محمد واعظ زاده خراساني در شماره سوم اين مجله شرحي درباره کلمه (جامع) و تاريخ پيدايش و امکانات موجود براي تدوين جوامع حديث و نشاط علمي مردم در آن عصر نگاشتيم و اينک در اين شماره بحث جوامع حديث را دنبال ميکنيم. معمولا قديمي ترين و معتبرترين جوامع حديث شيعه را کتب چهارگانه مشهور يعني کافي و تهذيب و استبصار و من لا يحضره الفقيه مي دانند در اينکه اين کتب در ميان کتابهائي که فعلا در دست رس ما ميباشد از همه با اعتبارتر است بحثي نيست و تفصيل آن را ببعد موکول مي کنيم اما اينکه بطور کلي اين چهار کتاب اقدم کتب حديث باشند مطلبي است کاملا بر خلاف حقيقت زيرا علاوه بر اينکه اصول اربعمأة (بشرحيکه در شماره دوم گذشت) مقدم بر آنها و بلکه مايه اوليه آنها و همه کتب حديث است تعدادي کتابهاي ديگر که از اصول نامبرده بزرگ تر و زمانا مقدم و از پاره اي از اين چهار کتاب کوچکتر و زمان تاليفشان جلوتر است وجود داشتهاند که حد فاصل و حلقه اتصال ميان آن اصول و اين کتب بودهاند. مرحوم استاد آية الله بروجردي در اين مورد اصطلاحي را بکار ميبرد که در جائي بنظر نرسيده و گويا از ابتکارات آن مرحوم است و آن اينکه از کتابهاي مورد بحث بجوامع اوليه و از کتب اربعه بجوامع ثانويه يا جوامع اخيره (نسبت بآن جوامع نه نسبت بجوامع تدوين شده در قرن 11 و 12 هجري) تعبير مينمود. اين اصطلاح براي معرفي اجمالي طبقات کتب حديث بسيار مفيد است اما نميتواند معرف کامل باشد چه اينکه جوامع اوليه نيز همه در يک دوره و يک زمان بوجود نيامده و نويسندگان آنان در يک طبقه قرار نگرفتهاند. بلکه ميان آن کتب و نويسندگان آنها تفاوت زماني و اختلاف طبقه وجود دارد. و باحتمال قوي بلکه نسبت بپارهاي از آنها بطور قطع بايد گفت آنچه جلوتر تدوين گرديده مدرک و مستند کتب متأخر از آن بوده است. بنابراين بحث صحيح تر و نزديک بتحقيق باين صورت قابل طرح است که حلقات و مراتب جوامع اوليه را از اولين زمان تدوين تا حلقه آخرين يعني آنچه پيش از کتاب کافي نوشته محمد بن يعقوب بن اسحاق کليني (329) نخستين کتب چهارگانه موجود تدوين گرديده و تاريخ زندگي مؤلفين آنها و طبقه آنان را تعيين کنيم.