مالكيت و زراعت زمين ها - جامعه شیعه در مدینه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جامعه شیعه در مدینه - نسخه متنی

ورند انده؛ مترجم: رسول جعفریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید






















مالكيت و زراعت زمين ها

باغ هاى نخل در زمان ملاقات وى در مالكيت آغاوات يا خدّام حرم بوده است; يعنى خواجه هايى كه در مسجد پيامبر

(صلى الله عليه وآله)

انجام وظيفه مى كردند.(18) نويسندگان

ديگر، اشراف حسنى و حسينى و همچنين سنيان مدنى سرشناس را به عنوان صاحبان باغ هاى نخل معرفى مى كنند.



به علاوه، بسيارى از اين املاك، در مالكيت رهبران قبيله اى بود;به گفته

Higarth

طايفه بنوعمر از طوايف قبيله حرب مالك بسيارى از باغ هاى اطراف مدينه بودند; در حالى كه بنوعلى ـ كه

Higarth

آنان را يك گروه طغيانگر شيعه ناميده ـ از طايفه عوف (از قبيله حرب) در زمين هاى اطراف قبا، در دشت هاى عوالى كشاورزى مى كردند.(19) وى مى افزايد كه قبيله حرب

تقريباً تمامى مناطق نزديك به مدينه را در اختيار داشتند. به نوشته وى طايفه بنو على بيش از ديگران در داخل و نزديك شهر بودند; جايى كه منبع دائمى مشكلات و دردسر ساز براى ترك ها و منشأ بى نظمى ميان شهروندان شناخته مى شد.



مناطق به وسيله كشاورزان اجير و خدمتكاران آنان كشت مى شد. اگر ادعاى

Higarth

در اين كه قبيله حرب، مالك بيشتر باغات خرماى اطراف مدينه بوده است، دست باشد، ما از اين حقيقت مى توانيم اين نكته را دريابيم كه روابط حرب با نخاوله مدينه، عوالى و ديگر روستاهاى اين منطقه، آنچنان كه سيد محسن امين نيز گزارش كرده،(20) تا حدى بر پايه منافع

اقتصادى استوار بوده است.



با اين همه، به نظر مى رسد كه گفته هاى

Higarth

نياز به مقدارى جرح و تعديل دارد. طبق گفته بوركهارت، بعضى از باغ ها و زمين هاى كاملا نزديك (چسبيده) به مدينه، در حقيقت جزو دارايى هاى بزرگان مدينه بوده و يا مدت زمان زيادى بود كه وقف شده بود تا به وسيله متوليان شهرى، مانند افراد برجسته اى چونان علما و خدّام حرم اداره گردد. اين وضعيت ممكن است تا حدودى در فاصله ميان سال 1815 ـ سال بازديد بوركهارت ـ و زمانى كه

Higarth

اين گزارش را نوشته است، تغيير كرده باشد; ولى بسيار محتمل است كه توصيف سياح سوئيسى; يعنى بوركهارت تا يك قرن بعد نيز معتبر بوده باشد. متن مربوط در آثار بوركهارت به صورت زير است:



بسيارى از باغ ها و كشت زارها به مردم شهر تعلق دارد و اعرابى كه در آنها زراعت مى كنند ( كه نواخله ناميده مى شوند) بيشتر (و فقط ) كشاورز هستند. مالكيت باغ ها به يكى از صورت هاى ملك يا وقف است; اولى هنگامى كه به شخص خاصى تعلق داشته باشد; دومى هنگامى كه به يك مسجد و مدرسه ها يا مؤسسات مذهبى تعلق داشته باشند كه از سوى آنها، با اجاره هاى بسيار طولانى، به وسيله خود مردم مدينه كشت مى شوند، و آنان براى مدت هاى كوتاه ترى آنها را به كشاورزان مى دهند.»



توصيف بوركهارت تا حد زيادى براى زمين هاى كشاورزى در بيرون مدينه درست و به ميزان كمترى براى عوالى; يعنى مناطق جنوبى تر كه همان قلمرو حرب باشد، صادق است.



به هر روى، در منابع متعدد، حتى باغ ها و خانه هاى اين منطقه، به عنوان دارايى هاى مدنى ها ذكر شده است. در اين موارد مى توانيم فرض كنيم كه دست كم برخى از اين افراد، كسانى از شرفاى مدينه بودند كه به عنوان شيعيانِ در تقيه، روابط خاصى با رؤساى قبايل حرب به طور كلى و با شيعيان بنو على به خصوص داشتند.



از سوى ديگر، آنان قادر به استفاده كامل از همه دارايى هايى خود نبودند. على بن موسى، از شخصى با نام شاهين بن محسن حسينى شدقمى به عنوان مالك اصلى يك چاه و باغ در حوالى سال 1885 ياد كرده است. همچنين يك زائر ايرانى در همين زمان، در باره يك باغ نخل دلپذير در نزديكى مسجد فضيخ سخن مى گويد كه در مالكيت يكى از شرفاى شيعه از سادات حسنى بوده است.(21) با

اين حال، بخش اعظم زمين هاى كشاورزى اين ناحيه، تحت سلطه مستقيم يا غير مستقيم حرب قرار داشته است.



/ 6