ورود به تهران
هواپيماى آيت الله كاشانى كمى با تأخير و در ساعت سه و نيم بعد از ظهر وارد تهران شد و پس از آنكه دوبار در آسمان چرخيد، براى فرود آمدن به قسمت شمال غربى رفت و چند دقيقه بعد روى باند فرود آمد و در مقابل صف مستقبلين توقف نمود. توقف هواپيما با فرياد و هلهلهه مستقبلين توأم گرديد. از بلندگوها فرياد زنده باد پيشواى مذهبى ايران شنيده مى شد. يك نفر نيز با صداى بلند كلام الله مجيد تلاوت مى كرد.كسانى كه در محوّطه ايستاده بودند، به طرف پلّكان هواپيما رفتند و پنج دقيقه بعد درِ هواپيما باز شد و حضرت آيت الله كاشانى در آستانه در ظاهر گرديدند. عده اى كف زدند و عده اى فرياد كشيدند: زنده باد آيت الله كاشانى!آيت الله چند لحظه روى پلكان هواپيما با علامت دست و سر به ابراز احساسات استقبال كنندگان جواب مى دادند و بعد به كمك همراهان از پلكان پايين آمدند. آقايان كاظمى و مهندس رضوى از طرف دولت و مجلس شوراى ملى خير مقدم گفتند.سپس آيت الله با عده زيادى از استقبال كنندگان دست دادند و چون هجوم و فشار حضار هر لحظه زيادتر مى شد و بيم آن مى رفت كه دسته جات سياسى و حزبى نيز براى ملاقات آيت الله به محوّطه وارد شوند، لذا آقاى رييس مجلس شوراى ملى، پس از اظهار تشكّر از هيأت رييسه مجلس و نماينده دولت، سوار اتومبيل شده و محوّطه فرودگاه را ترك گفتند.موقعى كه اتومبيل ايشان وارد خيابان مهرآباد شد، با تظاهرات مستقبلين و ابراز احساسات آنان مواجه گرديد و عده اى نيز گرد اتومبيل ايشان حلقه زدند، اما مأمورين انتظامى جمعيت را متفرّق كرده و راه را براى اتومبيل باز كردند. چندين اتومبيل سوارى پشت سر اتومبيل رييس مجلس حركت مى كرد وتشكيل يك خط زنجيرطولانى را مى داد.در ميدان 24 اسفند نيز مردم شروع به تظاهرات نمودند. اتومبيل حامل ايشان، پس از گذشتن از خيابان مسير، وارد ميدان سپه شد و از آنجا به خيابان اميركبير رفت.دو طاق نصرت در خيابان اميركبير زده بودند و در زير آن عده اى از بازرگانان و محترمين، صف بسته و ابراز احساسات كردند و چند گوسفند نيز ذبح كردند.برنامه پذيرايى از حضرت آيت الله به وسيله جامعه بازرگانان و اصناف تنظيم و تهيه شده بود و اين برنامه از ساعت سه و چهل دقيقه تا چهار و نيم بعد از ظهر، به خوبى اجرا گرديد.همراهان آيت الله جملگى از مسافرت نوزده روزه خود اظهار رضايت كرده و گفتند كه اين مسافرت براى شناساندن نهضت ضدّ استعمارى اخير به ملل عرب و دفاع از حقانيت ايران مفيد و مؤثر بوده است.در كنار خانه آيت الله نيز اجتماع مردم به حدّى زياد بود كه نزديك بود رييس كلانترى و عده اى از مأمورين در زير دست و پا مجروح شوند.از ساعت 5/5 بعد از ظهر تا ده شب، آيت الله چندين ملاقات خصوصى داشتند و عده اى از نمايندگان مجلس و رجال و روزنامه نگاران به ديدن ايشان رفته و خير مقدم گفتند.روز بعد، از طرف جامعه بازرگانان و اصناف براى انجام برنامه پذيرايى عمومى، حياط بزرگ بيرونى منزل مفروش شده و براى تلاوت كلام الله مجيد و ايراد سخنرانى ها، بلندگويى در قسمت شمالى نصب گرديده بود.ساعت هشت صبح حضرت آيت الله از اندرون به حياط آمدند و اولين دسته ملاقات كنندگان از ساعت شش صبح در انتظار رييس مجلس شوراى ملّى بودند.در ضمن اين ديدارها از آن ساعت تا نزديك ظهر، عده اى از نمايندگان جمعيت هاى سياسى و مذهبى و همچنين چند نفر از وعاظ و خطباى دينى نطق هاى مشروحى ايراد كردند و بعضى هم اشعارى را سروده، مى خواندند و اين مراسم بعد از ظهر و فرداى آن روز نيز ادامه يافت.