مرحوم علاّمه مجلسي علاوه بر اينکه کتابها و منابع فراواني را که در معرض تلف قرار داشت نجات داد، اخبار و احاديث متشتّت را در زمينههاي مختلف جمعآوري و هر يک از آنها را به طور منظم و به تناسب موضوعات نقل نموده است ولي نکته مهم و قابل توجه اين است که در نقل اين اخبار وظيفه يک محدّث واقعي را که عبارت از نقل تمام اخبار و احاديث در هر موضوع و با هر متن و سند است ايفا نموده است و تشخيص سليم از سقيم و تحقيق در صحيح و غير صحيح را برخودِ خوانندگانِ محقّق محول فرموده است و هيچ گاه براساس عقيده و تشخيص خود حرکت ننموده که روايتي چون به عقيده او صحيح و معتبر بوده نقل و روايت ديگر را که به تشخيص او ضعيف و بي اعتبار بوده کنار بگذارد و نتيجه اين عمل طرح اخبار فراواني است که ممکن است احياناً به واقع نزديکتر و در ميان آنچه او نقل نموده است متعارض و خلاف واقع باشد و در نهايت همان اشکالي که نسبت به مؤلفين صحاح ستّه و ساير جوامع حديثي مطرح است، براين محدّث بزرگوار نيز وارد گردد. زيرا اين مؤلفان در مجموعههاي حديثي خود آنچه از نظرشان صحيح بوده نقل و آنچه خلاف رأي و نظرشان بوده يکجانبه حذف نمودهاند و همين عمل موجب گرديده که علماي آينده در شناخت مباني و اصول عقيدتي، تابع و مقلّد آنان گردند مخصوصاً آنگاه که مجموعهها و صحاح آنان در ميان علما، رايج و مورد قبول و ساير کتابها مطعون و مردود واقع گردد. و لذا ميبينيم بعضي از علماي اهل سنّت، حديث غدير را که يکي از حديثهاي متواتر در ميان شيعه و اهل سنّت و از نظر تاريخي يکي از حوادث مهم دوران زندگي رسول خدا(ص) است به اين دليل که در صحاح ششگانه نقل نشده، به طور کلي انکار نموده و مردود دانستهاند.[3]
نظر امام امت(ره) در مورد بحارالأنوار
مناسب است در اينجا براي توضيح بيشتر ، توجه خواننده ارجمند را به مطلبي که بزرگ شخصيت علمي عرفاني جهان، رهبر فقيد و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت آيت الله العظمي امام خميني ـ قدّس الله نفسه الزّکيّه ـ درباره بحار الأنوار فرموده است جلب نمايم: کتاب بحارالأنوار که تأليف عالم بزرگوار و محدث عاليمقدار محمد باقر مجلسي است مجموعهاي است از قريب چهار صد کتاب و رساله که در حقيقت يک کتابخانه کوچکي است که با يک اسم نامبرده ميشود. صاحب اين کتاب چون ديده کتابهاي بسياري از احاديث است که به واسطه کوچکي و گذشتن زمانها از دست ميرود تمام آن کتابها را بدون آنکه التزام به صحّت همه آنها داشته باشد در يک مجموعه به اسم بحارالأنوار فراهم کرده و نخواسته کتاب عملي بنويسد يا دستوارت و قوانين اسلام را در آنجا جمع کند تا در اطراف آن بررسي کرده و درست را از غير درست جدا کند، در حقيقت بحار خزانه همه اخباري است که به پيشوايان اسلام نسبت داده شده چه درست باشد يا نادرست. در آن، کتابهايي هست که خود صاحب بحار آنها را درست نميداند و او نخواسته کتاب عملي بنويسد تا کسي اشکال کند که چرا اين کتابها را فراهم کردي پس نتوان هر خبري که در بحار هست به رخ دينداران کشيد که آن خلاف عقل يا حس است چنانکه نتوان بيجهت اخبار آن را رد کرد که موافق سليقه ما نيست بلکه در هر روايتي بايد بررسي شود، آنگاه با ميزانهايي که علما در اصول تعيين کردهاند عملي بودن يا نبودن آن را اعلان کرد.[4] همانگونه که حضرت امام فرمودهاند مرحوم مجلسي در بحارالأنوار در مقام نقل اخبار، نقش يک محدّث را ايفا نموده است و بحار را به عنوان يک کتاب حديثي عملي تأليف نکرده است و لذا ميبينيم با وجود اصرار کتبي فراواني که از سوي بعضي از شاگردان و همکاران آن مرحوم شده است مبني بر اينکه اخبار کتب اربعه را در بحار نقل نمايد[5] ولي علامه مجلسي از اين کار خودداري کرده و از نقل احاديث کتب اربعه که جنبه عملي دارد امتناع ورزيده است.