8. ذمّه و برائت ذمّه - بستر تاریخی مفاهیم سیاسی - اجتماعی حادثه کربلا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بستر تاریخی مفاهیم سیاسی - اجتماعی حادثه کربلا - نسخه متنی

منصور داداش نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

8. ذمّه و برائت ذمّه

ذمّه هر حرمتي است كه زير پاگذاشتن آن موجب مذمت و سرزنش است. اين واژه در معنايي مترادف با عهد، امان، ميثاق و جوار در متون تاريخي به كار رفته است.

جوار و ذمّه اهميت خاصي نزد عرب داشت. كسي كه در جوار شخصي قرار مي‏گرفت، آن شخص ذمّه‏ي خود را متعهد به حمايت از وي مي‏ديد؛ لذا دو واژه‏ي ذمّه و «مَنَعَة»، به معناي دفاع، با هم به كار مي‏رفت. اخفار ذمّه كه همان زير پا نهادن آن بود در نزد عرب بسيار نكوهيده بود و وفاي به ذمّه در اشعار، صفتي نيكو براي افراد به شمار مي‏آمد. (يعقوبي، ج 2، ص 253) به همين سبب پيامبر(ص) در بين قريش به عنوان وفادارترين افراد به ذمّه، معرفي و ستايش مي‏شد. (ابن هشام، ج 2، ص 272؛ ج 4، ص 879)

ذمّه به همراه حلف و محالفه در دوره‏ي جاهلي مرسوم بود و پس از برقراي پيمان، دو طرف خود را ملتزم به رعايت آن و حمايت از يكديگر مي‏ديدند. در دوره‏ي اسلامي نيز تعبير «ذِمَم آبائي»، كه در معاهدات ذكر مي‏شد، مي‏تواند يادآور پيمان‏هاي پدران دوره‏ي جاهلي باشد. در سيره‏ي نبوي نيز اين واژه به كار رفت و بر آن از سوي پيامبر تأكيد شد. «ذمة الله» از واژه‏هايي بود كه مسلمانان به كار گرفتند. آنان حمايت خدا را بر جوار افراد مشرك ترجيح مي‏دادند. پيامبر(ص) نيز در صلح‏نامه‏ها و معاهداتي كه براي قبايل مي‏نوشت براي تأكيد بر وفاداري، ذمّه‏ي خود را ضميمه‏ي ذمّه‏ي خدا مي‏نمود و چنين مي‏نوشت:

...فانه آمن بذمة الله و ذمة رسوله محمد و من رجع عن دينه فان ذمة الله و ذمة رسوله منه بريئة...

(ابن سعد، ج 1، ص 204)

اين واژه پس از پيامبراكرم نيز به همين معنا گاه به صورت مطلق و گاه با اضافه به خدا و رسول استفاده شده است. هر چند عمر به فرماندهان خود سفارش مي‏كرد كه به دشمن بر حكم خدا و رسولش امان ندهند؛ زيرا حكم خدا و رسولش را نمي‏دانند؛ هم‏چنين سفارش كرد ذمّه‏ي خدا و ذمّه‏ي رسولش را نيز به آنان وعده ندهند، بلكه ذمّه‏ي خود را به تعهد آنان بدهند. (طبري، ج 4، ص 187) اين سفارش عمر احتمالاً در پي پيمان‏شكني‏هايي صورت مي‏گرفت كه در فتوحات پيش آمده بود. مسلمين در اين صورت مي‏توانستند در صورت لزوم به آساني موارد متعهده را زير پا بگذارند. البته حديثي نيز از پيامبر(ص) در تأييد همين موضوع نقل مي‏شد كه با سيره‏ي خودِ پيامبر منافات داشت. (ر.ك: شيباني، ج 1، ص 29)

به مرور ذمّه‏ي افراد ديگري كه در جامعه از اهميتي برخوردار شدند براي تأكيد بر وفاداري به وعده‏هاي داده شده اضافه شد، از جمله خليفه‏ي وقت و يا فرمانده لشكر.

در صفين ذوالكلاع از ياران معاويه براي تأمين جان ابو نوح، از ياران علي، و تأكيد بر اين كه به آنچه مي‏گويد وفادار است چنين گفت:

فلك ذمة الله و ذمة رسوله و ذمة ذي الكلاع حتي ترجع الي خيلك (منقري، ص333).

در دوره‏ي عباسيان «ذمّه‏ي عباس» بر اين موارد افزوده گشت.(بلاذري، ج4، ص186؛ طبري، ج7، ص427)

در بيعت‏نامه‏ها، خليفه وفادار به ذمه معرفي مي‏شد و اين وفاداري تا هنگامي بود كه از بيعت كنندگان تغيير و تبديل و ناديده‏گرفتن و بي‏توجهي به پيمان و شروط مشاهده نشود. برائت ذمه در مواردي هم‏چون: سرپيچي از دستورهاي خليفه، غش، پناه دادن به دشمن خليفه و غدر صورت مي‏گرفت. در صورت رخ دادن چنين مواردي عهد و پيمان و ذمّه‏ي خليفه لغو مي‏شد و امنيت جاني و مالي آن شخص از بين مي‏رفت.

در حادثه‏ي كربلا نيز اين كلمه به كار رفت. حاكم رسمي در پي اقدام شورشيان كه آنان را اهل ريب خطاب مي‏كند، ذمه و پيمان خود را از آنان بر مي‏دارد. ابن زياد در حادثه‏ي كربلا، عرفاء را كه مسئول تنظيم امور قبايل بودند تهديد كرد اگر مخالفين و اهل ريب را معرفي نكنند ذمّه از آنان برداشته مي‏شود، كه در اين صورت، مالشان حلال و خونشان هدر است. (طبري، ج 5، ص 359) هم‏چنين براي جمع كردن مردم در مسجد گفت: اگر كسي در مسجد حاضر نشود ذمّه از او برداشته مي‏شود. (دينوري، ص 240) اين به معناي هدر بودن خون وي بود.

در اين حادثه عدم بيعت امام حسين(ع) و خروج او و يارانش، از اسباب برائت ذمه محسوب مي‏شد و يزيد در شعري امام حسين(ع) را به خاطر زير پا گذاشتن ذمه سرزنش مي‏كند. (ابن سعد، الطبقة الخامسة، ص 449)

اين نمونه رفتار با كساني كه به مخالفت با حاكم بر مي‏خواستند ادامه يافت؛ چنان كه در قيام زيد براي جلوگيري از همكاري مردم با وي همه را در مسجد جمع كرده، اعلام نمودند كه هر كس به مسجد نيايد، ذمّه‏ي خليفه از او بري‏ء خواهد بود. (بلاذري، ج 3، ص 437)

علاوه بر به كار رفتن اين واژه در كشمكش ميان دو طرف درگيري، در جبهه‏ي اصحاب حسين نيز مسئله‏ي ذمّه جداي از حكومت مطرح بود، كساني كه با وي بيعت كرده بودند، ذمّه‏ي خود را متعهد به حمايت از وي مي‏ديدند، حتي هنگامي كه امام اعلام كرد آنان بري‏ء الذمه‏اند و بيعت خود را از آنان برداشته است، اصحاب مخلص راضي به ترك وي نشدند. (طبري، همان، ص 418) همان گونه كه حمايت هاني بن عروه از مسلم بن عقيل بدان سبب بود كه با پناه دادن به وي او را در ذمّه‏ي خود گرفته بود؛ لذا خود را متعهد به حمايت وي مي‏ديد. (همان، ص 366)

/ 15