مقدمه مؤلف - منطق استعمار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منطق استعمار - نسخه متنی

سید محمد حسینی شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



















مقدمه مؤلف

الحمد لله رب العالمين والصلاة على محمد و آله الطاهرين و لعنة الله على اعدائهم اجمعين.

از محكمترين دژهاى استعمارگران اين سه موضوع است:

1 ـ بما مى خندند.

2 ـ ـ دنياى روز قبول نمى كند يا چرخهاى تمدن به عقب بر نمى گردد.

3 ـ نيازى به علماء و روحانيون و ارتباط و همبستگى با آنان نداريم.

و اينها منطق استعمارگران است، كه بعضى از مسلمانان با اخلاص را به دام انداخته، و ديگران اين كلمات را با مكر و حيله جهت خراب كردن چهره اسلام و مسلمين به كار مى گيرند.

بايد دقت كرد، كه آيا اين منطق صحيح است؟

از خداوند متعال مى خواهم كه به مسلمانان توفيق رهائى از دام استعمار را عنايت بفرمايد.

به ما مى خندند

آيا اين جمله مجوزى براى انجام دادن عملى يا ترك آن مى تواند باشد؟ هرگز: زيرا آنچه كه مايه خنده است، در هيچ روزگارى ملاك صحّت يا فساد عملى نبوده و نخواهد بود. بخاطر اينكه هميشه انسانهاى صالح به انسانهاى بد كار و برعكس مى خنديدند، اين امرى است عادى و محسوس. در حديثى آمده است: هنگامى كه زن بى حجاب را در كفن مى پيچند و در قبر مى گذارند، ملائكه مى خندند كه اين زن هنگامى كه زيبائى داشت و مايه رغبت ديگران بود، خودش را در معرض ديد همگان قرار داده بود، و اكنون كه مورد تنفر است در حجاب قرار گرفته است.

و خداوند متعال مى فرمايد: (فاليوم الذين امنوا من الكفار يضحكون) يعنى: امروز (كه روز جزاى نيك و بد است) اهل ايمان به كفّار مى خندند(1).اين آيه شريفه خنده نيكوكاران به بدكاران را بيان مى كند. اما خنده بدكاران به انسانهاى درستكار و شايسته در اين آيه شريفه بيان شده است:

(إن الذين اجرموا كانوا من الذين امنوا يضحكون و اذا مروا بهم يتغامزون و اذا انقلبوا الى اهلهم انقلبوا فاكهين و اذا رأوهم قالوا إنّ هؤلاء لضالّون).

يعنى: امروز بدكاران بر اهل ايمان مى خندند (و مسخره مى كنند)، چون به آنها بگذرند به چشم طعن و استهزاء بنگرند، اگر از حضور محفل مومنان آن بدكار مردم به سوى كسان خود باز گردند به سخن مزاح و فكاهى (به نكوهش نماز و طاعت مؤمنان) با هم تفريح مى كنند و مؤمنان را كه ببينند گويند اينان به حقيقت مردم (ساده لوح) گمراهى هستند(2).

و علاوه بر اين همه پيامبران از طرف مردم خود مورد تمسخر و استهزاء قرار مى گرفتند و قرآن كريم در اين باره مى فرمايد (يا حسرة على العباد ما ياتيهم من رسول الاكانوا به يستهزؤون).يعنى: واى بر حال اين بندگان (گمراه لجوج) كه هيچ رسولى براى هدايت آنها نيامد جز آن كه او را به استهزاء گرفتند(3).

و همچنين انسانهاى با ايمان دائما به تمسخر گرفته مى شدند، در اين زمينه خداوند مى فرمايد:(و اذا لقوا الذين آمنوا قالوا امنا و اذا خلوا الى شياطينهم قالوا انا معكم انما نحن مستهزؤون).يعنى: چون به اهل ايمان برسند، گويند ما ايمان آورده ايم و اگر با شيطانهاى خود خلوت كنند، گويند ما باطناً با شمائيم، جز اينكه مؤمنان را استهزاء مى كنيم(4).

/ 7