تبيين كنندگان آيات الهى - شرح حدیث معرفت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح حدیث معرفت - نسخه متنی

محمد تقی فلسفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تبيين كنندگان آيات الهى

در حيات پيشواى اسلام، مبين كتاب وحى، ايشان بود. آن حضرت(ص)براى آن كه بعد از مرگش حجت‏بر مردم تمام باشد و مسلمانان درشناخت اراده الهى دچار حيرت نشوند - به موجب روايات بسيارى كه‏تمام علماى عامه و خاصه به طرق مختلف از پيشواى اسلام نقل‏كرده‏اند - تبيين كتاب وحى را بر عهده اهل بيت‏خود كه عالم به‏دقايق در رموز قرآن‏اند واگذار كرد و كتاب و عترت را به صورت‏دو امانت‏بزرگ به آنان سپرد.

عن النبى(ص) قال انى مخلف فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى‏8اهل بيتى لن تضلوا ما تمسكتم بهما و انهما لن يفترقا حتى يرداعلى الحوض.[28]

رسول اكرم(ص) فرمود: من دو امانت‏سنگين را بين شما به جاى‏مى‏گذارم: يكى كتاب خداست و آن ديگر عترتم. - يعنى اهل بيتم مادامى كه به اين دو متمسك هستيد از گمراهى در امانيد و اين‏دو از هم جدا نمى‏شوند تا در كنار حوض، بر من وارد شوند.

ابن اثير كه از علماى بزرگ عامه است متن حديث را از رسول‏اكرم(ص) نقل كرده و در معنى كلمه ثقلين، چنين گفته است:

«سماهما ثقلين لان الاخذ بهما والعمل بهما ثقيل‏». [29]

پيشواى اسلام در باره قرآن و عترت، كلمه ثقلين را به كار برده،از اين جهت كه اخذ آن دو و عمل به آن دو بسى ثقيل و سنگين‏است.

و اميرالمؤمنين(ع) فرموده است:

«يا كميل! نحن الثقل الاصغر والقرآن الثقل الاكبر».[30]

على(ع) به كميل بن زياد فرموده است: اى كميل! ما ثقل اصغريم وقرآن شريف ثقل اكبر.

كسى كه مى‏خواهد بعد از رسول گرامى(ص) ، اراده خدا را از راه‏وحى بشناسد و طبق آن عمل نمايد بايد حتما از دو امانت‏بزرگ‏پيشواى اسلام استفاده كند و اراده الهى را از طريق كتاب و عترت‏بشناسد وگرنه از صراط مستقيم منحرف و دچار گمراهى و ضلالت‏مى‏شود و اين چهارمين علمى است كه امام كاظم(ع) خاطرنشان‏فرموده است.

ان تعرف ما يخرجك من دينك

چهارمين علمى كه فراگرفتنش لازم و ضرورى است آن است كه بدانى‏چه چيز تو را از دينت‏خارج مى‏كند و به راه ضلالت و گمراهى سوق‏مى‏دهد.

قبلا آورديم كه منصوربن حارثه از اصحاب امام صادق(ع) در مناظره‏با مخالفين گفت كه براى شناخت رضا و سخط خداوند بايد از وحى‏استفاده كرد، بنابراين حجت‏خداوند بين مردم، حضرت رسول اكرم‏است. گفتند: بلى، سپس ادامه داد و گفت: «قلت فحين مضى رسول‏الله(ص) من كان الحجه على خلقه؟ فقالوا:

القرآن فنظرت فى القرآن فاذا هو يخاصم به المرجى والقدرى‏والزنديق الذى لا يومن به حتى يغلب الرجال بخصومته فعرفت ان‏القرآن لا يكون حجه الا بقيم فما قال فيه من شى كان حقا، فقلت‏لهم:

من قيم القرآن فقالوا ابن مسعود قد كان يعلم و عمر يعلم وحذيفه يعلم، قلت كله‏»؟

قالوا: لا فلم اجد احدا يقال: انه يعرف ذلك كله الا عليا(ع) واذا كان الشى بين القوم فقال هذا: لا ادرى و قال هذا: لا ادرى وقال هذا: لا ادرى و قال هذا: انا ادرى فاشهد ان عليا(ع) كان‏قيم القرآن و كانت طاعته مفترضه و كان الحجه على الناس بعدرسول الله(ص)و ان ما قال فى القرآن فهو حق فقال(ع): رحمك ‏الله.[31]

گفتم: موقعى كه رسول گرامى(ص) از دنيا رفت، حجت‏خداوند بر خلق كيست؟ گفتند: قرآن.

