بررسی منابع تاریخی درباره اسماعیلیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی منابع تاریخی درباره اسماعیلیه - نسخه متنی

داود الهامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به قول علامه قزويني گويا جويني از فرط تدين و تصلب او در عقيده، اين كتاب سرگذشت سيّدنا را از كتب كفر و ضلال محسوب مي داشته و در كمال اكراه و تنفر قلب از آن استفاده كرده است، لذا مي بينيم كه با نهايت افراط در تلخيص و اختصار آن كوشيده و در حد امكان از نقل كم ترين مقدار از آن كه براي فهم تاريخ «ملاحده» ضروري بوده اكتفاء كرده است.38

اين دو خلاصه به عنوان مأخذ اسماعيليه نزاريه، در كمال اهميّت و ارزش است و معلومات ارزشمندي كه در آن ها است، در هيچ كتابي ديگر يافت نمي شود.

به اين ترتيب جويني به اعتراف خود منابع و كتاب هاي اسماعيليه نزاري را به عنوان كتب ضاله، طعمه حريق ساخته است. اي كاش او با توجه به آن منابع، تحليلي درست و منصفانه از اين فرقه به دست مي داد، ولي او به رغم اين منابع، هم چون ديگران به تحليل غير منصفانه و غرض آلود، پرداخته است. او مي نويسد:

در ابتداي ملت اسلام، بعد از ايّام خلفاي راشدين در ميان اسلام جماعتي پيدا شدند كه ضماير ايشان را با دين اسلام الفتي نبود و عصبيت مجوس در دل هاي اين طايفه رسوخ داشت، از جهت تشكيك و تضليل در ميان خلايق سخني انداختند كه ظاهر شريعت را باطني هست كه بر اكثر مردم پوشيده است و كلماتي كه از فلاسفه يونانيان به ايشان رسيده بود در تصرف آن اباطيل ايراد مي كردند و از مذاهب مجوس نيز نكته اي چند درج... تا در آن وقت كه كيسانيان از باقي شيعه جدا شدند، اين قوم نيز خود را بر كيسانيان بستند... چون كيسانيان را عدد و عدّت زيادت نماند، آن قوم خويش را بر روافض بستند و در ميان اينان شخصي بود از فرزندان جعفر طيّار، نام او عبداللّه بن معاويه، دعوت روافض قبول كرد و در آن مذهب، تبحر يافت و جدولي در معرفت اوايل شهور عرب استخراج كرد و گفت به رؤيت هلال احتياج نيست و وضع آن جدول را كه بحر ضلال بود، بر ائمه اهل بيت رضوان الله عليهم بست و گفت ماه يك شبه امام تواند ديد... روافض شيعه بر او انكار كردند و ميان ايشان اختلاف پيدا شد. جماعت جدوليان، خود را اهل علم باطن نام نهادند و ديگر شيعه را اهل ظاهر... قوم مذكور كه از كيسانيان به روافض نقل كرده بودند، خود را به اسماعيل بستند و از روافض جدا شدند و گفتند هر كه باطن شريعت بدانست اگر به ظاهر تغافلي كند بدان معاقب نباشد...39.

در اين كه اسماعيليه اهل تأويل بودند و بسياري از ظواهر شرع را به دل خواه خود، به اموري نامربوط تأويل مي كرده اند، شكي نيست و در اين كه براساس منابع شيعه اثني عشريه، امامت اسماعيل بن جعفر مردود است و فرقه اسماعيليه از ِفَرق باطل شمرده مي شود، باز شكي نيست، ولي نسبت دادن هر انديشه خلافي و هر جنايت هولناكي به آنان صحيح نمي باشد. و معلوم نيست بر اساس چه ملاكي اسماعيليان را متهم به مجوسيّت كرده اند يا «مزدكيه» به آن ها اطلاق نموده اند40. و بعضي درباره قرامطه گفته اند: ايشان جماعتي گبر بودند در زمان مأمون خواستند مذهب خود را آشكار كنند و مي دانستند كه بر مسلمانان غلبه نمي توانند بكنند، گفتند؛ وظيفه آن است كه ما تأويل اركان شريعت به وجهي كنيم كه به كلي، دين و ملت را براندازد.41

تحليل نظام الملك

از اين عجيب تر، تحليل نظام الملك است. او بيرون آمدن سندباد گبر را به «مزدك» ارتباط داد و سپس از توجه سندباد به روافض سخن به ميان آورده و گفته است:

و دانست كه اهل كوهستان بيشتر رافضي و مشبهي و مزدكي اند... چون رافضيان نام مهدي بشنيدند و مزدكيان نام مزدك، جمعي بسيار گرد آمدند و كار او بزرگ شد به جايي رسيد كه صدهزار مرد بر او گرد آمدند و هر كه با گبران خلوت كردي گفتي كه دوست عرب شد كه در كتابي يافته ام از كتب بني سامان و باز نگردم تا كعبه را ويران نكنم، كه او را بَدَل آفتاب بر پاي كرده اند و ما هم چنان قبله خويش، آفتاب كنيم، خرم دينان را گفتي كه مزدك شيعي بوده و من شما را فرمايم كه با شيعه دست، يكي داريد... منصور سه روز با سندباد كارزار كرد روز چهارم سندباد به دست جمهور كشته شد و آن جمع، پراكنده گشتند و مذهب خرمديني و گبري آميخته شد، تا هر روز اين مذهب اباحت پرورده تر شد و جمهور چون سندباد را بكشت، در ري شد. هر چه از گبريان يافت همه رابكشت42... با توجه به اين عبارات روشن مي شود كه به نظر خواجه نظام الملك قرامطيان و باطنيان در كوهستان و عراق و خراسان از اين حركت پديد آمدند او به جاي اين كه به كتاب هاي اسماعيليه مراجعه كند و آراء و عقايد و مسائل فكري آن ها را از منابع خودشان بگيرد، از اين حركت فراگير و مذهبي تحليلي غير عالمانه ارائه كرده است. مسلما اين نوع تفسير و تحليل ها گمراه كننده است.

/ 10