سخن نيكو: - آداب و اخلاق اهل علم (03) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آداب و اخلاق اهل علم (03) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخن نيكو:

... و قولوا للناس حسنا 18

به مردم گفتار نيك گوييد.

بر خلق خدا شفقت كنيد. با رفق و مدارا با مردم رفتار نماييد. بر سياق اين آيه آيات فراوان ديگرى نيز هست كه آداب مردمدارى و مهر و محبت به ديگران مى آموزد همان آدابى كه زيبنده ترين و ضرورى ترين ويژگى اهل علم است .

ادع الى ربك بالحكمه والموعظه و جادلهم بالتى هى احسن ... 19

مردم را با سخنان استوار و مبرهن واندرزهاى نيكو به سوى پروردگارت بخوان و با بهترين شيوه با ايشان مباحثه كند.

اين آيه ادب و صحبت را به سر رشته داران تعليم و راهنمايان مردم مى آموزد كه سخن درست و كلام رسا را برگزينند و با مهر و لطافت به گوش ديگران برسانند.اگر مطلبى ازاستحكام و برهان بايسته برخوردار نبود و يا برخوردار بود اما با شيوه درست و همراه با شفقت و مهربانى ابلاغ نگشت با شايستگى انجام نگرفته است . و در آيه ديگر به ادبى اجتماعى و مردمى بر مى خورديم :

پاسخ نيكى با نيكى بهتر يا همانند آن :

واذا حييتم بتحيه فحيوا با حسن منهااورذوها ... 20 .

چون شما را به درودى نواختند به درودى بهتراز آن يا همانند آن پاسخ گوييد.

اينجا نيز براى مردمدارى و مهر و محبت به آنان اصل ديگرى از آداب ماشرت و برخورد را بيان مى دارد كه آن : دست برتر داشتن در برابر نيكيها و خدمتهاى ديگران است . طبق اين آيه شريفه و دستورالعمل قرآنى مسلمانان نه تنهااز پاداش نبايد غفلت داشته باشد يا كم آورد و يا حتى به برابر آن بسنده كند بلكه همت بيشتر و پاداش فزونتر بايستى عرضه كند.

خواجه عبدالله انصارى مى گوييد:

خداوند دراين آيت بندگان را به آداب عشرت و صحبت تعليم مى دهد كه هر كه آارسته ادب نباشد شايسته صحبت نبود. و آداب و صحبت بر سه گونه است : يكى صحبت با حق است به ادب موافقت .

دوم صحبت با خلق است به ادب مناصحت (خيرخواهى ).

سوم صحبت با نفس است به ادب مخالفت .

و هر آن كسى كه پرورده اين آداب نيست وى را با راه مصطفى هيچ كار نيست و در عالم لا اله الا الله وى را قدر نيست . و رب الغزه جل جلاله مصطفى رااول آراسته ادب كرد چنانكه در خبراست : [ ادبنى ربى واحسن تاديبى] واب خلق خدا ادب نگهداشت تااز وى باز گفت :[ وانك لعلى خلق عظيم] اى محمد تو داراى خوى بزرگ و نيكو هستى ...

امااصول آداب مصاحبت با خلق آن است كه نصيحت كردن و شفقت نمودن از هيچ مسلمان بازنگيرى و خود رااز همه كس كمتر دانى و حق همه كس فرا پيش خود دارى وانصاف همه از خود بدهى به طريق ايثار و مساوات و حسن الخلق . واز خلاف و معارضه برادران و دروغ زن كردن ايشان بپرهيزى و به امر صريح و نهى صريح ازايشان در نخواهى وايشان را سخن درشت و جواب ناخوش نگويى. 21

در جاى ديگر اشاره اى به آداب خويش رويى راه رفتن سخن گفتن و بانگ
زدن مى كند.ازاين كه با كبر و گردن كشى از مردم روى برتابى و در معابر و مسيرها به خود كامى راه روى خرامندگى و لاف زنى را پيشه خودسازى نهى مى كند و فروتنى نرم روى و كم كردن صدا را سفارش مى نمايد:

ولاتصعر خدك للناس و لاتمش فى الارض مرحاان الله لايحب كل مختال فخور واقصد فى مشيك واغضض من صوتك ان انكرالاصوات لصوات الحمير 22

با تكبراز مردم روى به يكسو مبر و به خودپسندى و سمتانه برزمين راه مرو زيرا خداوند خرامنده فخر فروش را دوست ندارد. در راه رفتن معتدل باش و آوازت را فرود آر كه زشت ترين آوازها بانگ خران است .