نظر كردم ديدم مرجئه، قدريه، حتى زنديق كه به قرآن ايمان‏ندارد براى غلبه بر خصم خود به آن استدلال مى‏كند. با توجه به‏اين وضع دانستم كه قرآن به تنهايى حجت نيست مگر آن كه قيمى‏داشته باشد تا آنچه در باره قرآن مى‏گويد حق باشد.

از آنان پرسيدم قيم قرآن كيست؟ گفتند: ابن مسعود قرآن رامى‏داند، عمر مى‏داند، حذيفه مى‏داند. گفتم: اين‏ها تمام قرآن رامى‏دانند؟ در پاسخ گفتند: نه. پس نمى‏يابم احدى را كه در باره‏اش‏گفته شود تمام قرآن را مى‏داند جز حضرت على(ع). پس اگر چيزى‏«مبتلابه‏» مردم شود و ابن مسعود بگويد نمى‏دانم و عمر بگويدنمى‏دانم و حذيفه بگويد نمى‏دانم و على(ص) بگويد مى‏دانم، شهادت‏مى‏دهم كه على(ع) قيم قرآن است و طاعتش بر مردم واجب و او حجت‏خداوند است‏بر مردم بعد از رسول اكرم(ص) و آنچه در باره قرآن‏بگويد حق است. امام صادق(ع) او را در گفته‏هايش تاييد فرمود ودر باره‏اش دعا كرد كه خدايت رحمت كند.

از آنچه مذكور افتاد اين نتيجه به دست آمد كه پس از رحلت‏حضرت‏رسول(ص) كسانى از گمراهى در امانند كه حافظ كتاب و عترت باشندو از هر دو امانت پيامبر اسلام(ص) پيروى كنند، و كسانى در خطرگمراهى و انحرافند كه از دستور پيشواى اسلام سر باز زنند وگفته آن حضرت را در باره كتاب و عترت ناديده انگارند و قرآن‏شريف را كه يكى از دو امانت رهبر اسلام است نگاه دارند و عترت‏را كه حجت الهى و امانت دوم آن حضرت است ترك گويند. و چون‏براى فهم آيات قرآن مجيد مبين و معلم ندارند و نمى‏توانند تمام‏دقايق كتاب الهى را دريابند، به اراده الهى واقف نمى‏شوند وسرانجام از صراط مستقيم به انحراف گرايش مى‏يابند و از دين‏مرضى خداوند خارج مى‏شوند.

به موقع است دعاى مختصرى كه مرحوم محدث قمى از سيدبن طاووس ‏رضوان الله عليه نقل نموده در پايان اين حث‏بياوريم:

«اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف رسولك‏اللهم عرفنى رسولك فانك ان لم تعرفنى رسولك لم اعرف حجتك‏اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى‏».

بار الها! خود را به من بشناسان، كه اگر خود را به من‏نشناسانى رسولت را نمى‏شناسم. بار الها! رسولت را به من‏بشناسان كه اگر رسول خود را بمن نشناسانى حجت تو را نمى‏شناسم.

بار الها! حجتت را به من بشناسان، كه اگر حجت‏خود را به من‏نشناسانى از دينم گمراه خواهم شد. [32]

محتواى اين دعا همان است كه در حديث امام كاظم(ع) آمده است.

در آغاز از معرفت‏حضرت رب العالمين كه پايه و اساس تعالى وتكامل است‏سخن مى‏گويد. سپس از معرفت رسول اكرم(ص) كه حامل وحى‏الهى و مبين اراده حضرت بارى تعالى است نام مى‏برد و پس از آن‏معرفت و شناخت‏حجت‏خدا كه به وسيله پيامبر معرفى مى‏شود درخواست و در پايان عرض مى‏كند بار الها اگر حجتت را به من‏نشناسانى در دينم گمراه مى‏شوم و اين جمله آخر دعا همان بندچهارم حديث امام است.

«والرابعه ان تعرف ما يخرجك من دينك‏».

چهارمين علم كه لازم است‏بدانى آن است كه عامل انحراف را ازصراط مستقيم بشناسى و بدانى چه چيز تو را از دين خدا خارج‏مى‏كند.

/ 11