محمد بيرجندى- رهـيافت تغيير و تحريف در كتابهاى آسمانى پيش از قرآن, چونان تورات و انجيل- تدوين و گردآورى آيات در مجموعه اى واحد,پس از سپرى شدن عصر نزول و رحلت رسول اكرم(ص) آن هم پس از گذشت زمانى چند!. - تـلاش مذاهب گوناگون اسلامى, براى مستند ساختن مرام و مسلك فكرى و عملى خود به دليلهاى شرعى و ثابت كردن ناسازگار نبودن مذهب ايشان با آيات قرآن و... از جـمـلـه عواملى است كه شبهه تحريف قرآن را در ناى برخى دميده و بر قلم بعضى جـارى سـاخـته است! هر يك از اين عوامل شبهه انگيز, پاسخ خاصى براى خود مى طلبد كـه پـرداخـتـن بـه همه آنها در يك مقاله, ميسر نيست, چه اين كه تمايز قرآن از تـورات و انـجـيل و تفاويتهاى زمانى و پيامى و ارزشى آنها, خود ميدانى گسترده, در پيش روى تحقيق مى گشايد. بـا مـنـكـرانـى كـه اصـل شريعت آسمانى را منكرند و يا تنها شريعت محمدى(ص) را نپذيرفته اند به گونه اى ديگر بايد سخن گفت. نـزول تـدريـجـى و گـردآورى قرآن را پس از فاصله زمانى, با ملاكها و مدارك ويژه تاريخى و فرهنگى بايد مورد مطالعه قرار داد. بـا مـذاهبى كه به منظور توجيه برداشتها و باورهاى خود, دامان قرآن را به غبار اتـهـام تـحريف,آغشته اند! سخنى ديگر بايد داشت, ولى اين را مى توان اعتراف داشت كـه تـمـامـى مـومنان و معتقدان به حق بودن قرآن و نزول آن از جانب خداوند, با وجـود تـصـريـر آيـاتـى چند به مصون بودن قرآن از دستبرد خائنان و تحريف گران, نـمـى بـايست شبهه تحريف را, مجال دهند و مطرر سازند, جز براى پاسخ گويى و تبيين حق. چـه سـخـنـى روشـن تـر از ايـن كـلام الـهى است: ((انا نحن نزلنا الذكر و نحن له لحافظون)) حجر/ 9 ما خود قرآن را نازل كرده ايم و خود آن را حافظ و پاسداريم. ((...و انـه لـكتاب عزيز.لاياتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حـمـيد)) فصلت/ 42-41 و به راستى,قرآن كتاب خدشه ناپذير و توانمند است كه باطل از پـيـش رو و پشت سر بدان ره نمى يابد, (چه اين كه قرآن) نازل شده از سوى خداى حكيم حميد است. روشـن اسـت كـه پـيـامبر(ص) به عنوان امانتدار وحى, مى بايست نگران آينده معجزه جـاويـد خـود بـاشـد و به چگونگى گردآورى آن بينديشد و خداوند به او اطمينان و آرامـش دهـد: ((... ان عـلـينا جمعه و قرآنه)) قيامه/ 71 ... همانا بر ماست كه قرآن را گرد آوريم و (برتو) بخوانيم. ايـن آيـات و آيـات ديـگرى از اين دست, مى نماياند كه قرآن در قلمرو حفاظت ويژه الهى قرار دارد و از سوى خداوند, سلامت آن تضمين شده است. افـزون بـر روايـات, دلـيـلـهاى عقلى و نقلى و شواهد تاريخى و نشانه هاى علمى و فرهنگى نيز بر اين واقعيت گواهى مى دهند. از آن مـيـان, به دليل زاويه نگاهى كه در اين تحقيق برگزيده ايم, تنها به بررسى ديـدگـاه اهـل بـيت(ع) در تحريف ناپذيرى قرآن, مى پردازيم, چه اين كه آنان مفسر كلام وحى, عدل قرآن و بيانگر حقايق آن هستند و سخن و روش آنان, خود ميزان است. احـاديثى كه از پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) در اختيار است و در جاى جاى كتابهاى حـديـث ثـبـت شـده است, بيانهاى مختلفى دارند كه در چند گروه قرار مى گيرند: 1. روايات ارجـاع دهنده احاديث به قرآن و تعيين كننده قرآن به عنوان معيار شناخت درستى و نادرستى دليلهاى نقلى و روايى. 2. روايـات ارجـاع دهـنده مردم به قرآن, در فتنه ها و بحرانهاى فكرى و ابهامهاى معرفتى. 3. رواياتى كه قرآن و اهل بيت را ثقلين دانسته و تمسك به آن دو را شرط نجات از گمراهى شمرده اند. 4. رواياتى كه نكوهش گر دور ماندگان از قرآن هستند. 5. روايات فراوانى كه در آنها اهل بيت به آيات قرآن تمسك كرده و اعتبار سخن خود را با استناد به كلام وحى نمايانده اند. 6. روايـاتـى كه شيعه را در قرات قرآن به همگونى با ساير مسلمانان فرا خوانده اسـت. اكـنـون پـيـش از پرداختن به مطالب ديگر, نمونه اى از اين دسته روايات را مورد توجه قرار مى دهيم.