جمع بندى - بحث های مقارن در علم الحدیث (3) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بحث های مقارن در علم الحدیث (3) - نسخه متنی

محمد رحمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نقد و بررسى

همان گونه كه محقق اصفهانى (صاحب «الفصول الغروية») فرموده است، مرادف بودن اصطلاح مستفيض با اصطلاح متواتر، يا اعم بودن آن، معروف نيست؛ بلكه نادرست است. شاهد بر اين مدعا، مقابله اى است كه ميان خبر متواتر و خبر مستفيض در كلام صاحب نظران آمده است. اگر ميان اين دو عنوان، ترادف و يا عموم و خصوص مطلق باشد، تقابل وجهى ندارد.

شش. تعريف «مستفيض» از نگاه اهل سنّت

اهل سنت، در تعريف حديث مستفيض، اختلاف كرده اند. برخى آن را مساوى با حديث مشهور دانسته و برخى ديگر، ميان اين دو، تفاوت قائل شده اند. اينان نيز بر دو باورند: بعضى حديث مستفيض را فراگيرتر از مشهور مى دانند و برخى ديگر بر عكس. دكتر عتر در اين باره مى نويسد:

و[المستفيض] هو الحديث المشهور عند جماعة من العلماء… وأصحاب هذا الرأى اختلفوا فى التفرقه بينهما؛ فمنهم من قال المشهور أعم من المستفيض… ومنهم من عكس فجعل المستفيض أعم من المشهور و قيل انه ما تلقته الأمّة بالقبول فى غير اعتبار عدد؛29

حديث مستفيض، نزد عده اى از علما، همان حديث مشهور است. صاحبان اين باور، در فرق ميان اين دو، اختلاف كرده اند. برخى حديث مشهور را فراگيرتر از حديث مستفيض دانسته اند و برخى ديگر بر عكس، حديث مستفيض را فراگيرتر دانسته اند. گفته شده است كه حديث مستفيض، عبارت است از آنچه كه امّت آن را تلقى به قبول كند، بدون اعتبار عدد خاصى در روات.

دكتر صبحى صالح، پس از تقسيم حديث به عزيز، مشهور و مستفيض، مى نويسد:

وان روته عنه الجماعة وكان فى ابتدائه و انتهائه سواء، سمّى مستفيضا؛30

چنانچه گروهى حديث را از شيخ، نقل كنند و نقلها در آغاز و پايان يكسان باشد، مستفيض ناميده مى شود.

همو در چند صفحه پس از تعريف، اين بحث را مطرح مى كند كه «رابطه ميان حديث مشهور و مستفيض چيست؟» و در پاسخ اين پرسش، پس از نقل نظر برخى از صاحب نظران (مبنى بر ترادف اين دو) مى نويسد:

لكن الأصح التفرقه بينهما بأن المستفيض يكون فى ابتدائه وانتهائه سواء؛ والمشهور أعم من ذلك؛ و منهم من غاير بينهما على كيفية أخرى؛31

صحيح تر، تفاوت ميان حديث مشهور و مستفيض است؛ زيرا مستفيض در آغاز و پايان مساوى است ولى مشهور، اعم است از اين. برخى نيز تفاوت ميان اين دو را به گونه ديگر بيان كرده اند.

جمع بندى

از آنچه گذشت، روشن مى گردد كه در چند جهت، ميان عالمان شيعى و سنّى، نسبت به خبر مستفيض، اختلاف نظر وجود دارد. از جمله، در تحقق اين عنوان از نظر عالمان شيعى، تعدد راويان شرط است؛ بر خلاف برخى تعاريف اهل سنّت كه خبر مورد قبول امّت را مستفيض مى دانند؛ هرچند راويان آن در تمام طبقات متعدد نباشد.

و از سوى ديگر، درباره رابطه مستفيض و مشهور، هم در آراى شيعه و هم در آراى اهل سنّت، اختلاف وجود دارد.

هفت. اصطلاح «غريب»

يكى ديگر از اصطلاحات مربوط به خبر واحد (به لحاظ تقسيم آن از جهت شمار راويان)، عنوان «غريب» است. در اين بخش، برخى از مباحث آن بررسى مى شود:

الف ـ تعريف «غريب»

شيخ بهايى پس از تقسيم خبر واحد به مستفيض و غريب، در مقام تعريف آن مى نويسد:

غريب ان انفرد به راو واحد، فى أى موضع وقع التفرد به فى السند، وان تعدّدت الطرق اليه أو منه؛32

اگر راوى خبر در يك طبقه، يك نفر باشد ـ فرقى نمى كند؛ در هر طبقه اى كه باشد ـ «خبر غريب» ناميده مى شود؛ هرچند راههاى منتهى به آن فرد و يا [راويان] از آن فرد، زياد باشند.

همو در «الوجيزة» در مقام تعريف خبر غريب، مى نويسد:

أو انفرد به واحد فى أحدها فغريب؛33

اگر راوى خبر در يك طبقه، يك نفر باشد، خبر غريب نام دارد.

