کردستان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
على قاضى كه در بالا به او اشاره شد از مدتها پيش از پيروزى انقلاب اسلامى مشغول جاسوسى براى سازمان سيا بوده
است. او زا اعضاى سفارت شاهنشاهى در آلمان غربى و فرزند قاضى محمد بنيانگذار حزب دمكرات كردستان بوده
است. جاسوس مذكور پس از عياشيهاى فراوان و از دست دادن شغل ديپلماتيك خود به فكر احقاق حقوق خلق كرد
مى افتد. بطوريكه اظهار داشته او شورايى بنام شوراى خودمختارى كردها در كنار دهها شورا و انجمن و سازمانى كه در
رابطه با خلق كرد فعال شده بودند تاعسيس مى كند. در يكى از اسناد ماعمور سيا درباره او گزارش مى كند كه: او تاكنون دو
نفر از اعضاى خانواده خود را در جنگ ... خلخالى از دست داده .... از رويدادهاى كردستان و مواجهه با عدم اقدام
دولت آمريكا.... افسرده بود...
" قاضى " معتقد به خودمختارى به جاى استقلال براى كردهاست و مى گويد كه حاضر خواهد بود براى كمك به
رسيدن به آن " خودمختارى " تقريباہ هر كارى بكند. او شروع كرده به اينكه بيشتر به فكر تقليد از پدرش باشد. وى براى
تكميل اطلاعات خود راجع به كردها يك كتاب و يك جزوه را كه درباره كردها و خودمختارى و جمهورى مهاباد نوشته
شده از ماعمور سيا تقاضا مى كند. ذهن قاضى آنچنان مشغول به اين مسئله بود كه ماعمور سيا گزارش مى دهد: او هيچ
تقاضاى پولى ننمود و نزديك بود فراموش كند كه پولهاى داده شده را جمع كند.