همراهان ايشان به طور عموم عقيده داشتند كه در اين مسافرت نوزده روزه، در كليه شهرها و كشورهاى عربى، از رييس مجلس شوراى ملى ايران بسيار تجليل شد و همه جا در موقع ورود و خروج رجال و معاريف شهر، به استقبال يا بدرقه مى آمدند.ملاقات هايى نيز با پيشوايان مذهبى و رجال عربى به عمل آمده، كه داراى اهميت است و ممكن است در آينده، در امور سياسى و اجتماعى منشأ آثار قابل ملاحظه اى گردد...دكتر محمد مصدق، شب ورود آيت الله كاشانى تلفنى به ايشان خير مقدم گفت و روز 26/6/1331 هـ . ش. ساعت 5/3 بعد از ظهر بدون اطلاع قبلى، به ديدار ايشان آمد. هيچ كس جز فرزند آيت الله از اين ديدار خبر نداشت، ساعت 5/3 بعد از ظهر اتومبيل نخست وزير وارد پامنار شد و بدون آنكه كسى بفهمد نخست وزير براى ملاقات آيت الله آمده، اتومبيل وى در مقابل كوچه صدراعظم نورى توقف كرد و وى به كمك مستخدم خود پياده شد و وارد كوچه گشت و از در كوچك اندرونى به داخل منزل رفت.در يك اتاق كوچك كه فقط يك ميز ودو صندلى درآن قرارداشت نخست وزير و آيت الله ملاقات كرده و روى يكديگر را بوسيدند و بعد در اطراف ميزى كه روى آن يك بشقاب هندوانه گذاشته شده بود، نشسته و تا بيست و چند دقيقه به مذاكره و گفتگو پرداختند.ساعت سه و پنجاه دقيقه نخست وزير از آيت الله خداحافظى كرد و چون عده اى از آمدن وى خبردار شده و در ابتداى كوچه اجتماع كرده بودند، اين بار ايشان را از در بزرگ هدايت كردند.اما در مقابل در بزرگ مردم دور اتومبيل حلقه زدند و تا چند دقيقه ابراز احساسات كرده و مانع از حركت اتومبيل وى شدند. بالأخره مأمورين انتظامى جمعيت را از سر راه اتومبيل متفرق كردند و نخست وزير بدين ترتيب به منزل خود مراجعت كرد.سرانجام ديدوبازديدها خاتمه يافت وآيت الله كاشانى به منظور قدردانى از مردم و مسؤولان، پيامى خطاب به ملت ايران صادر كرد و توسط فرزند ايشان سيد مصطفى كاشانى در راديو قرائت شد. متن پيام به اين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
پس از سلام به برادران عزيزم، از لحظه اى كه پروردگار توانا با پرتو عنايت و توجه، مرا به خانه خود كشيد، با آنكه آتش اشتياق اين مسافرت به قدرى سوزان است كه مجال انديشه ديگرى باقى نمى گذارد، خاطرات اين مسافرت موجب گرديد كه هميشه روح مردانگى و صفا و حقيقت و وفاى شما در فراغت از عبادت در نظرم مجسم شده و در دعا و نيابت زيارت كوتاهى نگردد.تجليل و احترام و محبت و اكرامى كه از طرف بزرگان و رجال ملّى و ملّيون هر منطقه و كشورى به عمل آمد، نه تنها اين ضعيف را به توجّهات الهى خاضع و خاشع تر مى ساخت، بلكه نهضت مقدس شما را در نظرم عظيم تر و بارزتر پديدار مى نمود و ثمره نيكوى اين نهضت كه مقدّمه بيدارى ملل مسلمان جهان و بلكه كلّيه ملل شرق و آمادگى آنها براى رهايى از پنجه استعمار و استبداد است، مرا در برابر آنها سربلند و مفتخر مى نمود.امروز شما نمونه شرافت و نشانه اى از روح حرّيت و غيرت و قهرمان مبارزه با استعمار در دنياى رنجبر و ستمكش شناخته شده و اگر اين خدمتگزار آماده خدمت، به دنيا معرفى شده است، آن هم پس از تفضّل الهى، مرهون مردانگى و حقيقت شما بوده و مى باشد.بارى، همانطورى كه در سفر پيش، تضرعات ملتى پريشان حال و دل ريش را به پيشگاه ربوبيت و مقام مقدس ختمى مرتبت و ائمه(عليهم السلام) و استدعاى رهايى آنها را كرده بودم، در اين بار كه به كرّات زيارت خانه خدا و مرقد پيامبر بزرگ اسلام(صلى الله عليه وآله) و قبور ائمه هداى بقيع(عليهم السلام) و مزار جدّه طيّبه ام زهرا(عليها السلام) نصيب مى شد در دنبال شكرگزارى، پيروزى قطعى و كامل را مسألت مى نمودم.