منازل حجّ - منازل سلوک عرفانی در آیینه حج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منازل سلوک عرفانی در آیینه حج - نسخه متنی

حسین مظاهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





منازل حجّ

سفر حج سفرى است عرفانى و داراى سه منزل:

منزل اول:
بريدن از ما سوى الله براى پيوند با خدا (سير من الخلق الى الحق).

منزل دوم:
ادامه و استمرار پيوند با خدا و سعى در تحكيم آن پيوند، تا نيل به مقام لقا و عبوديت (سير من الحق فى الحق).

منزل سوم:
بازگشت به ميان خلق و اجتماع به منظور هدايت، پس از كامل شدن و رسيدن به مقام عبوديت (سير من الحق الى الخلق).

منزل اول: سير من الخلق الى الحق

اين منزل خود داراى مراتب و مقاماتى است:

* توبه;

مهم تر از همه مراتب، توبه است، و معناى توبه كه منزلِ اول سلوك است، رجوع از شيطانها و طاغوتها به سوى الله، رجوع از خوى انسانى به نفس روحانى، رجوع از طبيعت به سوى روحانيت نفس، رجوع از هوا و هوس و نفس اماره به معنويت و فضائل و تدارك گذشته ها است كه هيچ حقى از خدا و از خلق بر ذمّه او باقى نماند، و از ميان مردم بيرون رود و احدى از او ناراضى نباشد جز شيطان. به اين ترتيب، حقيقت بنيادين مقام توبه، چيزى جُز «رو گرداندن» و «رو كردن» نيست، سالك راه خدا، از موانع وصول به محبوب عبور كرده و رو گردان مى شود و روى توجّه به جانب حضرت حق مى آورد و تمام فكر و نظر خويش را به سوى او ـ جلّ و علا ـ معطوف مى دارد.

نقطه آغاز در اين رجوع، تفكّر در تبعات و آثار وحشت انگيز گناهان و به اين وسيله،
روشن كردن آتش ندامت در سينه و قلب است.

و همين آتش پشيمانى و در پى آن احساس نقص و كاستى و فرو ريختن است كه برانگيزاننده سالك براى سلوك و نقطه عطف حركت سالكانه او به سوى كمال و مايه تحوّل و دردمندى اوست. اين است كه توبه را بدون ترديد، بايد آغاز زندگانى جديد، به شمار آورد.

* يقظه;

معناى يقظه توجه، آگاهى و بيدارى است و در اين سفر عرفانى، يقظه به معناى توجه به قدر و منزلت خانه خدا و حريم پاك اوست. توجه به توفيقى كه پروردگار عالم به بنده خويش عنايت كرده است. توجه به اين كه در اين مسافرت نبايد كسى يا چيزى او را مشغول كند. آگاهى از اين كه اگر حج مقبولى انجام دهد به هدف و مقصود از خلقت انسان (مقام لقا و عبوديت) خواهد رسيد. توجه به انجام «بايدها» و «ازرش ها»; يعنى واجبات، و اجتناب از «نبايدها» و «ضد ارزش ها»; يعنى گناهان، و اين كه خداوند عمل گنهكاران را نمى پذيرد و قبولى تمامى اعمال وابسته به تقوا است;
«انما يتقبل الله من المتقين.»

و نيز توجه و اهتمام به مستحبات; بويژه خدمت به همنوعان. و خلاصه آگاهى و توجه به اين كه در اين مسافرت روحانى، همانند هر حال ديگرى، در محضر خداوند، پيغمبر اكرم و ائمه طاهرين ـ عليهم السلام ـ است;

«قل اعملوا فسيرى الله عملكم و رسوله و المؤمنون»
(2).
از اينرو، بنياد يقظه، بر محور توجه و آگاهى است و اين بيدارى حيات آفرين است كه سالك و مسافر كوى دوست را براى مراتب و مقامات پسين آماده مى گرداند.

* تخليه;

پس از مقام توبه و يقظه بايد در منزل اول به مرتبه «تخليه» صعود كند. مقام تخليه آن است كه دل را يكسره از صفات زشت و ناپسند و رذائل اخلاقى، خالى كند و ريشه هاى هرز صفات رذيله;
نظير «حسد، بخل، كبر، ريا، تملّق، شقاوت، جاه طلبى و ...» را كه مايه تيره بختى و سيه روزى آدمى است به آتش اراده و عزم بر تركِ اين رذائل، بسوزاند و زقّوم رذيلتهاى زشت را از سرزمين قلب خود به دستِ همّت بَركَند و آن را عرصه كشتِ گلهاى با طراوت فضيلتهاى انسانى گرداند و بدين ترتيب از اين مرتبه، به مقام «تحليه» پا بگذارد.

* تحليه;

بنيادِ مرتبتِ «تحليه»، آراستن دل به خصائص زيبا و فضائل عاليه; نظير «خيرخواهى، سخاوت، گشاده دستى، تواضع، اخلاص، صداقت، رأفت، زهد و آزادگى از همه تعلّقات و ...» است. سالك راه دوست بايد بكوشد تا خويشتن را به فضائل اخلاقى بيارايد و خشنودى دوست، نظاره خواهند كرد;

«ولسوف يرضى»
(3) و چرا به اين خشنودى دست نيابند؟
كه رنگ خدا بهترين رنگهاست;
«صبغة الله و من أحسن من الله صبغة.»

