نهج البلاغه در آيينه حوزه - نهج البلاغه در آیینه حوزه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نهج البلاغه در آیینه حوزه - نسخه متنی

اسماعیل باغستانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگاه حوزه ـ شماره68-65 ، اسفند1379

حوزه ؛ انديشه امام علي و نهج‌البلاغه

نهج البلاغه در آيينه حوزه

اسماعيل باغستاني

سبک و ساختار نهج البلاغه

«نهج البلاغه» گردآورده شريف رضي، جز آنکه مشتمل بر زبده سخنان امام علّي­بن ابيطالب (عليه‌السلام)، خليفه چهارم مسلمين و امام اوّل شيعيان است و از اين باب ارجمند است و مقّدس و مورد توجّه مسلمين، من حيث‌المجموع از جمله نوادر کتابهاي جهاني محسوب است که ارزش ذاتي دارد و از جنبه ادبي و اخلاقي و ديني در مرتبه اعلاي بلاغت و حکمت جاي گرفته است.

چنان که مي­دانيم مسلمانان از همان دوران حضور امام و پس از او، کلام وي را به عنوان نمونه والاي بلاغت و معيار سخن­پردازي تلقّي مي­کردند. خطبه­هايش بلاغت­افزاي خطيبان بود و رسائلش سرمشق مترسّلان. به قول استاد محمّد عبده: «از مطالعه نهج‌البلاغه، دولت فصاحت و صولت بلاغت در نظرم مجسّم گشت و به يقين دانستم که مدير اين دولت و قهرمان اين صولت و پرچمدار پيروزمندش علّي­بن ابيطالب است...». [پرتوي از نهج­البلاغه، دکتر سيّد جواد مصطفوي، ص 167] و هم به قول استاد محمّد امين نوادي که از يحيي يمني چنين نقل مي­کند: «هر خطيب توانايي از معاني سخن علي اَب نوشيده و هر واعظ بليغي بر منوال کلام او سخن سروده است، علي آبشخور فصاحت و بلاغت، منبع و بارانداز، زادگاه و منشأ و ابر سنگين بار آن است». [همان]

((نگاهي دوباره به نهج البلاغه بيندازيم، پيامهاي اساسي آن را کشف کنيم، خاصّه در پي آن باشيم که نهج­البلاغه براي آدميان همروزگار ما که در عصر شگفت­انگيزي مي­زيند که شباهت به هيچيک از اعصار و قرون گذشته ندارد، چه پيامي دارد؟ چه دردي از دردهاي آنها را التيام مي­بخشد؟ چه افقي را پيش رويشان مي­گشايد و چه آرماني را فراراهشان مي­نهد؟

آيا باز توليد نگاه هنري ـ ديني علي (عليه‌السلام) به جهان و انسان و خدا، راه حلّ مناسبي نيست؟))

به همين دليل هم از آن روزگار شماري از اصحاب و مريدان حضرت که قدر سخن مي­دانستند به حفظ و گردآوري خطب و سخنان کوتاه حکمت­آميز و نامه­هاي او دست زدند. «اين شيفتگان بي­تاب، سخناني را که آن حضرت در روزهاي جمعه و اعياد، در مساجد و ميدانهاي جنگ، در مجالس عمومي و خصوصي القا مي­فرمود، طبق سيره متداول عرب، به حافظه مي­سپردند و براي ديگران نقل مي­کردند تا رفته رفته به صورت نوشته و مجموعه و کتاب درآمد و حتّي زيد بن وهب جهني که در جنگهاي حضرت شرکت کرده و بيش از ديگران شيفته گفتارش بود، نخستين کتاب را به نام «کتاب الخطب» تأليف کرد». [همان/172]

