بیشترلیست موضوعات بحثي درباره ترجمه قرآن مجيد و امكان آن1 تعريف ترجمه اهميت ترجمه روش هاي ترجمه ويژگي هاي سه گانه قرآن ترجمه تحت اللفظي قرآن ترجمه آزاد(تفسير گونه) خطرهاي ترجمه قرآن دفاع كوبنده توضیحاتافزودن یادداشت جدید
دوم اين كه مترجم تلاش كند معني را در قالب ديگري بياورد، بي آن كه به نظم و اسلوب بياني متن اصلي مقيد باشد. نظر مترجم، تنها بايد آوردنِ تمام و كمال معني باشد به گونه اي كه مقصود متكلم را در زبان ترجمه برساند، مشروط بر اين كه در بسط كلام از محدوده ترجمه به تفسير خارج نشود.آري چنين ترجمه اي كه ترجمه آزاد ناميده مي شود، گاه فاقد مزاياي لفظي كلام اصلي است ولي مادام كه سلامت معني محفوظ است، اين فقدان چندان زياني ندارد. و اين روش، روش مناسب و شيوه صحيحي است كه اهل فن به آن اعتماد كرده اند. آنان به نظم متن اصلي مقيد نيستند و گاهي كلمه اي را مقدم يا مؤخر مي كنند و ترجمه را بر حسب اسلوب و روش زبان دوم نظم مي بخشند، همان گونه كه بر واژه ها و تعبيراتي كه در متن اصلي آمده است چندان چيزي نمي افزايند، و اگر احيانا چيزي افزوده شود، از باب شرح و تفسير است و ترجمه اصطلاحي نيست.شيخ محمد بهاء الدين عاملي(متوفي 1031ق) به نقل از صفدي مي گويد ترجمه دو روش دارد: يكي روش يوحنا بن بطريق و ابن ناعمه حمصي، و آن اين كه هر كلمه اي از كلمات متن اصلي در نظر گرفته شود تا لفظي ديگر كه مرادف آن است آورده شود، سپس به كلمه ديگر به همين نحو پرداخته شود تا جمله اي كه ترجمه مي شود به پايان برسد. اين روش، روش ناپسندي است؛ به دو دليل:1. گاه در زبان دوم، لفظي كه كاملاً معادل لفظ موجود در متن اصلي باشد پيدا نمي شود؛ از اين رو احتياج سبب مي شود كه همان لفظِ زبان اصلي در ترجمه آورده شود بدون آن كه امكان تغيير آن وجود داشته باشد. از اين جاست كه الفاظ بيگانه يوناني در اصطلاحات علومي كه به عربي ترجمه شده، فراوان است.2. خواص تركيب و نسبت هاي كلامي در اسناد خبري و ساير انشاءها و مجاز و استعاره و مانند آنها در زبان هاي گوناگون، با يكديگر اختلاف دارند و در تعبير يكي نيستند؛ بنابراين ترجمه تحت اللفظي گاهي در رساندن اصل مراد خلل به وجود مي آورد.روش دوم، روش حنين بن اسحاق و جوهري است، و آن اين است كه مترجم، تمام جمله را در نظر بگيرد و معناي آن را در ذهن خود مشخص سازد، آن گاه در زبان دوم جمله اي بسازد كه در رساندن آن معني همانند جمله متن اصلي باشد، خواه الفاظ مساوي باشند يا نه؛ و اين روش بهتر است. از اين رو كتاب هاي حنين بن اسحاق جز در علوم رياضي احتياج به بازنگري ندارد، چون او به رياضيات آشنا نبود، بر خلاف كتاب هاي مربوط به طبّ و منطق و طبيعي و الهيات كه هر چه در اين زمينه ها تعريب كرده نيازي به اصلاح ندارد... .2سوم اين كه مترجم، ترجمه را بسط دهد و معناي جمله را به طور مشروح بيان كند. اين روش نوعي تفسير در زبان دوم است و ترجمه خالص اصطلاحي نيست.خلاصه بحث اين كه در ترجمه سه روش وجود دارد:1. ترجمه حرفي يا ترجمه لفظي يا ترجمه تحت اللفظي، كه اين روش، روشي ناپسند و تا حد زيادي غير موفق است.2. ترجمه معنوي يا ترجمه تفسيري غير مشروح كه به آن ترجمه آزاد هم گفته مي شود و به نظم زبان اصلي مقيد نيست و اين روش معقولي است.3. ترجمه تفسيري مشروح. اين روش به شرح و تفسير نزديك تر است تا ترجمه.اكنون به مسأله ترجمه قرآن كريم از جنبه هاي گوناگون و مطابق با دو روش ترجمه مي پردازيم:
ويژگي هاي سه گانه قرآن
در قرآن كريم سه ويژگي جمع شده كه به همين جهت به صورت يك كتاب مقدس آسمانيِ برتر از ساير كتاب هاي آسماني درآمده است.اولاً قرآن كلام خداست، كلامي است مقدس و ملكوتي كه قرائت آن عبادت و تلاوتش تبرك است.ثانيا هدايتگر مردم است و به سوي حق و راه راست رهبري مي كند.ثالثا معجزه جاويدان و دليل صدق دعوت اسلام در بستر زمان است.اين سه ويژگي مهم علاوه بر نظم خاص اين كتاب در لفظ و معني و شيوه منحصر به فردي است كه در فصاحت و بيان و محتواي بلند در مورد نظام ها و احكام دارد. اكنون اين پرسش مطرح مي شود كه آيا ترجمه به هر زباني كه باشد مي تواند اين ويژگي ها يا دست كم بعضي از آنها را در بر گيرد يا اين كه همه آنها را از بين مي برد؟ اين همان موضوعي است كه ابعاد بحث ما را در اين زمينه معين مي كند.در حقيقت بايد گفت: ترجمه تحت اللفظي، در درجه اوّل، دلايل اعجاز قرآن را، به خصوص آن دلايلي را كه مربوط به شيوه بيان و درحدّ بالاي بلاغت است، از بين مي برد، همان گونه كه قداست قرآن را نيز در بر نمي گيرد. از اين رو احكام شرعي كه به عنوان خاص قرآن جاري است، بر آن جاري نمي شود، و سرانجام چه بسا در رساندن مطلب خيانت هم شده باشد، اگر چه در بيشتر موارد چنين نباشد. امّا ترجمه آزاد كه به نظم متن اصلي مقيد نيست، هر چند مانند ترجمه تحت اللفظي دلايل اعجاز را ندارد و نيز عنوان قرآن در آن نيست، ولي معناي مقصود را مي رساند؛ البته در صورتي كه شرايط لازم را داشته باشد. و اينك تفصيل مطلب:
ترجمه تحت اللفظي قرآن
ترجمه تحت اللفظي اگر به صورت همانندسازي كلمات باشد، معناي آن اين است كه مقصود را از قالب لفظيِ آن به قالب ديگري بريزند كه از هر جهت شبيه قالب اوّل است، جز اين كه زبان ديگري است، و اين كاري است كه هرگز درباره قرآن نمي توان آن را انجام داد؛ زيرا آوردن مانند قرآن از لحاظ نظم و شيوه، همان چيزي است كه قرآن نوع بشر را با آن تحدي كرده و از او خواسته است كه اگر مي تواند مانند قرآن را بياورد؛ و تجربه محال بودن آن را ثابت كرده است. امّا اگر همانندسازي نباشد و مترجم كلامي را انشا كند كه تا حد ممكن شبيه قرآن باشد، اين كار به خودي خود ممكن است ولي بسياري از امتيازات لفظي و معنوي را كه قرآن داراي آنهاست و همان ها دلايل اعجاز قرآن به شمار مي آيند، از دست مي دهد؛ همان گونه كه اگر كلام به غير لفظ و نظم و زبان خود تغيير داده شود، اين ديگر كلام متكلم اوّل نخواهد بود؛ زيرا از پايه هاي مهم كلام هر گوينده اي همان كلمات و تعابير و نظم و شيوه اي است كه در كلام او آمده است، و اگر يكي از آنها تغيير داده شود، از كلام او بيگانه مي شود و ديگر كلام او نخواهد بود؛ و اين مطلبي است كه نياز به توضيح بيشتري ندارد.حال اگر كلام، كلام خاصي باشد كه داراي قداست ويژه اي است و به اعتبار اين كه از متكلم خاصي است احكام خاصي داشته باشد، با تغيير شكلِ كلامْ آن خصوصيت از بين مي رود، تا چه رسد به اين كه تغيير در كلمات و الفاظ در زبان ديگري باشد و نظم و اسلوب آن نيز اندكي دگرگون شده باشد؛ و اين كاري است كه ناگزير در ترجمه تحت اللفظي اتفاق مي افتد.
ترجمه آزاد(تفسير گونه)
ترجمه آزاد همان ترجمه معنوي است كه مقيد به نظم متن اصلي نيست و اگر ضرورت ايجاب كند با نظم متن مخالفت مي كند. اين نوع ترجمه كار معقولي است و با ترجمه تحت اللفظي اين تفاوت را دارد كه تمام معني را مي رساند، هر چند كه در دو موضوع نخست با آن مشترك است:(يكي اين كه دلايل اعجاز و خصوصيات لفظي كه در متن اصلي است از ميان مي رود، و ديگر اين كه احكام قرآن بر آن جاري نمي شود). ولي رساندن معني به طور كامل از ويژگي هاي اين نوع ترجمه است، مشروط بر اين كه مترجم دقت كند و به تمام جهاتِ معناي مقصود احاطه داشته باشد.صاحب اين نوع ترجمه بر آن است كه معناي مورد نظر را ارائه كند و مقصود كلام را بيان نمايد؛ و اين نوعي شرح و تفسير است ولي در يك قالب لفظي كه تا حد امكان با اصل متناسب است و غالبا از جهت نظم و ترتيب و حتي شيوه بيان با اصل مطابقت دارد، البته اگر چنين كاري ممكن باشد و زبان دوم از لحاظ اصطلاحات و فنون محاوره در بيشتر موارد، نزديك به زبان اصلي باشد. و روشن است كه زبان هاي ملت هاي همسايه از نظر تعبير و بيان به يكديگر نزديك اند.ترجمه معنوي يا ترجمه آزاد از قديم در محافل علمي و ادبي روشي پسنديده و معمول بوده است، و اين وسيله اي مناسب براي گسترش دعوت اسلام در ميان مردم با داشتن لهجه هاي گوناگون، به شمار مي رود و سيره مسلمانان همواره بر آن جاري بوده است. و شك نيست كه عرضه كردن مفاهيم و حقايق والاي قرآني به صاحبان عقل و انديشه از ملت هاي ديگر، بهترين وسيله براي انجام مسؤوليت الهي است، همان مسؤوليتي كه بر عهده اين امت است3 و جز با بيان و ترجمه نصوص اسلامي (كتاب و سنت) و عرضه آن با زبان ها و لهجه هاي معروف ملت ها امكان پذير نيست. به همين جهت است كه ترجمه قرآن به صورت صحيح، يك ضرورت تبليغي است كه حقيقت اسلام و واقعيت قرآن آن را طلب مي كند.4