4 ـ پايه گذاري علوم غريبه : - نقش امام علی(ع) در تأسیس معارف الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقش امام علی(ع) در تأسیس معارف الهی - نسخه متنی

غلامرضا جلالی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4 ـ پايه گذاري علوم غريبه :

از بعضي گفتار حضرت علي (ع) كه نقل شده است ، هويدا است علومي كه بعدها به نام هرمس شهرت يافت، در همان آغاز در جهان‌بيني تشيّع مطرح شده است. تنظيم و تدوين علم تمثيل در رموز حروف يا علم جفر را كه نظير آن نزد فيثاغوريان قديم و پيروان مكتب كابال Kabbale در مغرب زمين وجود داشته است ، در عالم اسلامي به حضرت علي (ع) نسبت داده‌اند.[11] اين علم سهم مهمّي در بيان عقايد بعضي از طرق تصوّف و برخي از مكاتب شيعه داشته و اساس تأويل بعضي از آيات قرآن است.

5 ـ انتساب عرفان و تصوّف به امام علي (ع)

اهل عرفان و تصوّف از راه داود طايي، حبيب عجمي و حسن بصري و نيز از راه معروف كرخي و امام رضا (ع) خود را منسوب به امام علي (ع) مي دانند ولي در نسبت صحبت حسن بصري با عليّ بن ابيطالب (ع) و پوشيدن خرقه از دست علي (ع) بين صاحب نظران خلاف است. حتّي بعضي از دانايان او را مخالف علي (ع) دانسته‌اند و روايتي نيز نقل مي‌كنند كه در جنگ جمل علي (ع) را بر ريختن خون مردمان سرزنش كرده است . عجلوني نيز در كشف‌الخفاء[12] و ملاّ علي قاري در الاسرار المرفوعه،[13] اقوال پيشوايان حديث را دال بر عدم انتساب حسن بصري به علي بن ابيطالب (ع) به تفصيل آورده‌اند امّا نايب الصّدر در طرائق‌الحقايق،[14] پس از بيان اين نظريه موافقين و مخالفين نسبت صحبت و خرقه حسن بصري با عليّ بن ابيطالب (ع)، خود موافق با اتّصال حسن بصري به علي (ع) مي‌باشد، و احمد بن محّمد الصّديق در كتاب البرهان الجلي في تحقيق انتساب الصوفيه الي علي، پس از آنكه نظريه ابن‌خلدون و ابن‌تيميه را در اين مورد رد مي‌كند، احاديثي دال بر انتساب حسن بصري به علي (ع) را به تفصيل ذكر مي‌كند و بعضي از مفسّران بعدي «هادي» كتاب «حي بن يقظان» شيخ ابو‌علي سينا را حضرت علي (ع) مي‌دانند و تعاليم شيخ‌الرّئيس را از مآخذ حكمت اشراقي و عرفاني علوي شمرده‌اند[15] و بر اين باورند كه سفر عارف در حيّ بن يقطان بعد از ملاقات با ملک‌هادي يا آن راهنمايي امام علي (ع) باشد، آغاز مي‌شود.[16]

با اين حال تعدادي از محققّين شيعي ريشه‌هاي تصوّف را در مفهوم افراطي آن در تمدن ايراني و هندي جستجو مي‌كنند و انتساب آن به امام علي و پيشوايان ديگر شيعه را قبول ندارند.[17]

چنان كه صوفيه حضرت علي را سر حلقه اولياي فرقين و مقتداي همه سلاسل صوفيه دانسته‌اند، اهل فتّوت نيز او را پيشواي جوانمردان عالم دانسته‌اند و سند سراويل فتوّت را به اميرالمؤمنين مي‌رسانند[18] و كتابهاي ارباب فتّوت مشمول از سخنان امام علي (ع) است.[19] آنها اصول مفهوم فتّوت را از سخن مشهور پيامبر در خصوص مولاي متّقيان يعني «لافتي الا علي لاسيف الا ذوالفقار» گرفته‌اند و او را قطب فتّوت مي‌دانند.[20]

در ماجرايي كه علي (ع) از سوي پيامبر مأموريت يافت تا خانه يکي را تفتيش کند و گزارش آن را به پيامبر برساند، او با چشمان بسته به آن خانه وارد شد، برگشت و گفت: «من هيچ چيز و هيچ كس را نديدم». پيامبر فرمود: «انت فتي هذه الامه يا علي» بعد از آن قدحي آب و پاره‌اي نمك خواست و كفي از آن نمك برداشت و فرمود: «هذه الشريعه» و در قدح ريخت و كفي ديگر برداشت و فرمود: هذه الحقيقه و در قدح ريخت و به علي (ع) داد تا بياشامد. فرمود انت رفيقي و انا رفيق جبرئيل و جبرئيل رفيق الله و ميان او در بست و ازار در او پوشانيد و فرمود: اكملتك يا علي بعد از آن سلمان را فرمود تا قدح از دست علي بياشامد و حذيفه يماني را فرمود تا از دست سلمان بياشامد.

بنياد طريقت را فتيان از اين رويداد گرفته‌اند و ميان مي‌بندند و سراويل مي‌پوشانند و قدح مي‌دهند و هر يك را آنها داراي رمزي مي‌دانند. شرب قدح اشاره به علم نظري است و نمك اشاره به عدالت است كه تمامت فضايل به آن امكان‌پذير شود. بستن ميان اشاره به استخدام نفس و ستر عورت و منع نفس از شهوات است.[21]

در روش فتّوت اخي جانشين شيخ قطب است و به جاي خرقه كه شعار صوفيان است. فتيان و جوانمردان سراويل را شعار خود كرده و هر يك خود را كمر بسته پسري مي‌دانستند و منظور آنها از فتي حضرت علي بود[22] كه كمر چهار خليفه را بست و هر يك را به ولايتي فرستاد، سلمان فارسي مأمور مداين و داود مصري مصر و سهيل رومي مأمور روم و ابوالحسن ثقفي مأمور يمن و سند شد.[23]

/ 5