8. عدم نقض اجماع با وجود بدل براى برخى از اصحاب اجماع - نگاهی به مبانی مجلسی اول در حدیث و رجال نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به مبانی مجلسی اول در حدیث و رجال - نسخه متنی

محمدرضا جدیدی نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

8. عدم نقض اجماع با وجود بدل براى برخى از اصحاب اجماع

مى دانيم كه مرحوم كشى بعد از ذكر تعدادى از اصحاب اجماع كه از اصحاب امام باقر و امام صادق (ع) بوده اند، براى يك تن از آنان، يعنى ابو بصير اَسدى بدل ذكر كرده و گفته است كه برخى به جاى وى از ابوبصير مرادى (ليث بن بخترى) نام برده اند. [26] و نيز وى بعد از ذكر آن تعداد از اصحاب اجماع كه از اصحاب امام كاظم و امام رضا(ع) هستند، براى حسن بن محبوب كه از عده مزبور است ـ بدل ذكر كرده و گفته است كه برخى از اصحاب به جاى وى از حسن بن على بن فضّال و فضالة بن ايوب نام برده اند. [27]
مرحوم مجلسى گفته اند ذكر بدل، ناقض اجماع بر صحت روايات مبدل منه نيست؛ زيرا در اين هنگام، دو اجماع وجود دارد و منافاتى هم بين اين دو وجود ندارد؛
به اين معنا كه عده اى اجماع را در عصرى بر شش نفر نقل كرده اند و عده اى ديگر آن را بر شش نفر ديگر نقل كرده اند؛ با تبديل يك يا دو نفر از شش نفر اول به راويانى ديگر. همچنين شرط نشده كه اصحاب اجماع در هر گروه بايد شش نفر باشند، [پس اگر بيشتر هم باشند اشكالى ندارد]. [28]

9. اثر تكرار خبر در اصول از جهت صحت

مرحوم مجلسى بعد از نقل خبرى از كتاب الكافى ـ که بر جواز غسل و وضو با آب گلاب دلالت دارد مى گويد كه مرحوم شيخ گفته است: اين خبر، اگرچه در كتب و اصول تكرار شده است، ليكن بسيار شاذ است و همانا اصل آن از يونس، از ابى الحسن(ع) است. سپس مى گويد كه مراد مرحوم شيخ از شاذ بودن خبر مزبور با وجود تكرار آن در اصول، شاذ بودن از جهت عمل است؛ زيرا تكرار خبر در اصول [از ديدگاه مرحوم شيخ] زمانى مفيد واقع مى شود كه راوى اش متعدد باشد ،[درحالى كه راوى خبر مزبور از ابوالحسن(ع) تنها يونس است]؛ ليكن ظاهراً تعدد راوى لازم نباشد و تكرار خبر در اصول براى صحيح دانستن آن كافى باشد. [29]

10. جبران ضعف سند با عمل اصحاب

مرحوم مجلسى، مانند بسيارى ديگر از علما معتقد است كه اگر مشهور قدما به حديثى كه از جهت سند ضعيف مى باشد، عمل كرده و مطابق مضمون آن فتوا داده باشند، آن حديث حجت بوده و ضعف سند آن به وسيله عمل اصحاب جبران مى گردد. ايشان اين مطلب را در موارد متعددى بعد از نقل خبرى ضعيف در كتاب روضة المتقين مورد توجه قرار داده و به آن تصريح كرده اند. [30]

11. صحّت مرسلات اصحاب جليل القدر ائمه(ع)

مرحوم مجلسى بعد از نقل خبرى كه در سند آن محمد بن اسماعيل بن بزيع با تعبير «عن بعض أصحابنا» از راوى ما بعد خود نقل روايت كرده است، مى گويد كه محمد بن اسماعيل از ثقات و صالحان طايفه اماميه است و در شأن وى اَخبارى روايت شده كه بر جلالت و علوّ منزلت نامبرده دلالت دارند بنابراين، ارسال روايت از جانب وى ضررى براى سند حديث محسوب نمى شود؛ زيرا شيوه بزرگان اصحاب ائمه(ع) نقل خبر از ثقات بوده است و از غير ثقات نقل خبر نمى كرده اند. [31]

مبحث دوم. شيوه علما در «تضعيف راويان و اَخبار» و آراى مجلسى

1. جرح راوى به خاطر نقل خوارق عادات از ائمه(ع)
تفصيل عنوان فوق را در ذيل عنوان بعدى پى گيرى كنيد.

