كاربرد روان شناسى در فرهنگ و جوامع اسلامى - پیش طرحی درباب تحقیق در روان شناسی اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیش طرحی درباب تحقیق در روان شناسی اسلامی - نسخه متنی

محمد کاویانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كاربرد روان شناسى در فرهنگ و جوامع اسلامى

هر گاه شاخه هاى گوناگون روان شناسى علمى، بر مبناى روان شناسى مقبول در فرهنگ اسلامى بنا شده باشد، اين علم براى رفع نيازهاى جوامع اسلامى نيز توانايى بيش ترى خواهد داشت روان شناسى على رغم اين كه در دهه اخير در ايران از اسم و رسم زيادى برخوردار شده، ولى از نظر كاربرد، هنوز حركتى قوى و مقبول در آن صورت نگرفته است. آموزش و پرورش ما چه مقدار مى تواند مدّعى باشد كه در مواد درسى اش، در تعداد سال ها و نيم سال هاى آموزشى اش، در زمان بندى نوبت هاى نيم روزى اش، در جهت گيرى و درصدبندى برنامه هاى آموزشى و پرورشى اش، در مراكز تربيت معلمش و در استفاده از فن آورى آموزشى اش و ... از داده هاى روان شناسى استفاده كرده است؟

شبكه هاى صدا و سيماى جمهورى اسلامى، على رغم اين كه تلاش هايى كرده اند، ولى آيا در استفاده از روان شناسى در تنظيم محتوا و قالب برنامه هاى گوناگون چه مقدار از راه را طى كرده اند؟ آيا مى توانند مدعى شوند، كار كافى صورت گرفته است؟ آموزش عالى كشور ما در برنامه جذب و گزينش و عقيل، رشته هاى تحصيلى، گرايش هاى گوناگون در هر رشته، و انطباق هر كدام با نيازهاى جامعه اسلامى ما، چه مقدار از ديدگاه هاى روان شناسانه سود جسته است؟ حوزه هاى علميه ما در طول فرايند تربيت طلاب، از گزينش و جذب گرفته تا فارغ التحصيل و اشتغال به خدمت و كار، چه مقدار روان شناسى را به رسميت شناخته اند؟ آيا در مراسم ملى و مذهبى، در عزادارى ها مانند مراسم دهه اول محرّم و تاسوعا و عاشوراى حسينى7 - در اعياد بزرگى مثل عيد قربان، عيد غدير و مبعث و نيمه شعبان، در مناسك عبادى ساليانه اى مثل حج، در مناسك روزانه اى مثل نماز و روزه و ادعيه، هيچ گاه تحليل روان شناسى داشته ايم؟ آيا از داده هاى روان شناسى در بهتر و موفق تر برگزار كردن اين ها استفاده كرده ايم؟

آياها و سؤال هايى از اين قبيل فراوان است. با نگاهى تحليلى و دقيق و بعضاً با آشنايى نزديك با هر كدام از اين مجموعه ها و نهادها، به نظر مى رسد كاربرد روان شناسى در جامعه ما هنوز حتى به بيست درصد ممكن نيز نرسيده و طبيعى است استفاده بيش تر از روان شناسى مستلزم تحقيقات ميدانىِ متعدد در زمينه هاى مذكور و حتى الامكان تبديل تجليّات ارزشى و دانشىِ جامعه به مقياس هاى كمّى و سپس تكرار تحقيقات و اطمينان از آن نتايج و در نهايت، استفاده از آن داده ها در برنامه ريزى هاى گوناگون است و طى اين مسير نيز كارى است بسيار ارزشمند. اگر اين فرايند در جامعه اسلامى طى شود، قطعاً نتيجه چيزى خواهد بود بسيار متفاوت با روان شناسى كاربردى در فرهنگ هاى ديگر; زيرا نيازها و مسائل متفاوت است، گاهى هم كه مسائل و نيازها متفاوت نيست، به دليل وجود زمينه هاى فرهنگىِ متفاوت، پاسخها متفاوت خواهد بود. اين نيز يك بعد از كارى است كه بخشى از روان شناسى اسلامى را شكل مى دهد.

خاتمه و نتيجه گيرى

زمانى افراد به صورت منفرد به روان شناسى اسلامى علاقه مند مى شدند و در اين زمينه فعاليت مى كردند; مثلاً، دكتر عبدالكريم عثمان قريب چهل سال پيش (قبل از دهه 1340 ه-. ش) كتاب الدراسات النفسيّه عند المسلمين و الغزالّى بوجه خاص را تاليف كرد.دكتر حسن محمد شرقاوى قريب بيست سال پيش كتاب نحو علم النفس الاسلامى را تأليف كرد، دكتر محمد عثمان نجاتى در سالهاى 8 - 1967، در دبيرستان ها و دانشگاه هاى كويت به ارائه سخنرانى در اين باب پرداخت و در سال 1981، كتاب قرآن و روان شناسى را نوشت. اكنون اگر اين آثار منفرد و امثال آن ها را (كه فهرست مفصّلى از آن در منبع شناسى پايان اين نوشتار آورده است) كنار هم گذاشته و از ابتدا تا انتها آن ها را با يكديگر مقايسه كنيم، روند نسبتاً موفق و قابل قبولى را مشاهده مى كنيم اكنون نيز همين راه ادامه دارد، اما نه در مقياس فردى، بلكه در سطح پژوهشگاهى و دانشگاهى و البته اين كار همواره موافق و مخالف داشته است و اكنون نيز دارد. هر پژوهشگر با پژوهشگاهى در هر كدام از اين سه وادى تلاش كند، كارش مكمّل تلاش هاى ديگران خواهد بود. قطعاً نمى توان از ابتدا از دو قسم آخر چشم پوشيد، به اميد اين كه مبانى روان شناسى اسلامى، كاملاً روشن شود، بلكه به طور طبيعى، در هر سه وادى به صورت موازى كار مى شود. اما مطلوب تر آن است كه:

اولاً، هر محقق تلاش كند مبادى نانوشته تحقيقش را حتى المقدور منسجم و مكتوب كند.

ثانياً افرادى نيز به صورت متمركز به بحث در مبادى بپردازند تا پس از سال هاى متمادى و كارهاى فراوان و تضارب آرا و جمع بندى نتايج بتوان گفت مبادى روان شناسى اسلامى اين هاست. به تعبير ديگر: هرگز ادعا نمى شود كه جمعى گرد هم بنشينند و تحقيق كنند و مثلاً طى پنج سال، يك روان شناسى ِ اسلامى تدوين كنند. گروه روان شناسى دفتر همكارى حوزه و دانشگاه نيز در اين مسير، تلاش كرده است و آثارى ارائه كرده است (مانند: مكاتب روان شناسى بر نقد آن، 2 جلد، روان شناسى رشد با نگرشى به منابع اسلامى، 2 جلد، روان شناسى سلامت 2 جلد در دست انتشار، علم النفس فلسفى 1 جلد - در دست انتشار - روان شناسى اجتماعى با نگرشى به منابع اسلامى - در دست تاليف - و بسيارى از مقالات ديگر) ولى البته اين تلاش اندكى است از بسيار گامى است در مسيرى طولانى كه بايد آن را طى كرد و همراهان و همكاران بسيارى مى طلبد.

پيشينه و منبع شناسى براى تحقيق درباب روان شناسى اسلامى

/ 7