او» يادآور مى گردد كه فزونبخشى خدا بر بندگان بر اساس حكمت و مصلحت است.

وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ.

امّا بيشتر مردم سپاس نعمت هاى خدا را نمى گزارند.

و مى افزايد:

وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ.

و بى گمان پروردگار تو آنچه را سينه هاى آنان نهان مى دارند و نيز آنچه را آشكار مى سازند، مى داند.

و در آخرين آيه مورد بحث مى فرمايد:

وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ.

نه تنها پروردگارت از اسرار نهفته در سينه ها و رازهاى برون آنان آگاه است، بلكه دانش بى كران او به گونه اى است كه هيچ حقيقت نهفته اى در آسمان ها و زمين نيست، جز اينكه در لوح محفوظ و كتاب آشكار و روشنگر علم خدا به ثبت رسيده است.

به باور پاره اى منظور اين است كه: همه كارهاى بندگان، نزد او محفوظ است و چيزى از ميان نرفته و مورد غفلت قرار نخواهد گرفت.

/ 32