ناگفته نماند با آنكه اساس اسلام با رزانت و شدت هر چه تمامتر در سراسر حجاز برقرار است، ولى ديده دل را به سوى روزى دارم كه هرگونه اختلاف و بغض از بين شعب و فرق اسلامى برداشته شود و در آن انتظارم كه سنن برانگيخته از دماغ هاى بشرهاى عادى كه موجب جورها و فتن در عالم اسلام است، جاى خود را به صفا و صميميّت دهد.برادران عزيزم، بحمدالله و المنّه مراسم حج به پايان رسيد و زيارت قبور بقيع(عليهم السلام)عقده دلها را گشود و محبت هاى وافر برادران لبنانى، بخصوص جناب رشيد بيضون زعيم شيعيان لبنان، مرا مديون خود نمود و عنايات حضرت آيت الله سيد عبدالحسين شرف الدين پيشواى مذهبى شيعيان لبنان مرا به ادامه خدمت تشويق كرد.
در سراسر اين مسافرت، منظره اى بهتر و صحنه اى بى رياتر از شوق برادران مسلمان و تكريم آنها به مسلمانان و افراد غيور ايران ديده نمى شد.اما نكته جالب آنكه پس از پايان اعمال حج، ديگر هيچ شوقى جز ورود به وطن و ديدار شما نداشتم و به همين جهت دعوت هايى كه از طرف مصر و عراق شد با تشكر از احساسات عاليه آنها، معذرت خواستم و با اشتياقى هر چه فراوان به سوى ايران پرواز نمودم.هنگام ورود كه آن همه محبت و مهر در برابر ديدگانم رژه مى رفتند، جز اظهار امتنان و تشكّر و دعاى خير عوضى براى شما نداشتم.يقين دارم كه آن دست پنهانى و آن رمز معنوى كه مشكل گشاى متوسلين به درگاه احديت است و هميشه ايران و ايرانيان را از شرّ بيگانگان مصون داشته، ما را يار و مددكار خواهد بود و با چشم هاى دل، روزى را مى بينم كه پرچم هاى مختلفه ممالك اسلامى رنگ واقعى و يگانه توحيد را به خود گرفته و هميشه در زير لواى { إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ...} نقش ها و آثار نكبت بار استعمار را از صحنه آسيا خواهد برداشت.در خاتمه، ازكليه مستقبلين گرامى تهران وشهرستان هاكه در هواى گرم، رنج استقبال را به خود هموار نموده و مرا به خدمتگزارى تشويق فرمودند، مخصوصاً از قاطبه علماى اعلامونمايندگان محترم مجلس شوراى ملى وسنا ورجال وجدّيت رييس محترم شهربانى و معاونين و قواى انتظامى، كه حقاً وظيفه خود را به خوبى انجام داده اند صميمانه تشكر مى كنم و همواره موفقيت همه را در راه خدمت به دين و ملت و مملكت خواهانم.والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
سيد ابوالقاسم كاشانى(3)
آيت الله كاشانى پيامى نيز خطاب به ملل مسلمان جهان صادر نمودند كه حاوى نكات مهمى در جهت وحدت امّت اسلامى و تشكيل كنگره اى جهانى براى چاره انديشى در زمينه مشكلات جهان اسلام است. متن اين پيام به اين شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام على محمد و آله الطاهرين و صحبه المنتجبين و لا حول و لا قوّة الاّ بالله. { يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ...} .برادران مسلمانم، دين اسلام كه سعادت دو جهان را براى بشريت عهده دار شده است، هميشه شما را به يگانگى و هماهنگى مى خواند.{ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ * وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا...} .«اى مردمى كه ايمان آورده ايد، چنانكه بايد از خدا بپرهيزيد و جز بر اسلام نميريد، همگى چنگ به ريسمان خدا بزنيد و پراكنده نشويد.» دين اسلام شما را به كمك و نوازش يكديگر خوانده و به پيروى كتاب خدا و پيغمبر بزرگ او(صلى الله عليه وآله)دعوت مى كند.