خط میانه جلد 4
لطفا منتظر باشید ...
" " سند 11 "
با توجه به اين طرز فكر و نكات و راهنمائيهاى ذكر شده از سوى آقاى
شريعتمدارى مشخص مى شود كه آمريكا در تشخيص خود دچار اشتباه
نشد و مركز جاذبه شدن ايشان براى گروههاى ضد انقلاب صرفاہ يك
تاكتيك سياسى در جهت استفاده موقت از موقعيت ايشان نيست بلكه
خود ايشان يك پايه ئ اساسى خط ميانه هستند. در اين طيفى كه قصد داشتند
حول محور شريعتمدارى مجتمع شوند از عناصر ليبرالى دست راستى
گرفته تا كانديداى گروههاى به اصطلاح مترقى چپ گرا يافت مى شوند: "
الهى اظهار داشت حكومت ايران خود را از بين برده، اما آمريكا هم
مسوئول است. شما نمى توانيد شخص شاه را 30 سال نگهداريد و بعد
بگذاريد او برود... او و ديگران كه در رژيم سابق داراى منصف مهمى
نبودند و در بسيارى موارد ضد شاه هم بودند، با هم متحد مى شوند....
گروه الهى و بقيه اميدوارند كه با شريعتمدارى متحد شوند. او گفت رئيس
سابق ستاد ژنرال قره باغى تحت حمايت شريعتمدارى در خفا بسر
مى برد، كه اين مساعله اين اميد را به ميانه روها داده است كه وقتى
شريعتمدارى وضع را مناسب ببيند با آنها كنار خواهد آمد " نظريه: تمام
مطالب بالا با چيزهايى از جاهاى ديگر شنيده ايم مطابقت دارد... " ... الهى
مى خواست به ماعمور سياسى اطلاع دهد كه گروه ميانه روها در صددند كه
جريان خود را با چند ماعمور رسمى دولت آمريكا و چند تبعه ئ آمريكايى از
جمله رهبران مهم كنگره و آنها كه قبلاہ در جريان مسايل ايران بوده اند
مانند سفراى آمريكا در ايران در ميان بگذارند.... كوشش خواهد شد كه
آمريكا و ساير كشورها از خمينى حمايت نكنند و يا حداقل او را به سوى
مفاهيم دموكراسى غربى سوق دهند. حال هر چه مى خواهد ناميده شود.