بیشترلیست موضوعات بحثهاى مقارن در علم الحديث(3) خبر واحد يك. تعريف «خبر واحد» از نظر عالمان شيعى نقد و بررسى دو. تعريف خبر واحد از نظر عالمان سنى سه. اقسام «خبر واحد» چهار. تقسم «خبر واحد» از نگاه اهل سنّت الف ـ مفهوم «مستفيض» در لغت نقد و بررسى ب ـ تعريف «مستفيض» در اصطلاح دانش درايه ج ـ رابطه «مستفيض» و «مشهور» جمع بندى الف ـ تعريف «غريب» ب ـ فرد مطلق و فرد نسبى ج ـ غريب در سند، متن و يا هر دو د ـ غريب از نظر لفظ جمع بندى الف ـ تعريف حديث غريب ب ـ اقسام حديث غريب ج ـ غريب از نظر متن و سند توضیحاتافزودن یادداشت جدید
همان گونه كه حديث صحيح، به مسند و متصل توصيف مى گردد، به متواتر و آحاد نيز توصيف مى شود.ملاحظه مى گردد كه در اين تقسيم بندى، حديث آحادى، قسمى از«حديث صحيح» و حديث صحيح، مقسم آن قرار گرفته است؛ بر خلاف تقسيم بندى صاحب نظران شيعه كه در آن، خبر صحيح، قسمى از «خبر واحد» شناخته شده و خبر واحد، مقسم قرار گرفته است.از آنجا كه صاحب نظران اهل سنّت، بيشتر در ارتباط با عنوان حديث سخن گفته و كمتر از خبر واحد، بحث كرده اند، مقايسه و مقارنه كامل در اين بحث ناممكن خواهد بود؛ ليكن در حد زيادى، تعريف حديث، نمايانگر تعريف خبر است؛ زيرا بيشتر صاحب نظران اهل سنت، «حديث» را از نظر لغت، حقيقتى در معناى «خبر» دانسته اند. دكتر نور الدين عتر در اين باره مى نويسد:والحديث لغة ضد القديم و يستعمل فى اللغة أيضا، حقيقة فى الخبر. قال فى القاموس: الحديث، الجديد والخبر؛9حديث در لغت، ضد قديم است و استعمال لغوى آن نيز حقيقتا در معناى «خبر» مى باشد. در «قاموس» آمده: حديث يعنى جديد و يعنى خبر.پس از روشن شدن اين نكته، برخى از تعاريف دانشيان اهل سنت را از حديث، مورد نقد و بررسى قرار مى دهيم، شارح «صحيح بخارى»، شيخ الاسلام ابن حجر، مى نويسد:المراد بالحديث فى عرف الشرع، ما أضيف الى النبى(ص)؛10مقصود از حديث در عرف شرع عبارت است از چيزى (كلامى) كه به رسول اللّه(ص) نسبت داده شود.دكتر نورالدين عتر در مقام تعريف حديث، به نقل از حديث شناسان مى نويسد:وفى اصطلاح علماء الاسلام، ما أضيف الى النبى ـ صلى اللّه عليه وسلم ـ من قول أو فعل أو تقرير أو وصف خلقى أو خلقى؛11در اصطلاح علماى اسلام، حديث، عبارت است از گفتار، افعال، تقرير (امضاى عملى) و يا صفت مربوط به جسم و يا اخلاق كه به رسول اللّه ـ صلى اللّه عليه وسلم ـ نسبت داده شود.وى بر اين تعريف، اشكال مى كند و مى گويد: تعريف فوق، خبر موقوف (خبرى كه از اصحاب رسول اللّه ـ ص ـ نقل شود) و خبر مقطوع (خبرى كه از تابعين رسول اللّه ـ ص ـ نقل شده است) را فرا نمى گيرد؛ در حالى كه بيشتر اهل نظر، خبر مقطوع و خبر موقوف را مصداق حديث مى شمارند. از اين رو، تعريف ذيل را براى حديث، ارائه مى كند:ما أضيف الى النبى ـ صلى اللّه عليه وسلم ـ من قول أو فعل أو تقرير أو وصف خلقى أو خلقى، أو أضيف الى الصحابى أو التابعى؛12حديث، عبارت است از گفتار، افعال، تقرير و يا وصف مربوط به جسم يا اخلاق كه به رسول اللّه(ص) يا يكى از اصحاب يا تابعين، نسبت داده شود.همان گونه كه ملاحظه مى گردد، دكتر عتر، بر اين تعريف، جمله «أو أضيف الى الصحابى أو التابعى» را افزوده است تا اشكال عدم جامعيت را دفع كند.نقد و بررسىهمان گونه كه در آغاز اين بخش گفته شد، بزرگان اهل سنّت، بحثى تحت عنوان «خبر واحد» ندارند؛ زيرا آنان خبر را به «متواتر» و «واحد» تقسيم نمى كنند تا خبر واحد، قسيم خبر متواتر باشد و در نتيجه، نياز به تعريف داشته باشد؛ بلكه آنان از ابتدا حديث را به صحيح، حسن و ضعيف تقسيم كرده اند.صرف نظر از اين نكته، ميان تعريف بزرگان شيعى و سنى، اختلاف ماهوى وجود دارد؛ زيرا از نظر عالمان شيعى، خبر (حديث)، افزون بر آنچه كه بيانگر قول، فعل، تقرير و يا وصفى از اوصاف رسول خداست، شامل آنچه كه بيانگر قول، فعل، تقرير و وصفى از اوصاف يكى از معصومان ديگر است، نيز مى شود؛ اما براساس تعريف اول و دوم اهل سنت، حديث (خبر)، اختصاص به قول، فعل، تقرير و اوصاف رسول خدا دارد و بر اساس تعريف دوم ـ هر چند با اضافه كردن كلمه صحابى و تابعى، اين اشكال تا حدى بر طرف مى گردد؛ زيرا برخى از ائمه(ع) براساس تعريفى مشهور از صحابى و تابعى، مصداق اين دو عنوان اند ـ؛13ليكن، نسبت به بعضى ديگر از ائمه(ع) اشكال، همچنان باقى است.از سوى ديگر، حجيت و ارزش قول امامان معصوم(ع) از آن جهت است كه آنان در نظر شيعه، همانند رسول خدا(ص) معصوم اند و از طرف خداوند، براى سرپرستى جامعه و بيان احكام الهى، منصوب شده اند.اين بحث، عمق و دامنه بيشترى دارد كه خارج از قلمرو اين نوشته است.