2. عدم پذيرش تضعيفات بدون ذكر سبب
الف. مرحوم مجلسى در شرح حال جعفر بن محمد بن مالك مى گويد كه مرحوم شيخ در كتاب رجالش، در مورد وى گفته است:

كوفى، ثقة، ويضعفه قوم، روى في مولد القائم(ع) أعاجيب، لم يرو عنهم(ع). [32]
سپس مى افزايد كه مرحوم شيخ در كتاب الغيبة از وى روايت بسيارى نقل كرده است و نيز مرحوم صدوق در كتابهايش، بخصوص در اكمال الدين و تمام النعمة عجايب مزبور را ذكر كرده است. بى شك، تمام امور قائم(ع) عجيب است؛ بلكه معجزات انبياء ـصلوات اللّه عليهم ـ تمامشان از عجايب است. تعجبى ندارد كه ابن غضايرى به جرح راويانى همچو وى اقدام كرده است،
ولى قول مرحوم شيخ تعجب برانگيز است؛ ليكن ظاهراً وى عبارت «روى في مولد القائم(ع) أعاجيب» را براى وجه تضعيف قومِ تضعيف كننده ذكر كرده است، نه در مقام ذمّ جعفر بن محمد.

نجاشى گفته است:

سمعت من قال: كان فاسد المذهب و الرواية، و لا أدرى كيف روى عنه شيخنا النبيل الثقة أبو على بن همام. [33]
از نجاشى با شناختى كه از بزرگان و روايت آنان از جعفر بن محمد دارد، عجيب است كه قول جاهلِ مجهولى را در قدح وى پذيرفته باشد. ظاهراً تمام اين قدحها از قول ابن غضايرى نشأت مى گيرد، چنانكه نجاشى به صراحت گفته است:

كان ضعيفاً في الحديث، قال احمد بن الحسين: كان يضع الحديث وضعاً. [34]
بنگريد كه چگونه به خاطر نقل روايتهاى عجيب به نامبرده نسبت جعل حديث داده شده، درحالى كه وى فقط راوى آنها نبوده است و عده اى از ثقات نيز آن عجايب را روايت كرده اند.

از عجايبى كه عده اى آن را از حكيمه دختر امام جواد(ع) روايت كرده اند، حضور وى در وقت ولادت قائم(ع) و ديدن معجزات در آن وقت است. نيز ظاهر شدن پرنده اى كه ابو محمد(ع) حضرت قائم(ع) را به آن پرنده سپردند و آن پرنده حضرت را با خود برده و در هر چهل روز يك مرتبه آن حضرت را باز مى گردانده است.

اين روايت عجيب را جماعت زيادى از حكيمه ـ رضى اللّه تعالى عنها ـ روايت كرده اند. آيا اين داستان، عجيب است يا وجود حضرت قائم بعد از هفتصد سال؟ و البته هيچ يك از اين امور با توجه به قدرت خداوند متعال عجيب نيست، و چون ما (مجلسى) ديده ايم
كه علماى رجالى برخى از اصحاب را به خاطر امورى حقير و يا در بسيارى از موارد به خاطر نقل معجزات از ائمه(ع) تضعيف كرده اند، به صحت قول آنان بدون ذكر سبب قدح، اطمينان پيدا نمى كنيم، چنانكه عده اى ديگر نيز گفته اند كه جارح بايد سبب جرح را ذكر كند؛ زيرا در اسباب جرح و اينكه چه چيزى موجب جرح است، اختلاف آرا وجود دارد. [35]

/ 8