حضرت امام حسين عليهالسلام در قيام پرشكوه خود در صدد برآمد تا چهرهي واقعي آيين محمدي صلياللهعليهوآله و اسلام ناب را به جهانيان معرفي كند و پيام معنوي قرآن را به تشنگان معارف برساند و از فرهنگ ديني غبارزدايي كند.در اين قيام عامل امر به معروف و نهي از منكر برجستهتر است چنان كه امام حسين عليهالسلام در وصيّت به برادر خود محمد حنفيه فرمودهاند: قيام من براي اصلاح امّت جدّم ميباشد، ميخواهم امر به معروف كنم و نهي از منكر نمايم و به سيره و سنت جدّ و آيين پدرم ـ حضرت علي عليهالسلام ـ رفتار كنم4.در حقيقت امام حسين عليهالسلام براي مبارزه با تحريفها قيام فرمود زيرا احساس نمود در دستگاه خلافت اسلامي انحراف شديدي رخ نموده و اين اعوجاج در شئون سياسي اجتماعي مسلمين رخنه كرده و آنان را از رسيدن به چشمه پاك و پربهرهي توحيد و رستگاري باز داشته است و براي زنده ماندن دين و بقاي امت اسلامي راهي جز فداكاري و شهادت نميباشد و گويي بايد عبارت ان اللّه شاء ان يراك قتيلاً تحقق پذيرد5.البته برخي خواستهاند يك تحريف تاريخي در اين قيام ايجاد كنند و چنين تبليغ نمايند كه فراخواني كوفيان هدف اساسي قيام كربلاست در حالي كه دعوت كوفيان از موارد جزيي و فرعي اين قيام است و خطبههاي حماسي و پرشور امام بعد از شكست كوفه بيانگر اين واقعيت ميباشد شهيد مطهري از اين موضوع دچار شگفتي ميشود كه برخي خواستهاند حماسهي كربلا را به نحوي ثابت كنند كه مردم كوفه واقعا داراي قدرتي بودند و ميشد به آنان اعتماد كرد در صورتي كه عظمت قيام حسيني در اين است كه آن حضرت بدون اتكا به قدرتهاي سياسي اجتماعي آن روز برپا خاست و اثر روحي اين حركت در حدي بود كه نه تنها مردمان آن زمان را به تحرك وا داشت بلكه اثراتش همچنان باقي و پابرجاست6. آن متفكّر شهيد در جاي ديگر خاطر نشان ميسازد:«... نه چنان بود كه بعد از دعوت مردم كوفه امام قيام كند بلكه بعد از اين كه امام حركت كرد و مخالفت خود را نشان داد و مردم كوفه از قيام امام مطلع شدند و چون زمينهي نسبتا آمادهاي در آنجا وجود داشت مردم كوفه گرد هم آمدند و امام را دعوت كردند...»7 اگر دعوت كوفيان عامل اصلي نهضت بود امام ميبايست در اين حركت احتياط بيشتري مينمود و تذكرات برخي ناصحان چون عبداللّه ابن عباس را مورد توجه قرار ميداد.
عوامل تحريف
امويان كوشيدند تا نهضت حسيني را از سرچشمهي اصلي قيام جدا كرده و آن را بر بستر ديگر قرار دهند و اين چنين وانمود كنند كه حركت مزبور نوعي ايجاد اختلاف و تشتت در بين مسلمين بود، دشمنان كوردل و شبپرستان خفاش صفت ميخواستند اين حماسهي پرشكوه و سراسر مقدس را در حد يك آشوب سياسي ناحيهاي تنزل دهند و به همين دليل چون مسلم بن عقيل نماينده و شخص مورد وثوق امام وارد كوفه شد، يزيد به حاكم وقت ـ ابن زياد ـ نوشت فرزند عقيل ميخواهد به اخلال و فساد دست زند و بذرهاي تفرقه بپاشد و فرزند زياد چون نايب امام ـ مسلم را ـ دستگير كرد خطاب به وي گفت: چه شد كه به اين شهر آمدي تا آشوب برپا كني، مسلم در جواب گفت: بر حسب دعوت و نامههاي متعدد كوفيان آمدهام و ما خواهان برقراري عدالت هستيم.به رغم آن كه دشمنان نتوانستند اين حماسه را كم رنگ سازند عواملي دست به دست هم داد تا منابع مستند تاريخ كربلا توسط عدهاي نادان مورد خدشه قرار گيرد. از جمله:
1 ـ تمايل به اسطوره سازي
الگو بر خلاف اسطوره، مجموعهاي از باورهاي ايماني و معارف اعتقادي انسان است كه در عرصهي عمل در سيماي انبياء و اولياء نمايان ميگردد و در سيرهي چنين افرادي نبايد تحريف واقع شود. و روا نيست جنبههاي افسانهاي كه حس اسطورهاي را در اذهان ايجاد ميكند به شرح حال و چگونگي نهضت افراد مقدس وارد شود. به فرمايش شهيد مطهري: «افرادي كه شخصيّت آنها، شخصيّت پيشوايي است، قول آنها عمل آنها، نهضت آنها سند و حجت است نبايد در سخنانشان، در شخصيّتشان تحريف واقع شود. قسمتي از تحريفاتي كه در حادثه كربلا صورت گرفته معلول حسّ اسطورهسازي است.»8.حضرت آية اللّه خامنهاي، مقام معظم رهبري، فرمودهاند: جعل مطالب زايد و افزودن آن بر قصهي اصلي و نسبت دادن آن به صاحب قصه در قصه معصومين عليهمالسلام كذب و افترا و حرام است9.