يكى ديگر از مزاياى اختصاصى انسان، قدرت تكلم است. خداوندآدمى را به گونهاى آفريده كه مىتواند تكلم كند و به وسيلهنطق، آنچه را كه در ضمير دارد براى ديگران بيان كند. قرآنشريف در اين باره فرموده است: (خلق الانسان علمه البيان). [15] خداوند انسان را آفريد و به وى تعليم بيان نموده است.
بيان
كلمهاى است كه زبان و قلم را شامل مىشود. اين دو عامل وسيلهبسيار مؤثرى براى انتقال علوم از نسلهاى گذشته به نسلهاى بعدىاست. حيوانات نيز صداهايى از گلو و حنجره بيرون مىدهند و به وسيلهآن مقاصدى را كه دارند به افراد نوع خود يا فرزندان خويشمىفهمانند ولى بين سخن گفتن انسان و اصوات حيوانات تفاوتهايىاست از آن جمله: صوت حيوان ناشى از وراثت طبيعى و در چهار چوبه غرايز محدوداست و از آن حد فراتر نمىرود و اما سخن گفتن انسان، ناشى ازفكر و انديشه است از اين رو در باره هر چيز، خلق كلام مىكند وآنچه در ذهن دارد را با اداى كلمات يا جملات براى ديگران بيانمىكند. على(ع) در اين باره مىفرمايد: «ما الانسان لولا اللسان الا صوره ممثله او بهيمه مهمله». [16] اگر انسان، گويا آفريده نشده بود و قدرت تكلم نداشت او چيزىجز تصوير ممثل يا حيوانى متروك و مهمل نبود.
آزادى عمل
يكى ديگر از مزاياى اختصاصى انسان، آزادى عمل است. خط مشىحيوان در شوون مختلف زندگى به وسيله غرايز ترسيم شده و طبق آنعمل مىكند. گرچه ممكن است، تصور شود حيوان نيز مانند انسانآزادى عمل دارد و غرايز را با اراده و اختيار خود به كارمىبندد اما در واقع چنين نيست. حيوان در محدوده غرايز خودمحبوس و محصور است و جز آن نمىتواند عملى را انجام دهد. اما انسان، در بعد انسانى خود در شوون معنوى و مادى، آزادىعمل دارد; از جهت ايمان مىتواند الهى باشد يا مادى، موحد باشديا مشرك، از جهت اخلاق مىتواند امين باشد يا خائن، راستبگويديا دروغ، وفادار به عهد يا عهدشكن باشد. از نظر مادى، نيز در ساختن مسكن و وسيله نقليه، تهيه لباس وغذا، و ديگر امور مربوط به زندگى آزادى عمل دارد. آزادى عمل و انتخاب در انسان ريشه فطرى دارد و پايهگذارى آناز زمانى است كه نطفهاش در رحم مستقر مىشود. قرآن شريف در اينباره فرموده است: (انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج نبتليه فجعلناه سميعابصيرا). [17] ما انسان را از نطفه مخلوط و ماده آفريدهايم به گونهاى كهشايسته آزمايش است و ما امتحانش مىكنيم از اين رو گوش دلش راشنوا و چشم دلش را بينا قرار داديم. انسان و تمام حيوانات از نطفه مخلوط آفريده شدهاند اما چيزىكه همانند «فصل مميز»، انسان را از حيوانات جدا مىكندقابليت آزمايش و امتحان است. مىدانيم امتحان زمانى به موقعاست كه شخص آزادى عمل و انتخاب داشته باشد و اگر موجودى دركارخود مجبور است، كلمه امتحان در بارهاش به كار برده نمىشود وآزمودنش لغو و بيهوده است. خداوند در قرآن شريف آزادى عمل انسان را در زمينه هدايتتشريعى با عبارتهاى مختلفى بيان فرموده است: (و قل الحق من ربكم فمن شاء فليومن و من شاء فليكفر). [18] پيامبر، به مردم بگو دين حق همان است كه از طرف پروردگارتانآمده است هر كه مىخواهد ايمان بياورد و هر كه مىخواهد به آنكافر شود. (ان هو الا ذكر للعالمين لمن شاء منكم انيستقيم). [19] قرآن شريف جز ذكر و آگاهى براى عالميان نيست اما كسانى از آنبهرهمند مىشوند كه بخواهند حركاتشان مستقيم باشد و در صراط حققدم بردارند. (انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا). [20]ما راه هدايت را به انسان ارايه نموديم او است كه مىتواندهدايت ما را شاكر باشد و مىتواند نعمت هدايت را كفران نمايد.