«علامه سيد محمد حسين فضل اللّه» شمس اللّه صفرلكي چرا زهرا عليهاالسلام ؟حضرت امام خميني قدسسره رهبر امت اسلامي، خطاب به مردم جهان فرمود: مناسب است كه روز ولادت حضرت زهرا عليهاالسلام به عنوان «روز زن» نامگذاري شود. اينكه چرا اين روز را به عنوان «روز زن» انتخاب كردهاند از جهات مختلف، قابل تأمل است.زهرا دختري است كه دوران جوانياش را كامل نكرد و به پايان نرساند؛ لحظه به لحظه حيات و زندگي زهرا عليهاالسلام از زمان طفوليت، پراست از درد و رنج و مسائل روحي كه ما در هيچ دوره طفوليت فرد ديگري نميبينيم و همچنين است دوره كوتاه جواني او.زندگاني حضرت زهرا عليهاالسلام از نظر طولاني نبودن آنچه اين زندگي را قابل توجه و تأمل ميكند، عمق ژرف و عرض وسيع آن است و البته ارزش حيات يك انسان در امتداد طولي و ساعتهاي زمان سپري شده نيست بلكه اين عمق و ژرفاي با ارزش حيات اوست كه زمان را داراي ارزش ميكند و به آن فكر و حركت و نشاط ميبخشد. بطوري كه گاهي يك ساعت از يك زندگي، معادل با سالهاي متمادي از زندگي ديگر است. چه ساعتهايي از زندگي مكتشفان و مخترعان و كساني كه در زندگي كار مهمي را انجام دادهاند و به جامعه بشريت خدمتي كردهاند كه معادل هزار سال است. بنابراين بررسي زندگاني حضرت زهرا عليهاالسلام ، بررسي يك زندگاني طولي و مدت عمر او نيست بلكه بررسي عمق و عرض واسع و ژرفاي آن است.تولّد زهرا عليهاالسلام روز جهاني زن است:اگر روز ولادت حضرت زهرا عليهاالسلام به عنوان روز زن اعلام ميگردد، به اين خاطر است كه تا قبل از ظهور اسلام، تاريخ اختصاص به مردان داشت و مرد حيات زن را تحتالشعاع خويش قرار داده بود و به او ميداني كه در آن بتواند خود را از نظر فكري عرضه كند، نميداد. مرد به زن مجال نميداد تا بتواند از انرژي ذخيره شده و نهفته در وجودش استفاده كند و در اين برهه از زمان نقش زن يك نقش حاشيهاي بود و جزئي از شئونات مرد به حساب ميآمد و زن نيز تحت تأثير همين قضيه، خود را به عنوان يك انسان مستقل باور نكرده بود. ميتوان از حضرت خديجه هم نام برد چرا تولد اورا ـ كه اين همه تحوّل به وجود آورد. ـ روز زن نميدانيد.اسلام اين معادله را درهم كوبيد و زن و مرد را براي قبول مسؤوليتهاي مناسب هر كدام مخاطب خويش قرار داد و نوع هر كدام را مشخص نمود. زيرا نقش هريك از زن و مرد طبق نوعي كه دارد و عناصري كه در تكوّن و تكامل آنها لازم است، مختلف ميگردد و اين تنوّع در دائره انسانيت باعث تكامل آنها است و مستلزم هيچگونه برتري يكي بر ديگري نميباشد. زيرا فضليت انسان در معاني عقلي و روحي و حركتي اوست نه در جنس آن و اين نوع تمايز بين زن و مرد، تمايزي است كه بر گرفته از خصوصيتهاي خاص هر كدام از اين دو نوع است.در حركتهاي ارزشي، فرقي بين زن و مرد نيست.اسلام پس از اينكه خطوط كلي زندگي اجتماعي را در قرآن بيان كرد، نمونههايي را از كارهاي ارزشي - كه توسط زنان يا مردان صورت گرفته است.ـ ذكر نمود. اگر به قرآن بنگريم، ميبينيم كه وقتي از مسؤوليتهاي عمومي سخن ميگويد، تنها از مرد حرف نميزند بلكه از دو قشر زن و مرد باهم سخن ميگويد. مثلاً در سوره احزاب آيه 36 ميفرمايد:«و ما كان لمؤمن و لا مؤمنة اذاقضي اللّه و رسوله امراً ان يكون لهم الخيرة من أمرهم...»«اگر خدا و رسولش تصميم بر امري گرفتند و آن را حتمي كردند، هيچ مؤمن و مؤمنهاي اين اختيار را ندارد كه در آن باره به اختيار خود عمل نمايد.»مرد مؤمن و زن مؤمنه در مسير مسؤوليت خود در برابر خداوند، حركت ميكنند تا آنچه را خدا به رسولش وصيّت كرده است، اجرا كنند و خطابهاي محكم خداوند هردو را شامل است.