محمد رحمانى در نوشتار پيش (فصلنامه شماره 5)، به تقسيمات حديث از جهات مختلف (از جمله، تقسيم حديث از جهت شمار راويان به خبر: متواتر، مستفيض و واحد) اشاره گرديد و خبر متواتر، به گونه مقارن و تطبيقى، نقد و بررسى شد. در اين نوبت به مباحث مربوط به «خبر واحد» به صورت مقارن و تطبيقى مى پردازيم.
يك. تعريف «خبر واحد» از نظر عالمان شيعى
صاحب نظران شيعه در دو علم درايه و اصول فقه، از «خبر واحد»، تعريفهاى گوناگونى كرده اند كه به مهمترين آنها اشاره مى كنيم:1ـ شهيد ثانى در تعريف خبر واحد مى نويسد:آحاد و هو ما لاينتهى الى المتواتر منه،أى عن الخبر، سواء كان الراوى واحدا أم أكثر؛1خبر آحاد، عبارت است از خبرى كه به حد متواتر نمى رسد؛ چه راوى آن يك نفر باشد و يا بيشتر.برخى از بزرگان (مانند علامه مامقانى) اين تعريف را پذيرفته اند و آن را به همين شكل در تأليفاتشان نقل كرده اند.22ـ آية اللّه شهيد صدر، در اين باره مى نويسد:ويراد به مطلق ما لايفيد العلم من الأخبار، سواء كان واحدا حقيقة أو أكثر؛3مقصود از خبر واحد، خبرى است كه مفيد علم نيست؛ چه در حقيقت واحد باشد يا نباشد.از جمله عالمانى كه اين تعريف را پذيرفته اند، هاشم معروف الحسنى است.43ـ صاحب معالم مى فرمايد:خبر الواحد هو ما لم يبلغ حدّ التواتر؛ سواء كثرت رواته أم قلّت و ليس شأنه افادة العلم بنفسه؛5خبر واحد، خبرى است كه به حدّ تواتر نرسد؛ چه راويانش زياد باشند يا كم و شأن آن به تنهايى حصول علم نباشد.4ـ علاّمه حلى در اين باره مى نويسد:خبر الواحد هو ما يفيد الظن و ان تعدد المخبر؛6خبر واحد، خبرى است كه افاده ظن مى كند؛ هر چند راويانش متعدد باشند.
نقد و بررسى
بى گمان، صاحبان اين تعريفها در مقام تعريف كامل منطقى ـ كه از جنس و فصل تشكيل شده باشد و جامع افراد و مانع اغيار باشد (حدّ تام) ـ نبوده اند؛ بلكه فقط در مقام شرح و بيان ويژگى هاى آن ـ تا حدى كه مفهوم خبر را بنمايد ـ بوده اند؛ از اين رو، جايى براى نقد و ايراد باقى نمى ماند؛ وليكن جهت روشنتر شدن مطلب، يادآورى نكاتى، شايسته و ضرورى است:1. در نوبت قبل (فصلنامه شماره 5)، چند ويژگى براى خبر متواتر، مورد تأكيد واقع شد، از جمله: زيادى شمار راويان در حدّى كه اتفاق بر دروغگويى به طور عادى امكان نداشته باشد و نيز حصول علم از آن؛ و از آنجا كه «خبر واحد»، قسيم «خبر متواتر» است، بايد به گونه اى تعريف گردد كه عنوان قسيم بودن، حفظ شود. و اين در صورتى است كه در تعريف خبر واحد، ويژگى هاى خبر متواتر ـ كه به منزله فصل آن است ـ نفى گردد.2. در تعريف اول، به نفى ويژگى اول خبر متواتر، توجه شده است؛ يعنى خبرى كه شمار راويانش به حدّى نرسد كه اتفاق آنان بر كذب ممكن نباشد؛ وليكن از نفى ويژگى دوم (يعنى حصول علم) غفلت شده است.در تعريف دوم، تنها ويژگى بعدى خبر متواتر (يعنى حصول علم) نفى شده است و توجهى به نفى ويژگى اول نشده است؛ بلكه تصريح شده است كه «هر چند شمار راويان زياد باشد». اين جمله، اطلاق دارد و مواردى را كه شمار راويان در حدى است كه اتفاق بر دروغ گويى به طور عادى ممكن نيست، در بر مى گيرد.در تعريف چهارم نيز از يك سو، همانند تعريف دوم، ويژگى اول خبر متواتر نفى شده است و از سوى ديگر، شامل خبر واحد همراه با قرائن ـ كه موجب حصول علم است ـ نمى شود. اين در حالى است كه مشهور، بلكه نزديك به اتفاق صاحب نظران، خبر واحد محفوف (همراه) به قرائن را از اقسام خبر واحد شمرده اند.اما تعريف سوم، هم ويژگى اوّل و هم ويژگى دوم خبر متواتر را نفى كرده است. از اين رو نسبت به تعريفهاى ديگر، از كمال بيشترى برخوردار است.3. نتيجه ويژه اين بحث عبارت است از اينكه: بر اساس تعريف اوّل، اگر شمار راويان خبر در حدى باشد كه توافق آنها بر كذب به طور عادى ناممكن باشد و خبر، مفيد علم نباشد، مصداق خبر واحد نيست؛ در صورتى كه چنين خبرى براساس تعريف دوم، مصداق خبر واحد است.از سوى ديگر، خبر محفوف به قرائن ـ كه موجب حصول علم مى باشد ـ براساس تعريف دوم و چهارم، مصداق خبر واحد نيست؛ ولى طبق تعريف اوّل، داخل در خبر واحد است.البته، ممكن است گفته شود كه شهيد صدر، در مقام تعريف خبر واحدى كه در علم اصول از حجيت و عدم حجيت آن بحث مى شود، بوده است، نه در مقام تعريف خبر واحدى كه قسيم خبر متواتر است؛ در اين صورت اشكال «جامع افراد و مانع اغيار نبودن» بر تعريف وارد نخواهد شد.
دو. تعريف خبر واحد از نظر عالمان سنى
عالمان سنى در اين بحث، با عالمان شيعى، در نحوه تقسيم خبر، اختلاف دارند؛ زيرا همان گونه كه پيش از اين گذشت، صاحب نظران شيعه خبر را به متواتر و واحد، تقسيم كرده اند. آنگاه، خبر واحد به صحيح، حسن، ضعيف (و تقسيمات ديگر) منقسم مى گردد. بنابراين، خبر واحد، قسيم خبر متواتر است. از اين رو، در برابر خبر متواتر، بايد خبر واحد تعريف گردد؛ بر خلاف روش اهل سنّت كه خبر را در ابتدا به صحيح، حسن و ضعيف، تقسيم مى كنند.دكتر صبحى صالح در مقام تقسيم خبر، در ابتدا نظر خودش را نسبت به تقسيم طبيعى و صحيح، بيان مى كند و حديث را به دو دسته مقبول و مردود، تقسيم مى نمايد. حديث مقبول را صحيح و حديث مردود را ضعيف مى نامد. سپس مى نويسد:لكن المحدّثين اصطلحوا على تقسيم ثلاثى للحديث، آثروه على التقسيم الثنائى السابق؛7محدّثان، تقسيم سه گانه اى براى حديث وضع كرده اند و آن را بر تقسيم دو گانه، ترجيح داده اند. همو در مقام بيان تقسيم حديث صحيح، مى نويسد:و كما يوصف الصحيح بأنّه مسند و متصل، يوصف بأنّه متواتر أو آحادى؛8