مجموعه افشاگری ها جلد 1

ساده روستايى و مردم محله هاى پائين شهرى قرار مى گيرند كه حمايت
تعصب آميز آنها منبع اصلى قدرت خمينى.

ديگر آيت الله ها است.

بافت نفوذى تدريجى: يك تحليل خوب از بافت نفوذ در جامعه اى كه دستخوش
انقلاب شده ولى هنوز الگوى ثابتى را اختيار نكرده است "طردشدگان"
زخم خورده اى را كه در حاشيه اين بافت قرار مى گيرند نيز در نظر مى گيرد.

ولى تا زمانى
كه بنيادگران اسلامى از حمايت همه جانبه توده هاى مردمى برخوردار باشند،
هيچ يك از اين "طردشدگان" حركتى در جهت به دست گرفتن قدرت انجام
نخواهند داد.

اين مخالفين خاموش چنين حساب مى كنند كه عدم توانائى ملاها
در اداره جامعه در جهان قرن بيستم يا به آنها فرصت خواهد داد كه قدرت را
به دست گيرند و يا سبب خواهد شد كه حداقل در تصميم گيريها شديداا تاعثير
بگذارند چون فقط آنها هستند كه مهارت و تشكل لازم براى مبارزه با مشكلات
امنيتى و اقتصادى را دارا مى باشند.

در اين طبقه من رهبران سنتى نيروهاى
مسلح، مديران و تكنيسسن هاى غرب زده،
سياستمداران ليبرال دموكراتيك، خيالبافان شبه نظامى، و بالاخره افراطيون
چپ گرا شامل كمونيستها را قرار مى دهيم.

هيچ يك از اين گروهها نمى توانند به
نحو آشكار براى به دست گرفتن قدرت اقدام نمايند چون هميشه اين خطر هست
كه بنيادگران اسلامى كه از حمايت بى دريغ توده ها برخوردارند آنها را نيست و
نابود سازند.

معذالك بنيادگران اسلامى نيز آسيب پذيرتر هستند.

به نظر من
حداقل دو سناريو وجود دارد كه به تفرق ناشى از نارضايتى هاى نژادى و
منطقه اى، كه اگر به نحو بدى با آنها معامله شود، مى توانند سبب بسته شدن
حوزه هاى نفتى، ركود در اقتصاد سنتى شده و يا ناسيوناليزم يا ملى گرائى انقلابى
آنقدر بى اثر شود كه توده ها از عدم استعداد و توانائى رهبران اسلامى خود
ناراضى و نااميد شوند، ايجاد اختلاف در ميان مدارس شامل دوره هاى متوسطه و
عالى نيز منجر به بروز نارضايتى عمومى و يا
خشونت شده و سبب بوجود آمدن همان دوره هاى 40 روزه شهادت طلبى شود
كه منتهى به سقوط شاه گرديد.

" ايرانيها علاقه زيادى به عزادارى داشته و مانند
ديگر كشورهاى جهان سوم نسبت به تقاضاهاى جوانان خود بى اختيار
آسيب پذيرتر هستند.
"