سه. اقسام «خبر واحد»
پس از اينكه روشن شد كه «خبر آحاد (واحد) عبارت است از خبرى كه متواتر نباشد»، شايسته است تقسيماتى كه درباره آن انجام گرفته، يكايك، مورد نقد و بررسى قرار گيرد. پيش از اين گفته شد كه خبر از جهات گوناگون تقسيم مى گردد. از جمله به لحاظ شمار راويان، به متواتر و آحاد تقسيم مى شود (كه بحث آن گذشت). خبر آحاد نيز به لحاظ شمار راويان، به اقسامى منقسم مى گردد.شهيد ثانى، در پى تقسيم خبر به متواتر و واحد و تعريف خبر واحد، در مقام بيان اقسام آن مى فرمايد:ثم هو، أى خبر الواحد، مستفيض… وغريب… و غيرهما؛14خبر واحد (اقسامى دارد از جمله) عبارت است از مستفيض و غريب و غير آن دو.در همين ارتباط، محقق مامقانى، پس از تعريف خبر واحد مى فرمايد:وله أقسام ولكل قسم اسم برأسه، فمن تلك الأسماء: المحفوف بالقرائن القطعية… ومنها المستفيض… ومنها الغريب… ومنها العزيز؛15براى خبر واحد، اقسامى است و هر قسمى، اسمى جداگانه دارد. از جمله اين اسمها عبارت اند از: مستفيض، غريب و عزيز.صاحب نظران ديگر شيعى نيز اين تقسيم را پذيرفته اند كه نقل عبارات آنها به طول مى انجامد.
چهار. تقسم «خبر واحد» از نگاه اهل سنّت
صاحب نظران اهل سنّت نيز خبر را به مستفيض، غريب و عزيز تقسيم كرده اند. دكتر صبحى صالح پس از اينكه حديث را به صحيح، حسن و ضعيف تقسيم مى كند، مى نويسد:وكما يوصف الصحيح بأنه مسند و متصل، يوصف بأنه متواتر أو آحادى؛ و يجوز وصفه بأنه غريب أو مشهور؛16همان گونه كه حديث صحيح به مسند و متصل توصيف مى شود، به متواتر و آحادى نيز توصيف مى شود و نيز جايز است توصيف آن به غريب و مشهور.دكتر نورالدين عتر در فصل دوم در مقام بيان انواع حديث از جهت تعدد روات مى نويسد:وفيه هذه الأنواع: المتواتر، المشهور، المستفيض، العزيز، التابع، الشاهد؛17حديث از جهت تعدد روات، مشتمل است بر اين انواع: متواتر، مشهور، مستفيض، عزيز، تابع و شاهد.ملاحظه مى شود كه عنوان مستفيض، غريب و عزيز، در كلمات صاحب نظران اهل سنّت هم به كار رفته است؛ با اين تفاوت كه برخى از آنان، حديث صحيح را مقسم اين اقسام دانسته اند؛ بر خلاف دانشوران شيعه كه خبر واحد را (به لحاظ شمار راويان) مقسم اين اقسام مى دانند؛ البته ممكن است هر يك از اين عناوين با عنوان صحيح، حسن و ضعيف جمع گردد. در هر صورت، اين نوشته درمقام بررسى اجمالى برخى از احكام هر يك از اين عناوين است.پنج. اصطلاح «مستفيض»پس از روشن شدن جايگاه عنوان «مستفيض» در ميان تقسيمات «خبر»، نوبت به شناسايى آن و احكام آن مى رسد. از اين رو، پيش از هر بحثى، بايسته است كه مفهوم مستفيض از نظر اهل لغت بررسى گردد.