بدينگونه در طي زمان و بر حسب نيازها و سليقه­هاي مختلف، مجموعه­هايي از سخنان امام علي گرد آمده که نام شماري از اين کتابها در دسترس ماست. امّا بي­گمان کار شريف رضي در اين زمينه نقطه عطفي انکارناپذيري شد. او به دو کتابخانه عظيم و پرمايه دسترسي داشت: يکي کتابخانه برادرش سيد مرتضي و ديگري کتابخانه «بيت‌الحکمة» از آن شاپور (پسر اردشير و وزير بهاءالدولة بن بويه ديلمي) که به سال 381 به اقتباس از بيت­الحکمة مأموني بنياد شده بود و بيش از ده هزار کتاب اصيل از ايران و عراق و نسخه­هاي رونويس شده از هند و چين و روم در آن گرد آمده بود و ويژه شيعيان بود و به قول ياقوت حموي «کتابخانه­اي بهتر از آن در دنيا وجود نداشت.» [همان/174]

شريف رضي در اين دو کتابخانه به نسخ گونه­گوني از سخنان ايام علي دسترسي داشت. امّا او نمي‌خواست که مجموعه کامل سخنان آن حضرت را در کتابي واحد گرد کند. او بناي گزينش داشت و معيار او در گزينش، بنا به تخصّص و علاقه شخصي­اش و هم اقتضاي طبع زمانه، «بلاغت» بود. خود او در ديباچه کوتاه پرمايه­اش بر نهج‌البلاغه اين معيــار را ضمن بيان نحوه و انگيزه گردآوري کتاب، چنين توصيف مي­کند: «... کوششم همه اين بود که ـ گذشته از زيبايي­هاي بسيار و ارزشهاي بي­شمار ـ به ويژه جايگاه بلند اميرمؤمنان را در بلاغت، روشنگر باشم که او به راستي در ميان پييشتازان اين هنر، تسخير بلنداي آن قهرماني است تک، که يادگاران ديگران ـ هر چه هست در مقايسه ـ ناچيز است و اندک، که سخن او دريايي است خروشان و اقيانوسي بي­کران...» [خورشيد بي غروب/ ترجمه نهج­البلاغه/ عبدالمجيد معاديخواه/ص 12] و در پايان همان ديباچه، در سبب نامگذاري نهج­البلاغه مي­نويسد: «در پايان» نهج­البلاغه را به عنوان کتاب برگزيدم، چرا که براي ژرف­نگران در آن، دريچه­هاي بلاغت را مي­گشود و جستجوگر اين هنر را بدان نزديک و نزديکتر مي­نمود. اين کتاب نياز استاد و شاگرد را پاسخگوست و...».[همان/14]

بدينگونه به نظر مي­رسد ـ چنان که از کلام خود شريف رضي نيز پيداست ـ گرايش ادبي، خاصّه با توجّه به سابقه درازآهنگ گزينشگر، در فنون ادب و شهر، در امر انتخاب سخنان امام (عليه‌السلام) مهمترين عنصر و عامل بوده است و بر ديگر عوامل غلبه دارد. وي در اين امر چنان حرص و اصراري از خود نشان داده که باعث شده گاه از يک خطبه يا نامه دو روايت را ياد کند و عذرش هم در اين کار، باز اين است که هيچ دقيقه­اي در اين باب فوت نشود و هيچ جمله يا کلمه زيبا و بليغي از قلم نيفتند، به تعبير خودِ او: «گاه سخن برگزيده­اي از آن حضرت به گونه­اي آورده شده است که پس از چندي در روايتي ديگر به گونه­اي متفاوت يافت شده است يا با فزوني نکته­اي يا با تعبير زيباتري. در اين صــورت احسـاس مي­شد که بايد تکرار شود، تا گزينش گذشته را پشتوانه­اي باشد و مباد که گوهري گرانبها از دست برود...». [همان]

امام به کرامت انسانها بيش از هر چيز حسّاس است. براي همين است که مردم انبار را از دويدن در پي مرکبش منع مي­کند و از مديحه و مديحه سرايي اظهار بيزاري مي­نمايد و از آنکه در بلاد اسلامي خلخال از پاي­زني ذمّي درآورده­اند، خونش به جوش مي­آيد و از آنکه مرد يهودي کهنسال را در روزگار پيري واگذاشته­اند و او مجبور به تکدّي شده است اظهار تأسّف مي­کند زيرا در همه اين موارد نوعي هتک حرکت انساني مي­بيند. براي او که خداوندگار زهد و دنياگريزي است، بي­گمان حکومت بي­ارزش است. امّا وقتي مسأله ظلم و حرمت شکني انساني پيش مي­آيد، به عنوان يک مسؤوليت اجتماعي که نفع عام مردم در آن است، آن را بر عهده مي­گيرد. او براي جان و مال و آبرو و کرامت انسانها ارزش فوق­العاده قائل است

