بحران و تهديد
آقاى آزرمى در ادامه اين گزارش، خبر مجلّه «المصوّر» را نيز ذكر كرده، مى نويسد:مجله «المصوّر» چاپ مصر شماره 1458 مورخ 19 سپتامبر 1952 (28/6/1331) در ضمن مقاله اى كه راجع به اوضاع عمومى حج منتشر كرد، راجع به حضرت آيت الله كاشانى چنين نوشت:«پيشواى دينىِ مشهور ايران، «آيت الله كاشانى» يكى از حجاجِ امسالِ بيت الله الحرام بود ولى او بدون اينكه تعمّدى در كار باشد، بحرانى به وجود آورد.نخست روزنامه ها انتشار دادند كه دولت سعودى بسيار خوشوقت است كه آيت الله كاشانى ميهمان آن باشد، ولى ناگهان روزنامه هاى لبنان به دست اولياى دولت سعودى رسيد و در آنها نوشته شده بود كه آيت الله كاشانى از پذيرفتن دعوت دولت سعودى و ميهمان دارى آن امتناع دارد! با وجود اين، همينكه دولت سعودى اطلاع پيدا كرد كه آيت الله كاشانى به كمك آن احتياج دارد تا رفتن او به جده به وسيله هواپيما ميسر گردد فوراً به كمك برخاست.نمايندگان دولت عربى سعودى شش ساعت در انتظار رسيدن هواپيماى حامل آيت الله ايستادند ولى از انتظار نتيجه نگرفتند، بالاخره دو ساعت ديرتر از موعد معين، هواپيما رسيد و هنگامى كه آيت الله از هواپيما فرود آمد، كسى را در استقبال خود نديد.به آيت الله گفته شد كه وليعهد امير سعود، از شخصيتهاى برجسته حجاج در كاخ سلطنتى جده پذيرايى مى كند، ليكن آيت الله از رفتن به ديدن وليعهد خوددارى كرد و گفت نخست بايد وليعهد به ديدن من بيايد. اين جريان به اطلاع وليعهد كه در عين حال نماينده اعلى حضرت ملك در موسم حج بود، رسانيده شد و او تنها سخنى كه در اين باره گفت اين بود كه در تهيّه وسايل آسايش پيشواى بزرگ جدّيت كنند.سپس جريان مهمى پيش آمد كه كم مانده بود به بحران شديد و خطرناكى كشيده شود. بدين ترتيب كه همراهان آيت الله كاشانى به مقامات محلّى سعودى اطلاع دادندكه روز وقوف عرفات در ايران شنبه است(2) و پيشواى ايران روز شنبه را هم در عرفات خواهد ماند، طبق وقت ايران مراسم حج را بجا آورد.در مقابل اين پيغام، امير سعود دستور داد كه مقامات محلّى به اطلاع آيت الله كاشانى برسانند كه حجاج در اراضى مقدسه تابع قوانين و مقررات دولتى حكومت عربى سعودى هستند و شايسته نيست آقاى كاشانى ثبوت رؤيت هلال را، كه كليه حجاج پذيرفته اند نپذيرد و تصديق نكند.دولت سعودى به هيچوجه اجازه نخواهد داد كه فرد مسلمانى از كشور ديگرى بيايد و بخواهد قانون يا مقرراتى را كه در كشور ما معمول نيست به كار بندد و دولت سعودى به آقاى كاشانى يا ديگرى اجازه نخواهد داد كه بعد از بازگشت حجاج از عرفات، يك دقيقه هم در آنجا بماند و اگر به اين دستور سر فرود نياورد، فوراً يكى از هواپيماها او (آيت الله كاشانى) را طوعاً يا جبراً به كشور خود بازخواهد گردانيد!آقاى كاشانى هم در برابر اين پيغام ها جز سر فرود آوردن چاره اى نديد. در اينجا لازم است گفته شود كه اختلاف اوقات، اعياد و ايّام مذهبى، مانند وقوف عرفات و غيره در ميان كشورهاى اسلامى حسنى ندارد و بايد كليه اين كشورها ترتيبى پيش گيرند و همه متّفقاً روزهايى را تعيين كنند تا جريانى شبيه جريان امسال پيش نيايد كه در تمام اقطار اسلامى، عيد قربان يكشبنه بود، در صورتى كه ميان آنها فقط دولت سعودى روز شنبه را عيد گرفت! مگر اينكه «نظر» دولت عربى سعودى از نظر ساير دولت ها قوى تر و دور بين تر باشد!آقاى حاج محمد على سيگارى در ادامه گزارش سفر مى گويد:پس از اعمال مكه، به جده آمده و از آنجا با هواپيما به مدينه منوره مشرف شديم، در مدينه باغى به نام باغ صفا بود كه چند روز در آنجا بوديم.