از جمله عطاياى اختصاصى آفريدگار به انسانها كمال خواهىنامحدود است و استعداد و قابليت آدمى در پيمودن مدارج كمال،محدوديتى ندارد. از اين رو تمناى وى نيز نامحدود است و هر قدردر راه كمال پيشتر رود عطش تعالى و تكامل در وى بيشتر مىشود. اين امتياز بزرگ از اين جهتبه انسان اعطا شده است كه ازآزادى خود بيشترين استفاده صحيح و مشروع را بنمايد، در ايامعمر، هر قدر مىتواند براى كسب كمال بكوشد، و موجبات تعالىمعنوى خود را فراهم آورد. بدبختانه بعضى از افراد اين خصيصه انسانى را در مجارى نادرستبه كار مىبرند. و به جاى اين كه از آن در راه تعالى انسان وكمال واقعى استفاده كنند آن را در مجراى حرص به كار مىبرند وتمناى نامحدود خويش را با دنياپرستى و مال اندوزى اقناعمىكنند. امام صادق(ع) در عبارتى كوتاه، كمال واقعى و كمالموهوم انسانها را در كنار يكديگر آورده و فرموده است: «منهومان لا يشبعان منهوم علم و منهوم مال». [21] دو حريص گرسنهاند كه هرگز سير نمىشوند، يكى گرسنه علم است وآن ديگر گرسنه مال.
بهرهورى از ديگر موجودات
يكى ديگر از مزاياى بشر، اين است كه خداوند، تمام موجوداتارضى از معدن و نبات و حيوان را براى او آفريده و همه آنها رامقهور وى ساخته است. قرآن شريف در اين باره مىفرمايد: (الذى خلق لكم ما فى الارض جميعا). [22]خداوندى كه تمام موجودات ارضى را براى شما آفريده است. انسان عاقل پس از آن كه از مزاياى آفرينش خود و به تفاوتهايىكه بين خلقت او و حيوانات است آگاه شد، و اهميت و ارزش هر يكاز آنها را شناخت. جا دارد از خود سؤال كند چرا خداوند حكيماين مزايا را به او اختصاص داده و حيوانات را از آنها بىنصيبكرده است؟ بايد دانست كه او حكيم است و كار لغو نمىكند پس حتما در اينكار اراده و قصدى داشته است، از اين رو بايد از هر راهى كهممكن استبه اراده او پى برد و از خواستهاش آگاه گشت، و طبقدستور او عمل كرد. اين سومين عملى است كه در حديث امامكاظم(ع) آمده است.