برادران مسلمان، در نتيجه پيروى از اين فرمان بود كه رجال صدر اسلام توانستند غلغله در جهان افكنده با يگانگى و هماهنگى و فداركاى و سرسختى، در مدت كوتاهى با عدّه كم بر دشمن بسيار خود چيره شوند و دامنه اقتدار و نفوذ خود را تا چين و مركز فرانسه برسانند.برادران من! اين وضع جانگداز و خطرناك، اين پراكندگى و عدم هماهنگى ملل اسلامى، كه مولود دخالت هاى نابه جاى استعمار طلبان مى باشد، مسلمانان را به اين ذلّت و خوارى كشانده است و در نتيجه اين نقشه شوم و سياست پليد بود كه برادرى محمدى(صلى الله عليه وآله) و وحدت اسلامى را از ميان مسلمانان بردند.برادرانم! دست هاى استعمارى تا آنجاكه توانستند بنياد ايمان را در دل هاى مسلمانان سست كردند و اخلاق عاليه اسلامى را با ترويج مشروبات الكلى و ازدياد مراكز فحشا نابود ساختند تا پس از شكستن اين دژ محكم، مانعى براى بردگى و بندگى و ذلّت و پست ساختن آنان موجود نباشد و چنانچه آشكار است و به چشم خود مى بينيد و حالت رقت آور مسلمانان گواهى مى دهد، دشمن با به كار انداختن اين سلاح خطرناك، پيروزى بزرگى يافت.اينجاست كه بايد گفتار جدّ بزرگوار خود حسين(عليه السلام) را تكرار كرده و به برادرانم بگويم «اگر دين نداشته و از روز رستاخيز بيم نداريد در زندگانى آزاد مرد باشيد».برادران! به خاطر اسلام بياييد از دو رويى و پراكندگى دست كشيده و عواقب شوم آن را يادآور شويد و فريب نيرنگ دشمن را نخورده، نقشه خطرناك تفرقه بيانداز و حكومت كن او را كه براى نابودى شما كشيده است خنثى سازيد.امروز حوادث جهان ايجاب مى كند كه ما براى شكست دشمن و حفظ سيادت و استقلال خود، دست به دست يكديگر داده، با تفاهم و هماهنگى كامل، اجنبى را از خاك و خانه خود برانيم.اين پريشانى و سرشكستگى كه امروز گريبان مسلمانان را گرفته، درنتيجه اين است كه دستورات دينى را پشت سرانداخته، بنده شهوت و مادّيات شده اند، اكنون براى ريشه كن ساختن اين آفت، ناچار بايست آب را از سرچشمه قطع كرد.برادرانم! امروز روان جاويدان پدران شما كه در راه مجد و عظمت و بلندى نام اسلام، جان خود را فدا ساخته اند، شما را به قيام و مقاومت در مقابل هرگونه نفوذ استعمارى دعوت مى كند و از اينكه مى بيند چهارصد ميليون فرزندان آنان طوق بندگى دشمنان خود را به گردن گزارده و به آنها جزيه مى پردازند، نگاه هاى پراز خشم و نفرت را به شما متوجه مى سازند.آرى، ديروز آنها با عدّه كم بر دشمن بسيار چيره بودند و امروز فرزندان آنها با عدّه بسيار، زبون دشمنِ اندك خود شده اند.من نداى آن روان هاى پاكيزه و جاويدان را تكرار كرده و به نام يك مسلمان براى عزت اسلام، براى حفظ شرافت مسلمانان، از شما فرزندان آن پدران كمك مى خواهم و انتظار دارم در اين دقايق سخت، با قيام مردانه خود ثابت كنيد كه هنوز آن خون پاك در رگ هاى شما جريان دارد. اين پيام خدا و نويد رحمت او است:{ وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ اْلأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ} .«سست نشويد و اندوهناك نباشيد، هر چند كه شما با ايمان به سر بريد برترى داريد.»
برادران من! وضع فعلى و حوادث روزمره جهان، هر لحظه بر يقين ما مى افزايد كه وجود يك جبهه متشكل از ملل مسلمان و هماهنگى دولت و ملت ضرورى به نظر مى رسد تا از جنبه معنوى دين و راهنمايى پيمبر بزرگ خود(صلى الله عليه وآله)الهام گرفته و در برابر مطامع استعمارى و نوكران، سدّ محكمى ايجاد و از رخنه اجانب جلوگيرى سازد.
