مجموعه افشاگری ها جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
در پاسخ به يكى از اشخاص آنها از
اقدامات "ارتجاعى، تعصب آميز، و اجبارى" خمينى اظهار ناراحتى و نارضايتى
كردند. آنان نيز مانند طبقه متوسط تهران اميدوارند كه زمانى و به نحوى
شريعتمدارى بتواند تعصب خمينى و منتظرى و غيره را معتدل تر كرده كاهش
دهد. براى نشان دادن محبوبيت شريعتمدارى آنها يادآور شدند كه عكس هاى
شريعتمدارى اغلب بزرگتر از عكس هاى خمينى بوده و نسبت تعداد آنها به
عكس امام ده به يك مى باشد.
8- آغاز گفتگو با دوستان موجود در طبقه متوسط اغلب حول و حوش سه سوئال
چرخ مى زد: 1 "چه بر سر ايران خواهد آمد؟" 2 "آيا ما بايد اينجا را ترك كرده
و يا در اينجا بمانيم؟" و 3 اختلاف نظر پيرامون به قدرت رسيدن خمينى توسط
آمريكا و اين امكان كه آمريكا در نظر دارد با وجود كاهش محبوبيت امام وى را در
همين وضع نگاه دارد. گفتگوهاى بدبينانه زيادى در مورد قدرت "مثلث
آمريكايى" " يزدى، قطب زداه، و چمران " صورت مى گيرد و بسيارى آنان را
حكمرانان واقعى ايران مى دانند. مذهبى بودن آنها پذيرفته شده است، ليكن ضد
آمريكايى بودن آنها را تنها تاكتيك مورد لزوم براى تحكيم قدرت آنها در ايران
انقلابى مى دانند.
9- گرچه اساتيد دانشگاهى در مورد پاكسازى بيرحمانه و بوالهوسانه "طاغوتى ها"
و "ساواكى ها" از دانشكده ها اظهار
نگرانى مى كنند، ولى دوستان معتقدند كه آنها از دو ماه گذشته به اين طرف بيشتر
احساس امنيت مى كنند. با وجود اينكه بيشتر آنها دوستان و يا اقوامى در زندان
دارند، ولى تعداد كمى از آنها آشنايانى دارند كه اعدام شده اند. دوستان مانند
گذشته به لطيفه گويى در مورد ترس از سرزده وارد شدن "كميته" در نيمه شب،
تفتيش خانه ها به خاطر پيدا كردن مشروبات الكلى توسط "كميته اى ها" و
سوزاندن مجله هاى پلى بوى به طور مخفى مى پردازند. تبريزيها حتى با تمسخر
از ترس خود در مورد مداخله شوروى در طول انقلاب ياد مى كردند و مى گفتند كه
آماده بودند در صورت لزوم به تركيه بگريزند. به خصوص در ميان افراد 40 سال
به بالا خاطرات پيشه ورى هنوز به ياد مانده است. بنا به اظهارات چند دوست:
"اخراج 45000 آمريكايى نشانگر اين بود كه آنها محبوبيت خود را از دست
داده اند، ولى روسها به سهولت اخراج نمى شوند."10- تبريزيها هنوز فوائد و مضرات سرنگونى شاه و برنامه هاى دولتى و يا فقدان
آنها را درك نكرده اند. براى مقام سفارت مطرح كردن اين سوئالات كه آيا آنها بايد
در ايران بمانند و يا خارج شوند و آيا بايد به دولت بپيوندند و يا كنار بمانند
تجربه اى تلخ تلقى مى شد. ليكن، با وجود تمام ضعفهاى انقلاب، يك فايده
واضح وجود دارد. يا وجود اينكه هيچ كس جرات ندارد علناا " و يا در اختفا " از
رژيم شاه حمايت كند ولى در آزادى بيان از زمان انقلاب به اين سو افزايش قابل
ملاحظه اى پديد آمده است. دوستان جرات كرده اند هنگام مكالمه تلفنى "... بر
خمينى" بگويند و در اجتماعات بزرگ آزادانه در مورد سياست صحبت كنند.
گرچه انتقاد از سياستهاى آمريكا داراى ماهيتى ناآگاهانه، بدبينانه و توطئه گرانه
است، ليكن از بين رفتن ساواك در همه جا حاضر، سبب شده است كه توجه
زيادى به سياستهاى داخلى و خارجى معطوف گردد.
لينگن