آية اللّه مامقانى در اين باره مى نويسد:

وهو، على ما صرّح به جمع، هو الخبر الذى انفرد بروايته الطبقات جميعا أو بعضها واحد فى أى موضع من السند وقع التفرد به، أوّله كان أو وسطه أو آخره، وان تعددت الرواة فى سائر طبقات السند؛

تعريف خبر غريب، براساس تصريح بعضى، عبارت است از خبرى كه در تمام طبقات و يا بعضى از طبقات، يك نفر روايت كند؛ چه در طبقه اول، چه وسط و چه آخر باشد؛ هرچند راويان در ديگر طبقات سند، زياد باشند.

علامه ميرداماد، حديث غريب را اين چنين تعريف مى كند:

الرواية التى يرويها راو واحد فى الطبقة الأولى، واثنان فى الطبقات اللاحقة؛34

حديث غريب، عبارت است از روايتى كه راوى واحد در طبقه اول و دو راوى در طبقات بعدى، آن را روايت كنند.

از مجموع اين تعريفها روشن مى گردد كه شرط تحقق عنوان غريب، عبارت است از اينكه در يكى از طبقات، راوى آن، يك نفر باشد؛ برخلاف مستفيض كه بايد در تمام طبقات، راويان آن، كمتر از دو نفر نباشند.

پس از روشن شدن تعريف خبر غريب، بايد درباره مباحثى كه مربوط بدان است، تحقيق گردد. از جمله اين مباحث، تقسيمات آن است:

ب ـ فرد مطلق و فرد نسبى

يكى از تقسيمات غريب، عبارت است از تقسيم آن به فرد مطلق و فرد نسبى. شيخ بهايى پس از تعريف آن مى نويسد:

ثم ان كان الانفراد فى أصل سنده، فهو الفرد المطلق، والا فالفرد النسبى؛35

اگر انفراد در حديث غريب، در اصل سند باشد، فرد مطلق ناميده مى شود والا فرد نسبى نام دارد.

وى در جاى ديگر كتاب، در مقام تقسيم حديث منفرد مى نويسد:

وهو قسمان، لانّه امّا أن ينفرد به [رواية] عن جميع الرواة، وهو الانفراد المطلق، وألحقه بعضهم بالشاذ وسيأتى أنه يخالفه أو ينفرد به بالنسبة الى جهة، وهو النسبى، كتفرد أهل بلد معين كمكة والبصرة والكوفة أو تفرد واحد من أهلها به؛36

حديث مفرد، دو قسم است؛ زيرا يا همه راويان فرد، از اين چنين حديثى، مفرد مطلق است( برخى آن را به حديث شاذ ملحق كرده اند، وليكن پس از آن خواهد آمد كه فرد مطلق، با شاذ مخالف است) و يا اينكه راوى، نسبت به جهتى، فرد است. اين، مفرد نسبى نام دارد، مانند اينكه اهل شهر مخصوصى مثل مكه و بصره و كوفه و يا يك نفر از اين اهالى، آن را نقل كند.

آية اللّه مامقانى نيز همين عبارت شيخ بهايى را آورده و آن را پذيرفته است.

ج ـ غريب در سند، متن و يا هر دو

حديث غريب، گاهى از جهت سند، گاهى از جهت متن و گاهى از هر دو جهت، غريب است. در اين بخش، به اختصار، تعريف هر يك را از كتاب «مقباس الهدايه» نقل مى كنيم:

فالأول، ما تفرد بروايته واحد عن مثله و هكذا الى آخر السند، مع كون المتن معروفا؛ والثانى، ما تفرد واحد برواية متنه ثم يرويه عنه أو عن واحد آخر، يرويه عنه جماعة كثير، فيشتهر نقله عن المنفرد وقد يعبر عنه للتمييز بالغريب المشهور، لاتصافه بالغرابة فى طرفه الأول وبالشهرة فى طرفه الآخر؛38

غريب از جهت سند، عبارت است از حديثى كه راوى آن، يك نفر باشد كه از همانند خودش روايت كند، تا آخر سند؛ در حالى كه متن آن معروف است.حديث غريب از حيث متن، عبارت است از حديثى كه متن آن را يك نفر نقل كرده است؛ سپس گروهى آن را از آن شخص و يا از شخص ديگرى ـ كه آن را نقل كرده ـ روايت مى كنند؛ در نتيجه، نقل از يك نفر، شهرت پيدا مى كند؛ و حديث غريب را گاهى غريب مشهور مى نامند به اين دليل كه در طرف اول، غريب است و در طرف آخر، مشتهر شده است.

وأمّا الثالث، فهو ما كان راويه فى جميع المراتب واحدا، مع اشتهار متنه عن جماعة؛39

قسم سوم (غريب از حيث متن و سند)، عبارت است از روايتى كه راوى آن در تمام طبقات ـ با اشتهار متن آن از گروهى ـ واحد باشد.

و به هنگام كاربرد مطلق غريب،اين نوع اخير اي حديث غريب مقصود است.

/ 7