اصلاح طلبى يك روحيه اسلامى و الهى است كه هر فرد مسلمان به دليل اين كه مسلمان استبايد اصلاحطلب و يا لااقل طرفدار اصلاحطلبى باشد، چه اينكه اصلاحخواهى به عنوان يك شان بزرگ براى پيامبران الهى در قرآن كريم مطرح شده، و بخاطر اهميت اصلاحات است كه در سيره امير مؤمنان اصلاح امت و احياء احكام الهى قرار گرفت، و در يك بيان نورانى، نقش خود را از نظر فعاليتهاى اجتماعى به عنوان يك معلم بزرگ الهى چنين بيان فرمود: «اللهم انك تعلم و انه لم يكن الذى كان منا، منافسة فى سلطان و لا التماس شىء من فضول الحطام و لكن سردالمعالم من دينك و نظهر الا صلاح فى بلادك فياءمن المظلومين من عبادك و تقام المعطلة من حدودك» (17) حضرت فرمود: اساس برنامههاى من احياء دستورات دينى و پديدار شدن اصلاحات در امور زندگى مردم است، و خداوند مىداند كه آنچه ما انجام مىدهيم براى رقابت قدرت و يا افزون طلبى از امور دنيا نبوده، بلكه هدف، آن است كه سنتهاى اسلام احياء شده و صلاح و اصلاح را در سرزمين حق پديدار نمايم تا مظلومين امنيتيافته و حدود الهى كه محجور شده دوباره احياء شود. اين ديدگاه امير مؤمنان گذشته از آن كه سرلوحه كار تمام فرزندان معصومش بوده، در تاريخ اسلام حركتهاى اصلاحى فراوان را پديد آورده است، و در عصر حاضر، نهضتبزرگ امام خمينى جلوهاى از سياستهاى اصلاحخواهى امير مؤمنان و ساير امامان معصوم عليهمالسلام، است كه هدف تنها عمل به تكليف الهى و احياء احكام فراموش شده اسلام عزيز بوده است، روى اين اساس، زيربناى انديشه سياسى و سيره عملى امام خمينى را در تمام مراحل مبارزاتى ايجاد اصلاحات و احياء حدود الهى شكل داده است كه اين حقيقت را بايد در آثار علمى و عملى او تحقيق و مطالعه نمود، و نكته بسيار برجسته در اين زمينه آن است كه در زمان حضرت امير مؤمنان عدهاى معتقد بودند كه حضرت در اجراى اصلاحات خوب استبه تدريج عمل كرده و با بعضى افراد نااهل چون معاويه مدتى مسامحه و مدارا نمايد، و نيز اصلاحات اقتصادى، و تقسيم عادلانه بيتالمال كوتاه بيايد. اما على عليهالسلام لحظهاى در پياده كردن احكام و اجراى اصلاحات در تمام سطوح اداره سياسى و حكومت درنگ را جايز نمىدانست و اين صلابتسياسى حضرت در سير سياسى فرزندش امام خمينى كاملا مشهود است لذا در يكى از سخنان خود در اين باره گفته است: «از مهمات مساله اين است كه اولا اسلامى بشود، همه چيز و ظواهر اسلام بايد در آنجا حكمفرما باشد، اين كه بعضىها عقيده دارند كه حالا ظاهر را كارى نداشته باشيم و برويم سراغ مكتب، اينها برخلاف اسلام است ما بايد اين محتواها را با جديت اصلاح كنيم و افراد ناصالح را اگر واقعا برخلاف مكتب هستند از اول بايد كنارشان زد» . (18) نكته ديگر اينكه، همانگونه كه از ديدگاه امير مؤمنان عليه السلام، تشكيل حكومت و پذيرش خلافت تنها براى اجراى عدالت و احياء احكام الهى و اصلاح امت اسلامى بوده است، از منظر امام امت نيز حكومت وسيلهاى براى تحقق اهداف اسلام و زنده نمودن حدود الهى بوده و ارزش ديگرى ندارد و اين حقيقت در گفتار و سيره عملى او كاملا معلوم است، و علاقهمندان مىتوانند در اين زمينه به كتاب ولايت فقيه امام مراجعه نمايند.