* خاك خونين - عاشورا و رؤیاهای راستین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عاشورا و رؤیاهای راستین - نسخه متنی

غلامرضا گلی زواره

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

* خاك خونين

حافظ (ابوالقاسم طبراني) در كتاب «المعجم الكبير» پس از چند واسطه از «ام سلمه» روايت كرده است ك رسول خدا(ص) روزي به خواب رفته بود وقتي بيدار شدند مشاهده كرديم آشفته به نظر مي رسيدند و در دست مباركشان تربتي سرخ رنگ بود و آن را مي گردانيدند. پرسيدم اين تربت چيست؟ فرمودند: جبرئيل مرا خبر داد كه حسين(ع) در سرزمين عراق
كشته مي شود و اين آن تربت است.

هم چنين «حاكم، ابوعبدالله نيشابوري» در «المستدرك» چنين مضموني را نگاشته است.6

ابن عساكر، در «تاريخ دمشق» پس از چند واسطه از «علي بن زيد بن جذعان» روايت كرده است كه: ابن عباس از خواب بيدار شد، در حالي كه عبارت «اِنّا للّه و انّا اليه راجعون» را بر زبان جاري مي كرد و مي گفت: سوگند به خدا كه حضرت امام حسين(ع) را به شهادت رسانيدند. مستمعين و يارانش گفتند اين گونه نيست. جواب داد: رسول خدا را در عالم رؤيا ديدم كه شيشه اي از خون با خود داشت و به من فرمود هيچ مي داني بعد از من چه كردند؟ فرزندم، حسين را كشتند و اين حاوي خون او و ياران اوست كه آن را به سوي خداي ـ عزّوجل ـ بالا مي برم «ابن جزعان» افزوده است، تاريخ اين داستان و حتي ساعت وقوع آن را نوشتند، پس از 24 روز به مدينه خبر رسيد كه حضرت امام حسين(ع) در همان روز و همان وقت مشخص شده در رؤيا به شهادت رسيده است.7

البته بين رؤياهاي راستين و خواب هاي غيرواقع و آشفته تفاوت هاي اساسي وجود دارد و اين گونه نيست كه هر نوع خواب داراي معنا و مفهوم واقعي باشد و آنان كه بر اين باورند كه هر خوابي بصورت رمزي حقايقي را براي فرد خواب بين روشن مي كند سخت در اشتباه هستند.

حافظ ترمذي در كتاب «الجامع الصحيح»8 از ابوسعيد، اشج از ابوخالد احمر از رزين از سلمي روايت كرده كه وي گفته است بر ام سلمه وارد شدم ديدم مشغول گريستن است سؤال كردم چرا گريه مي كني گفت رسول خدا را در خواب ديدم كه بر چهره مبارك و سرش خاك نشسته بود عرض كردم يا رسول الله(ص) شما را چه شده فرمود: لحظه اي پيش ناظر شهادت فرزندم حسين بودم.

ام الفضل، همسر عباس بن عبدالمطلب (عموي رسول خدا) كه نامش «لبابه» بود، رؤيايي ديد كه موجب نگراني و تألم خاطر وي گرديد و براي تعبير آن به محضر رسول خدا شرفياب گرديد و خواب خويش را چنين بيان كرد: در رؤيايي مشاهده نمودم عضوي از اعضاي بدن شما در خانه ام واقع شده است، حضرت محمد(ص) خوابش را چنين تعبير فرمود: دخترم فاطمه(س) پسري به دنيا خواهد آورد و تو او را به شير قُثَم (يكي از فرزندان عباس) شير خواهي داد. مدتي نگذشت كه فاطمه زهرا[س] امام حسين(ع) را به دنيا آورد و «لبابه» وي را براي شير دادن به نزد خود برد.9

در كتاب «مدينة المعاجز» آمده است: زن ابوسفيان به خانه رسول اكرم(ص) آمد و در كنار عايشه قرار گرفت و گفت رؤياي شگفتي ديدم، مايلم، آن را براي پيامبر نقل كنم و خواب خود را چنين بيان كرد: خورشيدي عالم افروز را ديدم كه ماهي از آن بيرون آمد و نور آن بر تمام جهان تابيدن گرفت، از آن ماه دو ستاره برخاست كه جهان را روشن نمود. در اين ميان ابر تيره اي نمودار شد و ماري از آن خارج شد و دو ستاره را بلعيد. مردم بر اين ماجرا گريستند و محزون گشتند. عايشه اين خواب را به پيامبر اكرم(ص) عرضه داشت، آن حضرت با شنيدن اين رؤيا سيمايي دگرگون يافت و فرمود خورشيد جهانتاب من هستم و دخترم فاطمه زهرا(س) آن ماه است و منظور از آن دو ستاره امام حسن(ع) و امام حسين(ع) هستند آن ابر سياه معاويه مي باشد و ماري كه از آن برون شده، فرزندش يزيد است. البته اگرچه يزيد تنها دستور به قتل حضرت امام حسين(ع) داد ولي بايد به اين واقعيت اشاره نمود كه معاويه براي تثبيت قدرت وي و بيعت گرفتن از مردم براي پسرش، يزيد حضرت امام حسن(ع) را مانعي بزرگ بر سر راه خود مي ديد و لذا به شهادت ايشان اقدام نمود.

/ 5