جزئيات رويداد - رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و آشکار شدن توطئه ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و آشکار شدن توطئه ها - نسخه متنی

یوسف بوشهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در هر صورت ترديد نيست كه مهاجران به مراتب نسبت به انصار از اطلاعات و تجارب اجتماعي و سياسي بيشتري بر خوردار بوده‏اند. به همين سبب در آن نشست انصار از مهاجران شكست خوردند. غير از اينكه به موجب همان اقدام علني بر خلاف فرموده رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله براي هميشه از رسيدن به خلافت محروم ماندند. با اين همه نمي‏توان انكار كرد كه حركات مرموزانه برخي مهاجران عامل مهمي در اقدام انصار بوده است. آن حركات تا آنجا كه از نگاه تاريخ مخفي نمانده به قرار زير است:

ـ تخلف بعضي از مهاجران از همراهي با لشكر اسامه به رغم تأكيد پيامبر بر اعزام هرچه سريعتر آن.(14)

ـ جلوگيري از نوشتن وصيت پيامبر(15)

ـ انكار وفات پيامبر از سوي عمر(16)

ـ پيشگوييهاي پيامبر در باره محروم گشتن انصار از حقوق اجتماعي خود و روي آوردن سياهي آشوبها در آينده نزديك.(17)

اين امور انصار را واداشت تا نسنجيده براي حفظ موقعيت و منافع خود به دست خويش زمينه ساز شكل‏گيري بزرگترين فتنه در سراسر تاريخ اسلام گردند و شكافي در اجتماع مسلمانان پديد آورند كه هرگز به هم نيايد.

جزئيات رويداد

در سقيفه نخست انصار در فضل خود سخن گفتند و آنگاه عمر بن خطاب به مخالفت با ايشان پرداخت و خلافت را حق مهاجران بر شمرد. چون گفتگوها به خشونت گراييد ابوبكر پيش شتافت و خود فصلي در بيان فضايل مهاجران ايراد كرد و با زباني نرم رأي را با استفاده از اختلاف ديرينه دو قبيله بزرگ در مدينه (اوس و خزرج) به مهاجران اختصاص داد. پس از اين گفتار بعضي بدين راضي شدند كه كار

شيخ مفيد به روايت از ابومخنف آورده است كه بني اسلم براي تهيّه خوار بار به مدينه آمده بودند. به آنان گفته شد: اگر به ما ياري دهيد كه براي جانشين پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بيعت ستانيم، به شما خوار و بار مي‏دهيم.

حكومت با شركت هردو دسته مهاجر و انصار انجام شود و گفتند: از ما اميري و از مهاجران اميري. ليكن ابوبكر اين رأي را نپذيرفت و گفت: چنين اقدامي وحدت مسلمانان را برهم خواهد زد. امير از ما و وزيران از انصار انتخاب شود و بدون مشورت آنان كاري صورت نگيرد.(18)

او روايتي از پيغمبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نقل كرد كه الائمة من قريش. اين روايت با آنكه به طور كامل ذكر نشد، سخني بود كه در چنان مجمع اثري بزرگ به جا گذاشت و به دعوي انصار پايان داد. به نظر مي‏رسد دشمني ديرينه دو قبيله انصار، (اوس و خزرج) نيز در پيشبرد نظر مهاجران بي‏تأثير نبوده است، چه بر فرض كه امارت به انصار مي‏رسيد هيچ يك از اين دو قبيله راضي به رياست قبيله ديگر نبود.

چون زمامداري مهاجران و قريش مسلم شد، گفتگو بر تعيين شخص به ميان آمد. آنها كه در آن مجلس كار را در دست داشتند هريك به ديگري وگذار مي‏كردند. سرانجام عمر و ابوعبيده جراح، ابوبكر را به رياست پذيرفتند و با او بيعت كردند. در همين هنگام فريادها به موافقت و مخالفت بلند شد. طبري نقل مي‏كند كه حتي بعد از بيعت عمر با ابوبكر هنوز جمعي از انصار بودند كه به اين تصميم اعتراض داشته، بانگ بر آوردند: «ما جز با علي با هيچ كس ديگر بيعت نخواهيم كرد.» ولي اين فرياد و فريادهاي ديگر در آن آشوب گم شدند. بعد از عمر و ابوعبيده، مهاجران حاضر با ابوبكر بيعت كردند.(19)

دو گروه انصار چون خود را شكست خورده ديدند هريك در از دست ندادن آخرين موقعيت، در بيعت با ابوبكر نسبت به هم پيشدستي كردند. اوسيان گردن به فرمان رهبر قريشي را مطلوب‏تر و مفيدتر از اين مي‏دانستند تا اينكه بگذارند رئيس قبيله رقيب (خزرج) بر آنها حكمراني كند. از همين رو در ميان ايشان اولين كسي كه با ابوبكر بيعت كرد، سعد بن حضير (يكي از روساي اوس) بود.(20)

سرانجام سياست گروهي و رقابتهاي طايفه‏اي ابوبكر را قادر به مطالبه بيعت از اكثر مردم كرد. از طرفي رقابتهاي طايفه‏اي در ميان قريش و بخصوص در ميان مهاجران، قبول رهبري ابوبكر كه مردي از تيره كم اهميت بَنُوتيم بن مرّه بود آسانتر ساخت.(21)

بنوتيم هرگز در جنگ قدرت و تعارضات سياسي كه قبايل رقيب قريش (همچون بني اميه و بني‏هاشم و بني مخزوم) را به ستوده آورده بود، درگير نبوده‏اند. از طرف ابوبكر از اعتبار خاصيّ برخوردار بود و در زيادي سن و بر قرار ساختن رابطه نزديك با پيامبر در پي تزويج دخترش با پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و اظهار حمايت از اسلام از ابتداي رسالت، جلوه‏اي كسب كرده بود.

بر پايه مآخذ ابوبكر و عمر از زمان بسيار دور اتحادي را تشكيل داده بودند كه ابوعبيده جرّاح عضو سوم آن بود. اين سه نفر اهميت و نفوذ چشمگيري در شرافت اسلامي نو ظهور و نيز در سياست گروهي عليه حكومت اشرافي مكّه كسب كرده بودند.(22)

/ 8