پس از رحلت پيامبر(ص) اقوام مختلف، چون: ايرانيان و مصريان و شاميان مسلمان شدند، قلمرو اسلام در خارج جزيره عربستان وسعت گرفت. ملل غير مسلمان دينها و رسوم و آداب قديم داشتند و عقايد اسلام را چنانكه در قرآن بود با رسوم و آداب ديرين خويش نميتوانستند تطبيق كنند از اين رو نظرها به سوي سنت جلب شد كه در سنت رسول ميدان بحث و تفسير و توجيه وسيعتر بود سنت هم آن چيزهايي بود كه از قول و فعل وتقرير پيامبر حكايت ميكرد مركز سنت در آغاز كار مدينه بود. بايد اهل حديث را كه فقط به گفتار پيامبر توجه داشتند از اهل سنت كه به گفتار و رفتار و عادات وي استناد ميكردند امتياز داد. تاريخ نشأت عنوان اهل سنت عنوان اهل سنت در دوران عباسي پديد آمد. در آن زمان مذهب اعتزال سامان يافته و هر كس كه در عقايد خويش به كتاب و سنت تكيه داشت اهل سنت ميگفتند. در صدر اسلام به همه كساني كه به كتاب و سنت اعتماد ميكردند و پيامبر را ديدار كردهبودند، عنوان صحابي دادهميشد. و آنان راكه پيامبر را نديدهبودند اتباع صحابه و طبقه دومشان اتباع اتباع نام يافت. از آن پس وقتي ابوالحسن اشعري و اتباع وي بر معتزله غلبه يافتند، بيشتر فرقههاي اسلامي منقرض شدند و جز شيعه و سني نماند واين دو عنوان تا عصر ما باقي است. مذهب اهل سنت دورانهاي مختلف داشت و ميان ايشان و معتزليان كشاكشها بودهاست. پيشوايان اهل سنت با عباسيان نيز تصادم داشتند. و به لوح و قلم و عرش و كرسي چنانكه ايزدتعالي گفتهاست، مقرند و ميگويند: قلم به هر چه بود رفتهاست و در آن هيچ كمان و نقصان نخواهد بود و قضا رواست، يك مبرم و ديگري مطلق. و نماز به جماعت حق بينند و در اوصاف ايزد تعالي از تشبيه و تعطيل دور باشند. به خلاف خليفه اول معتقد بودند و او را بر اصحاب، فرق نهند وسپس از او عمر ابن الخطاب را و پس از او عثمان بن عفان و پس از از علي بن ابيطالب و حبّ همه ايشان را در دل يكسان دارند. اين است اصول مذهب اهل سنت و جماعت.