برادران! ايجاد دولت پوشالى اسرائيل يكى از هزاران تبه كارى هايى بود كه اجنبى به منظور نابود ساختن مسلمانان مرتكب شد.شكى نيست اين وحدت اسلامى كه بتواند چنين وظيفه سنگينى را به عهده بگيرد، جز با تشكيل كنگره ساليانه كه هر سال يكبار در پايتخت كشورهاى اسلامى تشكيل شود و شعب خود را در نقاط ديگر كشورها برقرار سازد، مقدور نمى باشد.در اين كنگره بايستى نمايندگان سياسى، دينى، فرهنگى و اقتصادى كشورهاى اسلامى كه علاقه شديد آنها نسبت به دين محرز باشد شركت كنند.اين كنگره موظف است مسائل مربوط به امور سياسى، ادبى، فرهنگى و اقتصادى كشورهاى اسلامى را (از هر مذهبى كه باشند) مورد مطالعه دقيق قرار داده و در تأمين احتياجات و تكميل نواقص از هر يك از اين قسمتها تصميم لازم اتخاذ كند.همچنين وظيفه دارد كه ملل اسلامى را از جنگ هاى جهانى بركنار داشته، و در عين حال آنها را به دفاع از استقلال كشورهاى خود وادار سازد و نيز از وظايف اين كنگره است كه با كشورهاى غيراسلامى ديگر كه زير يوغ استعمار به سر مى برند، مساعدت كرده و در حفظ صلح جهانى كوشش كنند. تا آنجا كه اين جبهه اسلامى، سنگرى براى حفظ بشريت و پناهگاهى براى صلح جويان و دشمنانِ جنگ، گردد.اين كنگره موظف است نسبت به هر يك از جهات ذكر شده تصميمات لازم براى مدت يك سال بگيرد تا در خلال اين مدت و تا هنگامى كه جلسه سال ديگر تشكيل مى شود به مورد اجرا گذارده شود.نظام نامه اين كنگره، بايستى از طرف كميسيون هاى مخصوصى كه در اولين جلسه كنگره براى اين كار انتخاب مى شود، تدوين و سپس به تصويب كنگره برسد. مواد مهم و ضرورى را كه اين نظام نامه بايستى در بر داشته باشد، ايجاد يك كميسيون اقتصادى دائمى است كه در نقاط مختلف كشورهاى اسلامى شعبه داشته و به جمع آورى اعانه ماهيانه و ساليانه از مسلمانان مى پردازد.اعانه هاى جمع شده به مصرف خريد كارخانجات صنعتى رسيده و درآمد كار اين كارخانجات، صرف نيازمندى هاى فقرا، ناتوانان، فرهنگ، بيمارستان ها، اعزام مبلغين مسلمان به نقاط جهان، تكميل وسايل دفاعى از كشورهاى اسلامى گرديده و بيست درصد آن براى هزينه ضرورى كنگره و شعب آن تخصيص داده مى شود.من اكنون كه اين پيام را به رجال و شخصيت هاى مسلمان جهان مى فرستم، پيشنهاد مى كنم كه اوّلين جلسه اين كنگره در پاييز آينده در تهران تشكيل شود و از كشورهاى اسلامى درخواست مى نمايم كه هر يك نماينده اى از رجال دانشمند و وطن دوست و سياستمدار و كارآزموده خود را براى شركت در اين كنگره انتخاب نمايند و براى اينكه اين پيشنهاد به صورت مطلوبى جامه عمل بپوشد، لازم است بدواً كميسيون هايى براى ترتيب مقدمات اوّلين كنگره و انتخاب نماينده كه در آن شركت خواهد كرد و همچنين تعيين روز جلسه و تنظيم برنامه آن تشكيل گردد.اين كميسيون ها بايد با يكديگر از طريق مكاتبه و يا طرق ديگر به مشورت پرداخته و پس از انتخاب نمايندگان و اتفاق بر تشكيل كنگره (در روز معين) نتيجه را اعلام دارند تا دعوت نامه رسمى براى حضور آنان در تهران ارسال شود.من از رجال بزرگ اسلام كه داراى اطلاع و تجربه كافى هستند، انتظار دارم از موقع استفاده كرده، نتيجه افكار خود را با همكارى نسبت به اين كنگره، در راه خدمت برادران مذهبى و هم وطن خود قرار دهند و به اين وسيله نام نيك خود را جاويدان سازند.من اكنون در انتظارپاسخ اين دعوت، از طرف برادران مسلمان خود بوده و از خداوند تبارك و تعالى مى خواهم كه در اين طوفانهاى سخت جهانى، ما را در خدمت اسلام و مسلمانان و خدمت به صلح و بشريت توفيق دهد.سيد ابوالقاسم كاشانى