1- رفتار و كردار. 2- به جهت رعايت امانت در انتشار اين نسخه، رسم الخطّ آن را حفظ كرده ايم. 3- پليدي و كثافت. 4- پليدي و كثافت. 5- يكي از دروازهاي كهن مسجدالحرام كه به نام خانواده شيبي كه كليدداران كعبه هستند مي باشد و بنا بر روايات، پيامبر(عليه السلام) در روز فتح مكه از آن دروازه به درون مسجدالحرام مشرف گرديد. اين دروازه سنگي كماني شكل بعدها در اثر توسعه مسجد به درون مسجد راه يافته، در ميانه آن قرار گرفت و تا سال 1965 ميلادي در زاويه جنوب شرقي مسجد الحرام و در لبه سنگفرش مطاف باقي بود در اين سال به دستور ملك فيصل منهدم گرديد. عكس اين دروازه سنگي را كه در ميان قوس ورودي آن قنديل طلايي قرار داشته است مي توان در عكس هاي قديمي مسجدالحرام در نزديكي چاه زمزم ديد. امروزه در همان سمت و بر روي صفا و مروه دروازه اي به اين نام ساخته شده است. 6- بوسيدن. 7- دويدن آرام. 8- كنايه از هواهاي نفساني. 9- راه ها. 10- استوار. 11- بنابر روايت شيعه و سني پيامبر(صلي الله عليه وآله) در ظهر روز عرفه و شب عيد قربان در مزدلفه نمازهاي ظهر و عصر و مغرب و عشاي خود را به جمع بجا آورد و مسلمانان بايد بر اين سنت در اين دو جايگاه رفتار نمايند. 12- استقرار در شب. 13- پرتاب سنگ. 14- طواف و گرديدن. 15- يوم الترويه يا روز آب گيري، همان روز 8 ذي الحجة است. در گذشته بنابر سنت حاجيان پيش از رفتن به سوي دشت عرفات به جمع آوري آب مي پرداختند تا از آن در آن صحراهاي لم يزرع استفاده نمايند. از اين رو اين روز به نام روز آب گيري شهرت يافته است. 16- عمره آورندگان. 17- پرده. 18- چهار پاياني كه انسان بر آنان به سفر مي رود. 19- وجوب كفائي، واجبات شرعيه است كه در اصل بر همه مسلمانان انجام آن واجب است، ليكن با انجام آن از سوي يكي از مسلمانان از عهده ديگران بر داشته مي شود همانند دفن مرده مسلمان. 20- واجبات موقّته، واجبات شرعيه اي هستند كه انجام آنها طي زمان معيني مي باشد همانند روزه يا نماز. 21- فزع اكبر يا وحشت و هول هراس بزرگ كه بنابر روايات عذابي است كه انسان در هنگام دفن يا در برزخ و يا در هنگام دميدن و بر پاشدن روز قيامت گرفتار آن مي شود. 22- گناهان. 23- زير. 24- مادر زمين ها. 25- كوه. 26- مربع شكل بودن آن. 27- الحج: 29 28- آل عمران: 96 29- يكي از معاني كلمه (عتيق)، بنده آزاد شده مي باشد. 30- مانع و جلوگير. 31- چهارپاياني كه انسان بر آنها سوار شده، به سفر مي رود. 32- ثواب. 33- گناه. 34- خالق موجودات. 35- مناسك و واجبات در حج. 36- كوچك شده نام كه در زبان عربي با اضافه نمودن حرف ياء به درون نام كه به ياء تصغير شهرت دارد مي توان آن نام را كوچك نمود. همانند حِلف كه تصغير آن حُليف است، يا حسن و حُسين. 37- گياه. 38- قسم. 39- امروزه مسجد شجره كه در ميان اهلي مدينه به نام «أبيار عليّ» شهرت دارد در حومه شهر مدينه منوّره و در آغاز بزرگراه مدينه ـ مكه (= طريق الفتح) قرار دارد. 40- ميان. 41- دشتي است در مسير حاجيان از جدّه به سوي مكه كه در پايان اين دشت جُحفه قرار گرفته است. 42- دشت. 43- به موازات و هم عرض. 44- ياد شده. 45- جمع «ميقات». 46- مقصود، آن ميقات معيني است كه از آنها نام برد. 47- يعني آناني كه با كشتي به حج مي روند نياز نيست خود را به يكي از آن ميقات ها رسانده و احرام بندند، بلكه مي توانند هنگامي كه در كشتي در نزديكي خشكي بوده و به موازات يكي از ميقات ها قرار داشتند احرام بندند. 48- يعني آن كسي كه منزلش به مكه نزديك تر از نقطه ميقات هاي پنج گانه است، چنين شخصي نياز ندارد راه خود را دور كرده و به ميقات آيد و از آنجا احرام بندد، بلكه مي تواند در نقطه هم عرض يكي از ميقات ها احرام بندد. 49- شرمگاه. 50- يا نوره كه مخلوطي از آهك است و براي زدودن مو از آن استفاده مي شود. 51- پليدي. 52- لباس. 53- شكار. 54- راهنمايي. 55- بيرون آوردن مني را از خود از راه تخيّل و جز آن. 56- عطر. 57- رگ زدن. 58- احتياط. 59- فخر فروشي. 60- كلاه. 61- سر را در زير آب فرو بردن. 62- رنگ ها. 63- بيهوده. 64- بپوشاند. 65- پوشاننده. 66- دو شانه. 67- صداي بلند. 68- پدران. 69- مادران. 70- صحراهاي. 71- در نظر گرفتن خداوند. 72- وي ابوالقاسم جارالله، محمود بن عمر بن محمد زمخشري خوارزمي از مشاهير دانشمندان مسلمان است. كه از فنون مختلف و علوم چندي همچون زبان و ادبيات عرب، تفسير، شعر و جز اينها آگاه بود و سرآمد دانشمندان دوره خود به شمار مي رفته است. وي در خوارزم از ولايات ماوراء النهر در 27 رجب سال 467هـ به دنيا آمد و براي كسب علم و تحصيل به سفرهاي طولاني رفت و سال ها در مكه مجاورت گزيد و در آنجا تفسير مشهور خود به نام (كشاف) را نگاشت و از وي كتاب هاي فراواني برجاي مانده است. وي در سال 538 هـ در جرجانيه درگذشت. 73- انعام: 27