و پس از خاتمه برنامه ها در مدينه، به جده بازگشته و از آنجا با هواپيما به دمشق پايتخت سوريه آمديم.در سوريه مصدّق تلفنى با مرحوم آيت الله كاشانى صحبت و از ايشان خواست تا زودتر به ايران بازگردند، ليكن مرحوم كاشانى به دليل دعوتى كه قبلاً از بيروت به عمل آمده بود، نپذيرفتند و ما همراه ايشان از سوريه به بيروت رفتيم.نزديك 250 ماشين به استقبال آمده بودند و تقريباً شش يا هفت شب نيز آنجا ميهمان بوديم.هر شب مجلس با شكوهى با حدود 300 نفر تشكيل مى شد. در آن زمان رشيد بيضون رييس مجلس لبنان بود و استقبال و پذيرايى خوبى از ايشان در بيروت به عمل آمد.در پايان سفر نيز در ميان استقبال پرشور مردم به ايران بازگشتيم. جمعيت در فرودگاه به حدّى بود كه پسر من نتوانسته بود به داخل فرودگاه بيايد. من مأمور كارهاى گمركى و تحويل ساك ها شدم و ايشان در ميان استقبال با شكوه مردم به خانه منتقل شدند.اينجانب ميهمانى مفصلى به افتخار مراجعت ايشان از حج در روز چهارشنبه 2/7/31 در تهران ترتيب دادم كه كارت دعوت آن موجود است.
آيت الله كاشانى در طول اين سفر با نمايندگان مطبوعات و رسانه ها نيز ديدارهايى داشته اند كه برخى از آنها در روزنامه اطلاعات آن زمان به چاپ رسيده است. ايشان به خبرنگار روزنامه «الاهرام» چاپ مصر گفته اند:
مطبوعات در كشور ما وظيفه بسيار مهمى بر عهده دارند و در مبارزات ملت ايران سهم بزرگى داشته و نقش مؤثرى را ايفا نمودند.
سپس مى گويد:«اميدوارم كشور مصر و ساير ممالك عرب، از فداكارى هايى كه ملت ايران در اين مبارزات حياتى نشان دادند، درس هاى مفيدى گرفته باشند و به خوبى دريابند كه براى در هم شكستن نفوذ استعمارى و سيادت اقتصادى و سياسىِ اجانب، بايد فداكارى نمود و اطمينان داشت كه مبارزه ملل شرق، اگر با فداكارى و اتحاد توأم باشد، قطعاً به نتيجه خواهد رسيد.»
و در پايان مى گويند:در مراجعت از حجاز ممكن است چند روزى در لبنان توقف كنم من مدتى در كشور لبنان تبعيد بودم و در ميان رجال اين كشور دوستان فراوانى دارم كه در ايران هم با آنها مكاتبه مى كردم.همچنين آيت الله كاشانى در طول سفر، پيوسته در جريان اخبار مربوط به ايران قرار داشته و به موقع موضعگيرى مى كرده است.خبرنگار روزنامه اطلاعات از مدينه چنين گزارش داده است:حضرت آيت الله كاشانى راجع به قرارداد پيشنهادى دولت انگليس و پيام چرچيل و ترومن چنين اظهار عقيده كرده اند:
قرارداد پيشنهادى دولت استعمارى انگليس بار ديگر ثابت كرد كه اين دولت نمى خواهد از تجاوز به حقوق ملل شرق دست بردارد و هنوز در صدد است كه سلطه خود را بر منابع زرخيز اين ملل، پايدار نگه داشته و تا آنجا كه مى تواند آنها را بدوشد.قرارداد پيشنهادى كه بسيار ماهرانه تهيه شده، علاوه براينكه آثار شوم قرارداد 1933 را زنده مى كند وطوق استعمار رااز گردن اين ملت برنمى دارد، بر فداكارى هاى ملت ايران نيز خط بطلان كشيده و هدف ما را كه استقلال اقتصادى و سياسى است، تأمين نمى نمايد.حريف مكار، اين دفعه مقاصد استعمارى خود را به لباسى تازه در آورده، غافل از اينكه ملت و دولت ايران كاملاً هوشيارند و به هيچوجه اجازه نخواهند داد كه از منابع زرخيزى كه مردم لخت و پابرهنه اين كشور بايد از منافع آن بهره بگيرند، استعمارطلبان منتفع گردند و قدرت خود را بار ديگر براى ساليان دراز بر اين مملكت تحميل كنند، دولت و ملت ايران نمى توانند قرارداد و شرايط پيشنهادى را بپذيرند و به نظر من برخلاف آنچه كه ادعا شده و مى شود، در اين مرحله قدمى به جلو برداشته نشده و مقاصد استعمارى كاملا بر جاى خود استوار است.