حوزه، نیازها و انتظارهای نظام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حوزه، نیازها و انتظارهای نظام - نسخه متنی

سید عباس رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عمر به ابوموسى اشعرى والى بصره نوشت:

(اسامى كسانى كه در آموزش و يادگرفتن قرآن تلاش مى كنند برايم بنويس)28.

اين فرمان موجب تشويق مردم شد. چندى نگذشت كه هفت نفر از مردم در آموزش قرآن بر ديگران پيشى گرفتند. ابوموسى اين گروه را براى ديدار خليفه به مدينه فرستاد.

عمر ضمن پذيرايى از آنان براى هر يك دو هزار درهم (يا دينار) مقررى معين كرد29.

نيازهاى دينى و فرهنگى جامعه به روزگار على(ع) بيشتر شد. فروكش كردن جنگهاى خارجى با دشمنان اسلام فرصت بيشترى را براى آموزش و تبيين اسلام فراهم آورد.

على(ع) ياران خود را به تفقه و تعلم و تعليم تشويق مى كرد. همواره از كارگزاران خود مى خواست كه در تبليغ اسلام اصيل از فرصت به دست آمده استفاده كنند. نوشتن احاديث پيامبر و تفسير قرآن كه پيش از آن حضرت به روزگار عمر ممنوع شده بود 30 از سر گرفته شد و عالمان و فقيهان با تهيه نوشت افزار و تهيه لوح و صحيفه و حضور در مجالس علمى به ثبت و نشر احاديث روى آوردند31.

در ميان ياران حضرت صدها نفر عالم و فقيه ديده مى شود. كسانى چون: عمار ياسر حارث بن اعور عبدالرحمن بن سلمى زيدين صرحان صعصعة بن صوحان عبداللّه بن عباس و حجربن عدى به عنوان قارى و محدث و مفسر و معلم قرآن شهرت داشتند.

حضرت امير(ع) براى ترويج علم و دين از بيت المال به عالمان و فقهاء كمك مى رسانيد و براى عالمان دين و مفسران و مروجان مذهب كه در آن روزگار به (قراء) مشهور بودند32 و در حلقه هاى متنوع به قرائت و تدريس قرآن مشغول بودند از بيت المال مقررى برقرار كرده بود. سالم بن ابى جعد مى گويد:

(على(ع) براى قاريان قرآن دو هزار درهم (يا دينار) مقرر مى فرمود: پدر من يكى از قاريان بود.)33

على(ع) چنان مى خواست كه مروجان دين و مفسران قرآن با عزت زندگى كنند و دست حاجت آنان را به دريوزگى نكشاند و احتياج و وابستگى به مردم آنان را از راه خدا منحرف نسازد و بتوانند آزادانه علم و دانش اندوزند و آن را در ميان مردم منتشر سازند.

در دوره حكومت بنى اميه و بنى عباس نمونه هاى بسيارى از كمك بيت المال به

علماى مشهور و نامدار و در برخى موارد مقررى سازماندهى شده به همه دست اندركاران نشر دانش از قراء و طالبان حديث در دست داريم. علاوه بر كمك بيت المال به امام مسجد جامع و مؤذنان36 قراء و مفسران از جايگاه ويژه اى در نزد حكومتها برخوردار بودند و همواره به آنان پيشنهاد بودجه از بيت المال مى شد تا در بند افتند و پشتوانه حكومت باشند:

(كان لسعيدبن الحسيب فى بيت المال بضعة وثلاثون الفا عطاءه فكان يدعى اليها فيابى ويقول لاحاجة لى فيها حتى يحكم اللّه بينى و بين بنى مروان37.)

مقررى سعيد بن مسيب از بيت المال بيش از سى هزار بوده او از گرفتن آن سرباز مى زد و مى گفت: حاجتى بدان ندارم تاخداوند ميان من و بنى مروان داورى كند.

ابن هشام به عمربن دينار پيشنهاد كرد كه برايش از بيت المال مقررى برقرار سازد و او از كسب و كار دست بكشد و در ميان مردم به دادن فتوا مشغول شود. عمر كه از فقهاء و عالمان به علوم قرآن بود از اين پيشنهاد سرباز زد38.

شعبى از فقهاى حجاز از بيت المال بودجه اى بيش از ديگران داشت و به دستور حكومت بر مردم خويش اقامه جماعت مى كرد39.

و ابراهيم نخعى از فقها و مفتيان عراق از عطاى حكومت بهره مند بود40.

سعيد بن جبير از مفسران قرآن و صاحبان فتوا در عراق كه خطيب نيز بود از بيت المال سهم داشت41.

