لطفا منتظر باشید ...
مقدمه كتاب افشاگرى شماره 4
بسم الله الرحمن الرحيمانقلاب پرشكوه اسلامى ايران به رهبرى امام خمينى، بى گمان بزرگترين حادثه ئقرن و از نوادر انقلابات تاريخ جهان است. انقلابى در حد نهضتهاى انبياع الهى با
معيارها و ارزشهاى خدائى كه طوفان خشمش بساط ننگين يكى از ديكتاتورترين
و خونخوارترين رژيم هاى جهان را درهم پيچيد و دو هزار و پانصد سال
شاهنشاهى آلوده به شرك و كفر و ظلم را به زباله دان تاريخ فرستاد. همچنين
نسيم آزاديبخشش، چهره ئ خشك و تكيده ئ مستضعفين جهان را نوازش كرد و آنان
را از خواب غفلت بيدار و روانه ئ كارزار با مستكبرين نمود. چرا كه آنان مرگ شيطان
بزرگ و ديگر شياطين و تعالى خود را در آئينه اين انقلاب ديده اند.
چنين انقلابى با اين عظمت، چون صاعقه اى، قدرتهاى شيطانى و در راس آنها
امپرياليسم آمريكا را به شدت تكان داد. و به تعبير "مناخيم بگين" جانى، زلزله اى
بود كه امواجش اسرائيل غاصب را به لرزه درآورد. آمريكا بااطمينان ديده و
مى بيند كه اگر اين انقلاب
مهار نشود، قيام ملتهاى مسلمان منطقه در عربستان، عراق، تركيه، پاكستان، و... و
بالاتر قيام همه مستضعفين را و نهايتاا نابودى موقعيت جهانى و جهانخوارى
آمريكا را به دنبال خواهد داشت.
لذا بر آنست تا با تمام قدرت خويش، انقلاب اسلامى را نابود و يا حداقل آن را از
روح ستيزنده و رهائى بخشش تهى سازد. و بدين منظور او از شيوه هائى استفاده
كرده است و مى كند كه در نهايت كمترين زيان را برايش داشته باشد. آمريكا
مى داند كه اگر حمله نظامى كند و يا يك كودتاى خشن فرمايشى ترتيب دهد،
ملت ما يكپارچه براى دفاع از انقلاب و كشورش قيام خواهد كرد و در اين صورت
علاوه بر اينكه آمريكا خود را در گردابى به مراتب هولناكتر از ويتنام اسير مى سازد،
باعث مى شود كه منطقه خاورميانه به آشوب كشيده شود، تنگه هرمز شاهرگ
حياتى "آمريكا، غرب و ژاپن" ناامن گردد و ملتهاى محروم منطقه به قيام عمومى
برخيزند كه همه اينها مرگ زودرس امپرياليسم را به دنبال خواهد داشت. اسناد و
مدارك و تحليلهاى داخل لانه ئ جاسوسى نيز صحت مدعاى فوق را تاعييد مى كنند.
آنچه كه از تحليلهاى "كتاب حاضر" و ساير اسناد و مدارك لانه جاسوسى بر
مى آيد، اين است كه: آمريكا همواره در پى شيوه اى بوده است كه بتواند بوسيله آن
انقلاب ما را از درون دچار تضادها، برخوردها و جدائيها سازد و تخم بدبينى و
ياس در دل ملت ما و ساير ملتهاى بپاخاسته بپاشد تا نهايتاا انقلاب اسلامى
متلاشى و يا حداقل از مسير خويش منحرف گردد.
چنانكه مشاهده خواهيد كرد، اغلب تحليلگران آمريكائى ايجاد "تفرقه و نفاق"
در ميان "نژادهاى مختلف"، "اقشار مختلف اجتماع" و ميان دانش آموزان را
جهت هرج و مرج و سقوط تدريجى انقلاب پيشنهاد مى كنند. و همچنين نفوذ
ايادى وابسته و يا عناصر سازشكار در ارگانهاى مملكتى را موثر در انحراف
انقلاب مى دانند.
