تأثير مفاهيم و ارزشهاي نهج­البلاغه در روش عملي حوزه - نهج البلاغه در آیینه حوزه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نهج البلاغه در آیینه حوزه - نسخه متنی

اسماعیل باغستانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تأثير مفاهيم و ارزشهاي نهج­البلاغه در روش عملي حوزه

در ادامه سخني که داشتيم، اينک اين پرسش به ذهن مي­رسد که آيا طالب علمان حوزوي با معاني و مطالب متنوّع نهج­البلاغه نسبتي برقرار کرده­اند و به آنها تقّرب جسته­اند؟ آيا آنچه علي (عليه‌السلام) از آن تحذير مي­کند و آنچه بدان ترغيب مي­فرمايد، در ميان کساني که خود را شيعه او مي­نامند، خاصّه حوزويان، مسموع واقع شده است؟ نهج‌البلاغه، تصوير مکتوبي است از گوشه­هايي از زندگاني علي (عليه‌السلام). آيا زندگي ما با اين سويه معنايي نهج‌البلاغه مطابقت يا مشابهتي دارد؟ مگر نهج­البلاغه ما را به چه مي­خواند؟ آيا پيام نهج­البلاغه را درست شنيده‌ايم؟ نهج­البلاغه واجد پيامهاي گونه­گوني است و برآيند همه اين پيامها کندن انسان است از جايي که هست و بردن او گامي به پيشتر و پرواز دادن او به افقي والاتر.

به نظر مي­رسد ـ با توجّه به وضعيت جوامع اسلامي ـ که پيامها يا پيام اصلي امام علي هنوز چنان که بايد، شنيده نشده است و جز شماري اندک از ويژگان، نظراً و عملاً با پيامهاي نهج­البلاغه نسبتي سزاوار پيدا نکرده­اند حوزويان نيز جز اندکي، از اين قاعده ظاهراً مستثنا نيستند. کمتر کسي را مي­توان يافت که تماماً در معرض تابش انواع انوار اين منشور هزار رنگ قرار گرفته باشد و اين، هم ناشي از ناتواني ذاتي ماست و هم نشأت گرفته از تقصير ما در تبعيّت.

مگر پيامها و معناهاي نهج­البلاغه چيست؟ و اين فاصله به چه سبب پديد آمده است؟ نگاهي مي­اندازيم به برخي پيامها و موضوعات طرح شده در نهج­البلاغه.

((نثر علي، خزانه­اي است که ميان طبع و صنعت جمع دارد و اين آميزه چنان زيبا و هنرمندانه است که طبع از صنعت تشخيص داده نمي­شود. علي، به خاطر قدرت شگرفي که در بيان سخن دارد، گوئي هرگز فکر خود را به زحمت نمي­اندازد و همان اراده بيان سخن، سخن را بر زبان او جاري مي­سازد و تشبيهات، صور، امثال، استعارات، انواع موازنه، مرادفه، توضيح و سجع را چنان در کلام خود مي­آورد که پنداري همه وحي خاطر و طبع و از مقتضيات معنايي است که در سينه از خلجان دارد و اينک يک عقيده نيرومند آن را بيرون مي­ريزد. همه در جامه­اي از واژه­هاي جاهليّت که دوره جديد و تمدّن جديد آنها را نرم کرده و صيقل داده است. علي، اين واژه­ها را با آنچنان تأليف دلپذيري در کنار هم قرار داد که از آن يک مــوسيقي خوش­آهنگ متصـاعد است. از نثر او شعري با اوزان خاص پديد مي­آورد و نغمه­هايي مي­آفريند که به مقتضاي حال گاه سخت و خشن مي­شوند، گاه نرم و ملايم»))

از جمله موضوعاتي که به گونه­هاي متفاوت در نهج­البلاغه مجال انعکاس يافته، مسأله «نقد» است. امام علي (عليه‌السلام) مرد نقد است، مرد نقد ديني و اجتماعي و سياسي و حتّي ادبي. علي در فرصتهاي گونه­گون، وضعيت ديني و اجتماعي و سياسي جامعه بعد از پيامبر را با شهامت و گاه لحني تند به نقد مي­کشد.

اعمال خليفگان، خاصّه عثمان را مورد انتقاد قرار مي­دهد. ناهنجاريهاي ديني و اقتصادي جامعه عهد فتوحات را به بررسي مي­نشيند. نيز از رفتار طبقات مختلف، مردم را از منظر دينـي و انساني انتقـــاد مي­کند و... در عين حال رعايت انصاف و حدّ وسط را بر خويش الزام مي­کند.

حتّي در باب شعر نيز نقد امام، حکايت از طبعي جمال شناس و سخن­سنج دارد که باز خود را به رعايت جانب انصاف ملتزم مي­داند. چنان که وقتي از امام در باب برترين شاعر سؤال مي­شود، چنيــن پاسخ مي­گويد:

«ان القوم لم ـ يجروا في حلبه تعرف الغاية عند قصبتها، فان کان و لابد فالملک الضليل [يريد امرأالقيس]».

شاعران در ميداني نتاخته­اند که آن را نهايتي بود و خطّ پايانش شناخته شود و اگر در اين باره داوري کردن بايد، پادشاه گمراه را اين لقب شادي (امرءالقيس مقصود اوست). [نهج­البلاغه، ترجمه شهيدي/ 422].

/ 9