«ايهاالناس انه قد اقبل اليكم شهرالله بالبركه و الرحمة و المغفرة» «هان اي مردمان، نسيم مغفرت و آمرزش خدا وزيدن گرفته و آبشار رحمت بيكران او سرازير گشته و ماه پربركتش از راه رسيده و به شما روي آورده است». اقبال از جانب اوست، اقبالي توام با بركت و آكنده از رحمت و مغفرت، ابتدا اوست كه سفره ميگستراند و آغوش ميگشايد و بندهاش را فرا ميخواند. تا كه از جانب معشوق نباشد كششي كوشش عاشقِ بيچاره به جايي نرسد «يا مبتدئاً بالنعم قبل استحقاقها»[2] « اي آغازگر نعمتها، پيش از آنكه استحقاق و قابليّتي از سوي ما در كار باشد.» «هو شهر دعيتم فيه الي ضيافه الله و جعلتم فيه من اهل كرامةالله، انفاسكم فيه تسبيح، و نومكم فيه عبادة و عملكم فيه مقبول و دعاؤكم فيه مستحاب.» «رمضان ماهي است كه به ميهماني خداوند فرا خوانده شده و مورد تكريم وي قرار گرفتهايد. نَفَسهاتان تسبيحالهي شمرده ميشود و خواب و راحتتان، عبادت و پرستش وي محسوب ميگردد و نيز هرچه انجام ميدهيد در پيشگاه او پذيرفته است و دعا و خواهشتان اجابت ميشود.» چه خوان كرمي خداوند كريم گسترانيده و چه ضيافتي بر پا نموده است! سفرهاي انداخته به وسعت کَرَمش، و آن را به بركت و رحمت و مغفرتش آراسته؛ آنكه دعوت حق را لبيك گويد و بر سر سفره او بنشيند، هر نَفَسش ذكر تسبيح و مناجات اوست، چه بيدار باشد و چه خواب، هر عملش عبادتِ مقبول درگاه اوست، و هر دعا و خواهشش شنيدني و پذيرفتني است … »