من بسيار خوشوقتم كه طبق اخبارى كه رسيده، هم دولت و هم مردم، عكس العمل مخالفت نسبت به قرارداد انگليس نشان داده اند و به دنيا ثابت كرده اند كه ملت ايران ديگر فريب نخواهد خورد.در سال 1331 هـ . ش. حدود دو هزار و پانصد نفر از حجاج ايرانى در مراسم حج شركت كرده اند. خبرنگار روزنامه اطلاعات در اين باره مى نويسد:مراسم حج با شركت حضرت آيت الله كاشانى به خوبى برگزار شد. قريب به دو هزار و پانصد نفر از حجاج ايرانى در اين مراسم شركت كرده بودند.وضع مالى حجاج امسال بهتر از سال هاى گذشته بود و اكثر حجاجى كه به حج آمده بودند، بضاعت مالى داشتند و به عدّه معدودى كه پولشان تمام شده بود، مساعدت و كمك به عمل آمد.ده نفر از حجاج ايرانى به واسطه كِبَر سن و عارضه كسالت هاى ناگهانى و گرمازدگى فوت نموده و جنازه آنان در نقاط معين به خاك سپرده شد.گرچه بر خلاف هر سال بادهاى گرم و سوزان كمتر بود، ولى شدت گرما و عوارض ناشى از آن، عده اى از حجاج را مبتلا به بيمارى نمود و از ميان آنها ده نفر فوت نمودند، مجموع تلفات كلّيه حجاج در سال جارى 98 نفر بود.روزنامه اطلاعات مورخ 16/6/1331 هـ . ش. پايان سفر را چنين گزارش مى دهد:آيت الله كاشانى پس از انجام فريضه حج، به مدينه منوره رفته، روز يازدهم شهريور 1331 هـ . ش. وارد اين شهر شده و صبح روز پانزدهم شهريور از مدينه به سوريه پرواز مى كند.ايشان در دمشق از رجال و معاريف سوريه و نيز با مفتى اعظم و نخست وزير لبنان ديدارهايى داشته و سپس در روز يكشنبه 23/6/1331 هـ . ش. با هواپيماى سوئدى به تهران وارد مى شوند.پيش از ورود به تهران هيأت رئيسه مجلس شوراى ملّى، با حضور آقايان حائرى زاده، سرتيپ كمال رييس شهربانى، سرتيپ عظيمى فرماندار نظامى تهران، مير سيد محمد كاشانى و سرتيپ خاتمى رييس سركلانترى، به منظور تنظيم برنامه تشريفات استقبال از حضرت آيت الله كاشانى و رعايت حفظ نظم و آرامش، تشكيل جلسه داده و در پايان آقاى محمد ذوالفقارى نايب رييس مجلس درجواب سؤال خبرنگاران جرايد مى گويد:تمام وقت جلسه امروز ما صرف بحث درباره حفظ آرامش و انتظامات، هنگام ورود حضرت آيت الله گرديد و پس از مذاكرات مفصلى كه صورت گرفت، قرار شد قواى شهربانى و فرماندار با تشريك مساعى يكديگر، مسؤوليت حفظ انتظامات شهر را هنگام ورود ايشان به عهده بگيرند.همچنين اداره بازرسى مجلس مأموريت يافت كه از طرف هيأت رئيسه مجلس از عموم آقايان نمايندگان دعوت نمايد كه ساعت 13 فردا در فرودگاه حاضر باشند. آقاى مهندس رضوى نيز ساعت ورود آيت الله را ساعت دو بعد از ظهر اعلام كرد.مسافرت آيت الله كاشانى به حج و سوريه و لبنان، جمعاً نوزده روز طول كشيد. ايشان پيش از ترك دمشق، پايتخت سوريه، در پاسخ به خبرنگار روزنامه الاهرام مصر كه پرسيد: آيا به نظر آيت الله، لازم نيست اسامى كسانى از افراد ملل اسلامى كه خيانت و ضعف آنها باعث شد كشور اسرائيل به وجود آيد در معرض اعلام و انتشار قرار گيرد تا همه مسلمان هاى دنيا اين افراد را بشناسد؟ پاسخ داد:
البته اعلام كردن و معرفى اين افراد ضرورى است ولى به عقيده من، فعلاً بايد از اين كار خوددارى كرد، شايد اين افراد معدود هوشيار شوند و متنبّه گشته، به راه راست برگردند. ولى ضمناً بايد اينگونه اشخاص را تحت مراقبت شديد قرار داد مبادا باز هم مرتكب اشتباهى گردند.خبرنگار پرسيد: آيا به عقيده شما در ساير ممالك عرب هم بايد مانند مصر و سوريه، قيام ارتشى صورت گيرد و به طور كلى چه خدماتى از اين قيام ها ممكن است عايد شود؟