كوتاهى دراين گونه[ آداب اجتماعى] باعث از هم پاشيدگى روابط صميمانه مى گردد.اگر حركات عادى و روزانه آلوده به اين گونه صفات ناشايست شود حيثيت اجتماعى رو به ضعف و پستى مى نهد.

روشن است كه بيان اين گونه آداب از باب نمونه است و منحصر در همين موارد نيست چنانكه امام صادق[ ع] اين آيه را به :[ عطسه اى كه با صداى بلندادا شود و يا داد و فريادى كه به هنگام سخن گفتن انجام گيرد] 23 تفسير كرده اند كه در حقيقت بيان مصداق روشن از آيه است .

ازاين آيات نتيجه مى گيريم كه بايد در تمامى مراحل و رفتار رعايت آداب و متانت لازم را كرد تا در ميان مردم محبوب بود و در پيشگاه خداوند عزيز.

آنچه گذشت نمونه اندكى بود كه از بحثهاى فراوان قرآن درباره آداب كه به روشنى جايگاه واهميت[ ادب و متانت] را در وحى الهى بيان مى داشت .

اما روايات به طور گسترده ترى به بحث از[ آداب] پرداخته اند. دهها كتاب روايى در جنبه هاى گوناگون[ آداب] نگارش يافته و روايات مربوطه را گردآورده اند. بر شمردن آدابى كه در روايات آمده و بحث از آنهااز گنجايش اين نگاشته افزون است 24 .

ازاين روى ناگزيريم درباره هر يك از آداب بويژه آداب اهل علم در نوشتارى ديگر بحث كنيم و دراينجا فقط به جمع بندى مطالب گذشته اكتفا كنيم .

از آنچه تاكنون نگارش يافته نتيجه مى گيريم كه : رمز موفقيت و عامل پيش برندگى انسان بويژه اهل علم مقبوليت مردمى احترام و شخصيت اجتماعى است . نخستين عامل براى محبوبيت اجتماعى بى شك[ ادب و متانت] شايسته است بايد پذيرفت كه اين حركات ولو بظاهر جزئى است كه موقعيت اجتماعى و نفوذ معنوى را مى سازد. مردم يك شبه به كسى علاقه و دلبستگى پيدا نمى كنند بلكه نفوذ و آبرومندى چيزى است كه به تدريج از برخوردها و رفتار پديد مى آيد و در نهايت برآورد و قضاوت ويژه اى را در ذهن مى آفريند. درست است كه برخى ازاين گونه آداب ساده به نظر مى رسنداما همين نمونه ساده بيانگر حالات درونى واخلاقى و نشانگر شخصيت انسانى است چرا كه روحيات و خلقيات در لابلاى اعمال و رفتار منعكش شده و جلوه مى نمايند. يك عمل يا حركت كوچك مى تواند حاكى از يك روحيه ريشه دار باشد يعنى در پرتواين گونه آداب است كه آدمى برون افكنى مى كند و صفحه شخصيتش را مى گشايد.

ناهنجارى در آداب و شكل ظاهرى رفتار باعث خدشه دار شدن شخصيت انسانى شده و حتى ديگر تواناييها و مهارتها را نيز كم رنگ مى سازد يعنى اگر كسى اصطلاحات فراوان بداند و دهها فضل از علوم را دارا باشد اما ظاهرى آراسته رفتارى مودبانه و برخوردى زيبنده نداشته باشد از منزلت و قدرش كاسته مى شود و در نظر سبك و كم ارزش جلوه مى كند.

/ 7