اين بود چهره مجلسي به عنوان يک محدث، اما سيماي او به عنوان يک محقق و در مقام کشف رموز و بيان حقايق. او بحر موّاجي است که بازورقهاي عادي نتوان در آن سير نمود و درياي متلاطمي است که آرامش و سکون در ساحل آن نيز به سادگي و براي همه امکان پذير نيست. بايد با اين چهره درخشان عالم اسلام، در کتاب مرآة العقول و تحقيقات وي در سراسر کتاب بحار و ساير تأليفات آن مرحوم به طور اجمال آشنا گرديد. آري با قيافهتحقيقي مجلسي آن وقت ميتوانستيم آشنا شويم که اجل او را مهلت ميداد و همانگونه که وعده داده بود موفق به تأليف شرح مبسوط و تحقيقي بر کتاب بحارالأنوار ميگرديد که متأسفانه رحلت آن شخصيت بزرگ، جامعهاسلامي را از نيل به چنين نعمت بيپايان محروم ساخت.
نظريههاي افراطي و تفريطي درباره بحار
از مطالب گذشته ميتوان چنين نتيجهگيري کرد که در مورد بحارالأَنوار و شخصيت مؤلف اين کتاب دو گروه در اشتباهند و در عين بي اطلاعي و ناآگاهي در دو قطب افراط و تفريط قرار دارند:
گروه اوّل:
کساني که خبرويت در متون احاديث و شناخت در رجال و اسناد ندارند و از تشخيص قوّت و ضعف و از درک تناقض موجود در روايات عاجزند و لذا با مشاهده يک حديث در بحار که با نظر آنان تطبيق و هدفشان را تأمين ميکند به آن استناد نموده و مبادرت به نقل شفاهي و اقدام به درج آن در کتاب و نوشته خود مينمايند و در واقع اعتبار هر روايتي را نه با متن و سند آن بلکه به اعتبار مؤلف کتاب ارزيابي ميکنند و با توجه به مطالب گذشته خطر چنين بهرهبرداري، واضح و معلوم است.
گروه دوّم:
افرادي هستند افراطي و در عين حال از مسائل علمي و چه بسا از الفباي علوم اسلامي بيگانهاند گاهي حتي از شاگردان مکتب استشراق و از تربيت شدگان دشمنان ديرينه اسلام و قرآن هستند ولي داراي قيافه روشنفکرانه و يا به علل سياسي متخصص در شناخت اسلام معرفي گرديدهاند، بحارالأنوار و مؤلف آن را در اثر نقل حديثهاي ضعيف و متناقض مورد طعن قرار داده و احياناً اين موضوع را بر ضعف و عدم تحقيق و يا عدم تورّع علاّمه مجلسي حمل مينمايند. گر چه پاسخ اين افراد نيز از مطالب گذشته روشن گرديد اما براي توضيح بيشتر ميگوييم: اگر اين افراد روشنفکر و متخصص به تناقض دو روايت پي بردهاند و يا ضعف روايتي را کشف و روايتي را قوي و قابل اعتماد و يا مردود و بي اعتبار تشخيص دادهاند خود اين کشف حقيقت نه در اثر تلاش و تحقيق آنان بلکه در اثر وجود بحارالانوار و از برکات اين کتاب بزرگ و در سايه نقش مهمي است که مجلسي(ره) به عنوان يک محدّث ايفا نموده است که اگر علاّمه مجلسي همه روايات در يک موضوع را نقل نمينمود اين خواننده چگونه مي توانست با مشاهده يکي دو روايت در يک کتاب، به وجود روايت ديگر که با آنها تناقض مفهومي دارد پي ببرد و اگر مجلسي بزرگ همه روايات را که در زمينه خاص با اسناد مختلف نقل گرديده است در کنار هم قرار نميداد آن خواننده چگونه ميتوانست قوّت حديثي و ضعف حديث ديگر را کشف کند. خلاصه اينکه خواننده بحارالأنوار آنجا که علامه مجلسي را در قيافه يک محقق ميبيند مسئله تا حدّي سهل و بهره برداري از کتاب او آسان است زيرا او با تحقيقي که علامه مجلسي از متن وسند و از معني و مفهوم يک روايت ارائه نموده در محدوده معلومات خود آگاهي پيدا ميکند ولي در آنجا که مجلسي را به عنوان يک محدّث ميبيند که تنها به نقل اخبار اکتفا نموده است بايد از اظهار نظر خود داراي ورزيده و توضيح و بيان آن را به علما و دانشمنداني که در اين فن تخصصّ دارند محوّل کند که پيمودن اين راه براي متخصصّين نيز کاريست بس دشوار.