آيت الله كاشانى اظهار داشت:هرحكومتى كه نماينده احساسات ملت باشد، قطعاً براى دينوملت مفيد خواهد بود.درباره ديكتاتورى، آيت الله كاشانى گفت:من هرگز با ديكتاتورى موافقت نداشته و ندارم، چون ديكتاتورى ضامن مصالح ملت نيست. آزادى بالاترين نعمتى است كه خداوند متعال بر هر ملت عطا مى فرمايد. ديانت اسلام، ملت را به مشورت و حكومت مشورتى دعوت كرده است.آيت الله در پاسخ سؤال ديگر خبرنگار مزبور راجع به دعوت براى تشكيل يك كنفرانس عالى اسلامى فرمودند:من جداً طرفدار تشكيل كنفرانس هاى مرتب و متوالى از زعماى اسلام هستم تا به اين وسيله همكارى و اتحاد ميان ملل مسلمان تحكيم گردد و تقويت شود.درباره فلسطين و حكومت فعلى يهود و فعاليت صهيونيست ها در دنيا، بايد بگويم كه ايجاد اين حكومت و فعاليت هاى صهيونى به طور كلّى يكى از هزاران دسايس كسانى است كه از عظمت ممالك اسلامى و اتحاد و پيشرفت ما ملل مسلمان بيم دارند و به هر وسيله بتوانند بر ضدّ ما كارشكنى مى كنند.بنا بر اين، بايد به وسيله تشكيل كنگره هاى عالى اسلامى، مايه همكارى ملل اسلامى را، كه زمينه و ضامن پيشرفت عمومى مسلمانان است، مستحكم ساخت و روابط دوستى و همكارى پردامنه ممالك اسلامى را تقويت كرد.در پاسخ سؤال ديگر خبرنگار الأهرام، آيت الله كاشانى اظهار داشت:ملل عرب و ساير ملل اسلامى بايد نه به جبهه شرقى ملحق شوند نه به جبهه غربى، بلكه بايد بى طرفى خود را ميان اين دو دسته بندى حفظ كنند.همانطور كه دولت ايران هم تصميم قطعى دارد بى طرفى خود را ميان اين دو دسته بندى حفظ كند. چون بى طرفى را بهترين وسيله تضمين و حفظ خود تشخيص داده است.آيت الله در جواب پرسش ديگر خبرنگار الأهرام راجع به بحرين گفت:بحرين جزو لايتجزّاى ايران است و ما تصميم داريم پس از خاتمه يافتن كار نفت با استناد به اسناد و مدارك انكار ناپذيرى كه حقانيت ايران را در بحرين ثابت مى كند، براى استرداد بحرين اقدام كنيم و كلّيه قواى خود را براى نيل به اين مقصود متمركز سازيم.خبرنگار سؤال كرد: در خبرها نوشته آمده، كه حزب توده سعى دارد آيت الله را به طرف خود جلب كند، موضوع چيست؟
آيت الله جواب داد:من كلّيه افراد ايرانى را به منزله فرزندان خود مى دانم و به هيچ حزبى تمايل خاصى ندارم، خودم هم حزب جداگانه اى ندارم. هدف من فقط طرد استعمارگران و اعتلاى اسلام و سعادت مسلمانان است و بس، درباره نفت، ايشان گفت:ايران منابع سرشارى از نفت دارد، دولت ايران تصميم دارد نفت خود را به نفع ملت بهره بردارى كند، بدون اينكه امتياز بهره بردارى را، به هيچ شركت خارجى از هر ملت و مملكت باشد، واگذار كند.اينكه گفته مى شود دولت ايران قصد دارد امتياز نفت ايران را به آمريكايى ها بدهد به هيچوجه صحت ندارد.ما هنوز از زير تأثير كابوس استعمار انگليس ها كاملاً خلاص و آزاد نشده ايم و يادگارهاى آن ايام از خاطر ما محو نشده، چطور ممكن است يك استثمار جديد را جانشين استثمار قديم نماييم؟! ما نمى خواهيم مصداق آن مثل معروف شويم كه مى گويد:هر كس آزموده اى را بيازمايد مستحق پشيمانى و ندامت است.در خاتمه مصاحبه، آيت الله كاشانى گفتند:انتظار مى رود در نتيجه تماس و مذاكره با دكتر شاخت، كارشناس مشهور آلمانى و تهيه طرح هاى مالى و اقتصادى مفيد، وضع اقتصادى ايران بهبود يابد و راه براى پيشرفت هاى اقتصادى مهمى به روى ملت ايران باز شود.