و البته اين متاع گرانبها بعد از گذر از ريشه كن نمودن رذيلتِ ريا و تظاهر، در مقام تخليه بوسيله توجه به عواقت سوء و نتايج شوم اين رذيله است كه به چنگ حاجيان مى افتد، توجه به اين نكته پر اهميت كه رنگ ريا و تظاهر، آدمى را تا سر حدّ شرك ساقط مى كند;
«و لا تكونوا كالذين خرجوا من ديارهم بطراً و رئاء الناس و يصدون عن سبيل الله و الله بما يعملون محيط.»

سالك، پس از مقام تخليه و تحليه و مداومت و استمرار بر دو عنصر «عدالت» و «اخلاص»، مى بايد به وسيله رياضات دينيّه بويژه تداوم در تلاوت قرآن همراه با تفكّر در آن، دعا و تضرّع به درگاه خداوند متعال و توسل و توجه به پيشگاه اهل بيت ـ عليهم السلام ـ بالأخص مصداق حاضر ولايت محمديه، محوريت عالم امكان، ولى الله الاعظم ـ ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء ـ به مقام «تجليه» صعود كند.

* تجليه;

و حقيقت اين مقام بالاتر از آن است كه در تصوّر هر كس آيد و اين مرتبتى است كه نصيب اوحدىّ از اولياى الهى مى شود. در اين مقام، قلب سالك به نور خدا منوّر مى شود;

«و جعلنا له نورا يمشى به فى الناس»
(4) تا در اين سفر مبارك در سايه بان الطاف حق
بتواند به مقام عبوديّت نائل گردد و بدين ترتيب ارزشها را از ضد ارزشها و ارزشمندان را از دون قيمتان و پاكان را از ناپاكان و خواستهاى تعالى بخش خدا را از خواهشهاى ذلت آفرين نفس و هوا و هوس، تميز دهد;
«ان تتقوا الله يجعل لكم فرقاناً.»

تجلى انوار الهى با قلب سالك، نه آن مى كند كه در گفت و شنود آوريم، تنها بايد به آن مرتبت رسيد تا طعم شيرين و روح افزاى آن را چشيد.

مجموع اين مقامات پنج گانه منزل اول در كلام بلند و ارجمند امام صادق ـ ع ـ كه در مصباح الشريعه از آن حضرت نقل كرده، جلوه گر و نمايان است:

«اذا أردت الحج فجرّد قلبك لله ـ عزّوجلّ ـ من قبل غرمك من كل شاغل و حجب كل حاجب و فوض امورك كلها الى خالقك و توكل عليه فى جميع ما يظهر من حركاتك و سكناتك، و سلم لقضائه و حكمه و قدره و دع الدنيا و الراحه و الخلق و أخرج من حقوق تلزمك من جهة المخلوقين و لا تعتمد على زادك و راحلتك و اصحابك و قوتك و شبابك و مالك، فانّ من ادعى رضا الله و اعتمد على شىء صيّره عليه عدوّاً و وبالا ليعلم انه ليس له قوه و لا حيلة و لا لأحد الاّ بعصمة الله تعالى و توفيقه،و استعد استعداد من لا يرجو الرجوع و أحسن الصحبة و راع اوقات فرائض الله و سنن نبيّه ـ ص ـ و ما يجب عليك من الأدب و الاحتمال و الصبر و الشكر و الشفقة و السّخاء و ايثار الزّاد على دوام الأوقات.»
هرگاه خواستى حجّ به جاى آورى، پس قلب خود را پيش از آغاز عمل از هر گونه مشغول كننده و مانع و حاجب، براى خداى متعال بركنار كن و جريان امور خويش را به خداوند واگذار و در تمام حركات و سكنات خود، خالق خويش را وكيل قرار ده و در برابر فرمان و حكم و تقدير او مطيع و تسليم باش و دنيا و آسودگى و مردمان را رها كن و خود را از حقوق مردم خارج كن (تا مردم از تو طلبكار و ناراضى نباشند) و (در اين راه) به زاد و توشه و ياران و توانايى جوانى و ثروت خود اعتماد مكن، زيرا آن كس كه دعوى مقام رضا و تسليم الهى كند و با اين حال به چيز ديگرى اعتماد كند، خداوند همان چيز را دشمن و موجب ضرر و وبال او مى گرداند تا او بفهمد و بداند كه نه او و نه هيچ كس را قدرت و تدبيرى نيست مگر به عصمت و توفيق اعطا شده از جانب خداوند، و (در اين سفر) به اندازه اى خود را آماده و مستعدّ كن كه گويا اميد مراجعت براى تو نيست و در مصاحبت و رفاقت و همراهى با ديگران، خوش رفتار و نيكو كردار باش و پيوسته اوقات واجبات الهى و سنن رسول محمدى ـ ص ـ را و آنچه بر تو واجب است از آداب عرفى و تحمّل و بردبارى در برابر ناراحتيها و ابتلائات و شكر نعمتهاى خداوندى و گشاده دستى و بخشش، مراعات نما.

از امام صادق ـ ع ـ در ادامه اين روايت، بيانات گهربارى نقل شده است كه در منازل بعدى از آن سود خواهيم جُست.

/ 6