شريف رضي عالِم و اديبي است سخن شناس و شاعري پرمايه با ديواني مفصّل. افزون بر اين در روزگاري مي­زيد که «بلاغت» سکّه رايج زمانه است. روزگار آل بويه. دوره رونق و شکوفايي بي­نظير دانش و فرهنگ و شعر و فلسفه. روزگار متنبّي و صاحب عباد و ابوعلي مسکويه و ابن عميد و ابوحيّان توحيدي و ابوسليمان بجستاني و باقلاني و شيخ مفيد و کليني و صدوق و سيّد مرتضي، قرن يا قرنهايي که به دوره «رنسانس» اسلامي شهرت يافته است. روزگار شکوفايي عقل و بالاگرفتن مباحثات فلسفي و کلامي و فعاليت فرقه­ها و گروههاي مسلمان براي مجاب کردن رقبا و نيز دوران اعتلاي شعر و نثر عربي و علي­الخصوص«نثر فنّي». روزگاري که شيعه، خصوصاً فرقه اماميّه زير چتر بويهيان متمايل به تشيّع، مجال تنفّس و فعاليت يافته است و در حال پي­ريزي مباني کلامي و فقهي خويش است.

در چنين شرايطي، شريف رضي فرصت مي­يابد که «نهج­البلاغه» را پديد آورد. به نظر مي­رسد که پيش ار تخصّص و ذوق ادبي، آنچه او را به اين کار تشويق کرده، اقتضاي طبع زمانه باشد. زمانه او زمانه اوج هنرهاي کلامي است، زمانه سيطره خرد و گرمي بازار مباحثات کلامي است. ظاهراً شريف رضي در اين مجال و به عنوان يک عالم شيعي، مي­خواهد تحفه­اي به بازار فرهنگ هديه کند که به اقتضا و ملائم طبع مردم زمان باشد. در اين صورت براي او چه کاري مي­تواند بهتر از تهيّه «نهج­البلاغه» باشد، گزينه­اي مفصّل از بليغ­ترين و زيباترين سخنان امام اوّل شيعيان، در آکنده به حکمت و خرد و سياست و اخلاق و...طبع زمانه زيباپسند و شيفته ادب است. شريف رضي با توجّه به اين نکته دست به انتخاب زيباترين و بليغ­ترين سخنان حضرت مي­زند. امّا در کنار اين معيار، چيزهاي ديگري نيز مورد عنايت اوست. در جامعه بازار مباحثات عقلي و کلامي داغ است. شريف رضي هم که امامي مذهب است و استادش شيخ مفيد سرآمد متکلّمان خردگرايي شيعه آن روز است، در اين گزينش مي­کوشد فقره­هاي مربوط به اينگونه مباحث را مفصّلتر بياورد. از اين رو مباحث عقلي و کلامي در نهج­البلاغه، عمده­تر از بخشهاي ديگر است. تفصيل مباحث مربوط به توحيد و صفات خدا هم شايد ناشي از داغ بودن مباحثي از اين دست در آن روزگار باشد.

بدينگونه شريف رضي با استفاده از کتابخانه­هاي عظيمي که در اختيار داشت، در يک فرصت مناسب کوشيد کتابي متين، خوش پرداخت و پرمايه از سخنان امام علّي بن ابيطالب بسازد که بجز جنبه زيبايي‌شناختيش اس و اساس تعاليم امام اوّلين شيعيان را نيز براي شيعيان و ديگر فرقه­ها روشن دارد و هويّت شيعه را در قبال ديگر مذاهب و فرق رقيب، تشخّص ببخشد.

/ 9