عمربن عبدالعزيز نخستين كسى بود كه عطاهاى رسمى و منظم از محل بيت المال براى علما مقرر كرد تا بدين وسيله آنان را در امور زندگى كمك كند و آنان با فراغت بيشتر به تعليم و تبليغ دين بپردازند. او در نامه اى به والى (حمص) نوشت:

(به كار آن گروه نيك بنگر كه همّ خود را صرف فقه كرده و از دنيا بريده و ملازم مسجد شده اند. پس به محض اين كه اين نامه از من به تو رسد به هر يك از

ايشان يكصد دينار بپرداز تا از بيت المال براى اداره زندگى خود كمك بگيرند كه بهترين نيكيها آن است كه زودتر انجام شود.)42

در گزارشى ديگر است كه به وى نوشت:

(دستور بده تا از بيت المال به اهل صلاح كمك شود تا [نياز] ايشان را از تلاوت قرآن و حفظ احاديث باز ندارد43.)

خلفاى عباسى بسيارى از فقهاء و علماء دينى را زير پوشش داشتند و از بيت المال زندگى دست اندر كاران امور شريعت را اداره مى كردند. بويژه در دوران هارون الرشيد كه (بيت المال) در آمد بسيار داشت اين كمكها افزايش يافت. در موردى هارون به شافعى از عالمان علوم قرآن و فقه پنجاه هزار درهم (يا دينار) از بيت المال كمك كرد44 و به ابوبكر بن عياش كوفى از فقهاء و ادباى عراق سى هزار45.

يحيى بن خالد وزير هارون براى سفيان ثورى از فقها و محدثان در هر ماه هزار درهم شهريه برقرار ساخت46.

مأمون نسبت به قاريان فقيهان محدثان حكما و... عنايت داشت و به مناسبتهاى گوناگون بين آنان عطايايى توزيع مى كرد.

در موردى مأمون توسط عبداللّه بن هارون پنجاه هزار درهم براى تقسيم ميان فقها و محدثان بصره فرستاد.47

فراء كه از علماى ادب و علوم قرآن بود مورد توجه مأمون بود و از بيت المال عطايايى به وى مى داد مأمون به وى پيشنهاد كرد كه كتابى درباره اصول ادبيات و نحو به نگارش در آورد. براى اين كه خيال فراء از باب معيشت و مخارج زندگى فارغ باشد خانه اى مخصوص برايش در نظر گرفت و همه لوازم و احتياجات زندگى را برايش گردآورد و لوازم و افزار كتابت را در اختيارش گذارد.

فراء با برخوردارى از امكانات حكومتى و فراغت بال كتاب (الحدود) را تحرير كرد و به كتابخانه مأمون داد48.

مأمون به حكمت و فلسفه علاقه داشت. وى براى رشد حكمت در ميان مسلمانان تشكيلاتى به نام (بيت الحكمه) بنياد نهاد. او از بذل مال در اين راه دريغ نمى ورزيد. فرزندان شاكر منجم كه مسؤول اين كار بودند به گروهى از مترجمان كتابهاى حكمت چون حنين بن اسحاق جيش بن حسن و ثابت بن قره و ديگران ماهيانه در حدود پانصددينار براى ترجمه و اشتغال آنان به اينكار مى دادند49.

محمدبن عبدالله بن طاهر والى خراسان به ثعلب از دانشمندان ادبيات و علوم عرب علاوه بر تامين مخارج او ماهيانه هزار درهم از بيت المال خراسان كمك مى كرد50.

در مجموع چه در دوران امويان و چه به روزگار عباسيان كمكهاى بيت المال بيشتر به كسانى تعلق مى گرفت كه پشتيبان حكومت بودند و مدح حاكمان مى گفتند و عليه ظلم و جور آنها كوچك ترين حركتى نمى كردند وگرنه علماى ظلم ستيز و افشاگر ظلم و دنائت حاكمان نه تنها از بيت المال و مناصب دولتى همچون: افتاء و قضا و امامت جمعه و جماعت و اذان و...51 محروم مى شدند كه در مواردى به اندك بهانه از ميان برداشته مى شدند. بيشتر علماى اصيل براى حفظ اعتبار دينى و علمى خود از معاشرت و همراهى با حاكمان جور خوددارى مى كردند تا مبادا ستمگران از آنان در جهت مقاصد نامشروع استفاده برند. سعيدبن مسيب به همين دليل از گرفتن مستمرى خود از بيت المال در دوران امويان خوددارى مى كرد.

علقمه از علماى شيعه عراق به دستگان بنى اميه و بنى مروان نزديك نشد و مى گفت:

(اعلم انك لاتصيب منهم شيئاً الا اصابوا منك افضل منك.52)

بدان كه آنان دو چندان چيزى كه به تو مى دهند از تو بهره مى برند. در دوره خلافت عباسيان نيز اوضاع چندان تغيير نكرد. به روزگار هارون كمكهاى

بيت المال بيشتر به گروهى ويژه مثل جناح قاضى ابو يوسف اختصاص داشت و علماى صالح و فرزانه از آن محروم بودند. در برهه اى از زمان شدت عمل عليه فقيهان راستين بدان جا رسيد كه فقهاى اهل بيت از حقوق خود محروم شدند و جمع آنان پراكنده گرديد. دعبل خزاعى اين فشارها را در اشعار معروف خود به امام رضا(ع) چنين بازگو مى كند:

/ 13