پى نوشت ها
1 . سفرنامه ابن جبير، ص121 ترجمه پرويز اتابكى، انتشارات آستان قدس رضوى، چاپ الو، 13702 . مُحَقّق : از اقلام ستّه يا خطوط شش گانه عربى و نزديك ترين خط در بين اقلام ستّه به كوفى است. امروزه استعمال آن معمول نيست و جاى خود را به خط ثلث داده است.
محقق، خطّى رفيع (بلند قامت) و كشيده است. داراى حدود چهار دانك سطح و دو دانك دورم، بر خلاف نستعليق است. تزيينات حروف در آن كمتر از ثلث است. اغلب در زير كلمه ها، تزيين حروف نمى آيد، چون اغلب حروف از عرض كشيده و داراى سطح بيشترى هستند.
(مجموعه دروس تخصّصى كنكور هنر، به كوشش محمد حسن اثباتى ـ حسين محسنى، انتشارات مارليك، چاپ پنجم، 1374 شمسى).
3 . تعليق : خطى است كه تأثير شديد از خط اوستايى و پهلوى در آن ديده مى شود. اين خء از خط توقيع و رقاع گرفته شده است، واضع آن را، خواجه ابوالعال و خواجه تاج اصفهانى دانسته اند.
عبدالحق استرابادى نقش عمده اى در رشد نخستين اين خط داشته است، وى به تشويق شاه اسماعيل صفوى قواعد نگارش تعليق را بنا نهاد.
اين خط در بين ايرانيان و هنديان و عثمانى به صورت خط بومى مبدّل گرديد. خط تعليق در آغاز براى تحرير كتابت و نامه ها به كار مى رفت ولى كم كم به صورت شكسته درآم د و به واسطه زيبايى كه در شكل حروف و كلمه و سطرهاى آن مشهود بود، خود موضوع خوشنويسى و هنرنمايى شد (و سپس خط نستعليق جايگزين آن شد) نكـ : اطلس خء فضايلى، حبيب الله، انتشارات ارغوان، 1350
4. بيرام پاشا در سال 1032 هجرى قمرى سمت فرماندهى از سوى سلطان مراد چهارم بر عهده داشت و سپس بيش سال هاى 1035-1037 به عنوان فرماندار مصر تعيين شد و چنين برمى آيد كه در اين سمت دستور ساختن كيسه كليد را داده است
5 . در متن طغراء است كه به معنى توقيع و مهر مخصوص سلاطين عثمانى به خط طغرا مى باشد و شامل نام و نام پدر و القاب ايشان بوده است. م
6 . نساء : 58