شفاىمعجزه آسا - توکل نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
شفاىمعجزه آسا
مردي اهل كاشان كه عازم مكه معظمه بودبه نجف اشرف مشرف شدودرآنجابيماري شديدي پيداكردبه طوري كه پاهايش خشك شدوديگرقادربه حركت نبود،همسفريهايش اورانزديكي ازافرادصالح گذاشتندورفتند،آن شخص روزهاوي رادرمنزل مي گذاشت وبراي يافتن دربه صحرامي رفت .پس ازمدتي مردكاشاني كه روزهاازماندن درمنزل خسته شده بودبه ميزبان خودالتماس كرد كه اوراهم باخودببردوبه گوشه اي ازبيابان بگذارد .مردصالح وي رابردو درجايي كه به مقام امام زمان ع معروف بودگذاشت وسپس لباسهاي خودراشست و بردرختي انداخت ورفت .مردكاشاني مي گويد:من وقتي درآنجاتنهاشدم به فكر افتادم كه سرانجام كارمن چه خواهدشد،ناگهان ديدم جوان خوش رووگندم گوني واردشده به من سلام كردودرمحراب مقام چندركعت نمازباخضوع وخشوع خواند كه هرگزنديده بودم كسي چنان نمازبخوبي بخواندوسپس نزدمن آمده احوالم را پرسيد،گفتم :به بلايي گرفتارشده ام كه سينه ام ازآن تنگي مي كندنه خوب مي شوم ونه مي ميرم .فرمود:ناراحت نباش خداوندهردورابه توعطامي كندوازآنجا بيرون رفت .من چون ديدم لباسي كه روي درخت بودبه زمين افتادبدون اين كه متوجه بيماري خودم باشم كه توان ازجابلندشدن وحركت ندارم بلندشده رفتم لاباس رابرداشته بردرخت انداختم وبازگشتم وچون درخودنگريستم اثري از بيماري نديدم ازصحن بيرون رفتم حكسي رانديدم تازه متوجه شدم كه آن شخص امام زمان ع بوده است .بسيارتاسف خودم ازاين كه وجودمقدسش رانشناختم .چون رفيقم آمداوراازجريان خبردادم اوهم سخت متاثرشدازاين كه موفق به ديدار حضرتش نشده اشت .مردكاشاني كه ازتوجه وجودمبارك امام عصركاملاسالم شده بودباميزبانش به منزل برگشتندوآنجابودتادوستانش ازحج برگشتندوچند روزي باآنان بودوسپس بيمارشده ازدينارفت وبدين ترتيب همانطوري كه آن بزرگوارفرموده بوهردوخواسته اش راخداوندبه اوعطاكردهم سالم شدوهم مرد ./نجم الثاقب ،صفحه 313،حكايت 48 .